eitaa logo
بکگراند | 𝖣𝗂𝗌𝗇𝖾𝗒🌸 •
12.3هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
3هزار ویدیو
1 فایل
- 𝗜𝗻 𝘁𝗵𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲 𝗼𝗳 𝗚𝗼𝗱 • 💖 • - 𝗚𝗼 𝘄𝗵𝗲𝗿𝗲 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗱𝗿𝗲𝗮𝗺𝘀 𝘁𝗮𝗸𝗲 𝘆𝗼𝘂 • 🌈 • - 𝗕𝗶𝗿𝘁𝗵 : 28 𝗢𝗰𝘁𝗼𝗯𝗲𝗿 • 🧁 • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
✨وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ✨ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ✨وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰۷﴾ ✨و از ميان مردم كسى است كه ✨جان خود را براى طلب ✨خشنودى خدا مى‏ فروشد ✨و خدا نسبت به اين ✨بندگان مهربان است (۲۰۷) 📚سوره مبارکه البقرة ✍آیه ۲۰۷ @Rahee_saadat
🔵 رؤیای صادقه آیت الله تبریزی (ره) ✍ یکی از آقایان اهل علم می‌گفت: خدمت مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی رسیدم. ایشان به من گفتند: فلانی! دیشب در خواب دیدم شما حاجی هستید و حج مشرف شدید؟ لبخندی زدم و گفتم: نه آقا! امسال مشرف نشدم. گفتند: چطور؟ (بعد با همان لهجه آذری گفتند دیگر خواب های ما هم خواب نیست) من گفتم: آقا! قرار بود به عنوان روحانی کاروان به حج بروم، ولی همسرم گله مند بود که نروید و به مادرم گفت حج ایشان که حج واجب نیست، من راضی نیستم برود؛ چون با بچه کوچک وتنها سخت است، شما به ایشان بگویید نرود. مادرم به من گفت: عزیزم! من راضی نیستم بروی. من می دانستم این از ناحیه همسرم هست و او مادرم را کوک کرده است. برایم خیلی سخت بود و دلم مکه و مدینه بود، ولی چون مادرم فرموده بود، نرفتم. شب در عالم خواب دیدم در حال طواف به دور خانه خدا هستم، ولی لباس احرام من می افتد. از خواب که بلند شدم فهمیدم دلیل آن دلخور بودن من از حرف مادرم هست. خدمت مادرم رسیدم و گفتم: مادر جان ! چون شما امر کردی، دیگر نمی‌روم. مادرم خوشحال شد و گفت انشاء الله ثواب حج را ببری. بعد به آیت الله تبریزی عرض کردم: آقا خواب شما رؤیای صادقه بوده و معلوم است امسال ما را به عنوان حاجی پذیرفته اند که در خواب به شما القا شده که حج بودم. 📚 کتاب دوران حیرت، استاد عالی @Rahee_saadat
🍃🍂 وسعت مال🍃🍂 ✍ تا ۱۰ روز و هر روز ۱۰ مرتبہ 【سوره فتح】را بخواند در ساعت ثابتے و بعد از هر بار ۱۰ صلوات بفرستد و بعد از صلوات ذڪر را بگوید @Rahee_saadat
🔴 پانصد سال گریه در قیامت! ✍ آیت الله مجتهدی (ره) : گـریه کنید. دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند. تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود، درِ خانه خدا هم باید گریه کنید. تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد. بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد. شب ها طولانی است. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید. شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم. اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: «هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم. در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد. در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.» خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن. 📚 در محضر مجتهدی، جلد دوم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌@Rahee_saadat
✨﷽✨ ♨عدالت دقیق و عجیب خداوند! ✍روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مى‏كرد، چشمه‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد. در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت. در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست. پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم. بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد! موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟ خداوند به موسى(ع) وحى كرد: آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد.‌ پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد. به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم. 📚 بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118 @Rahee_saadat
🔅 (علیه السلام): ✍️ منْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زاد الله فی عُمْرِهِ 🔴 هر که با خانواده خود خوش‌رفتار باشد، بر عمرش افزوده می‌شود. 📚 الکافی، جلد ۸، صفحه ۲۱۹ @Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 پـاییـز 🍂 در راه اسـت 🍁 صـدای قدمهـایش را 🍂 میشنـوی ؟ 🍁 اندکی از مهـر 🍂 پیـداسـت ، 🍁 حتـی در ایـن 🍂 دورانِ بـی مهـری 🍁 بـاز هـم 🍂 پـاییـز زیبـاسـت @Rahee_saadat
.🔴 توصیف سکرات موت در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام ✍ آنچه بر انسان در لحظة مرگ می‌گذرد، قابل وصف نیست. از طرفی سکرات مرگ و سختی جان دادن و از طرف دیگر غم و اندوهِ فرصت‌هایی که از دست داده اند، تمام وجودشان را می‌گیرد. در آن لحظات سخت اعضای بدن سست می‌گردد و رنگش تغییر می‌کند. با لحظه لحظه زیاد شدن آثار مرگ، زبان از کار می‌افتد و قدرت سخن گفتن سلب می‌گردد، ولی همچنان در بین اعضای خانوادة خود، آن‌ها را با چشم نگاه می‌کند و با گوش هایش می‌شنود. عقلش نیز سالم و فکرش باقی است. فکر می‌کند عمرش را در چه راهی تباه کرده و روزگارش را در اش می‌افتد، به طوری که از نشستن نزد او وحشت می‌کنند و از نزدیک شدن به او دوری می‌نمایند. در این حال دیگر نه گریه کننده ای او را یاری می‌کند و نه کسی جوابش را می‌دهد. سپس او را برداشته به سوی آخرین منزلگاهش، یعنی قبر می‌برند و او را در آنجا تنها می‌گذارند و به دست عملش می‌سپارند و از دیدارش برای همیشه چشم می‌پوشند. 🔹 البته از قرائن کلام حضرت بر می‌آید که این نوع جان دادن مربوط به کسی است که حلال و حرام را در زندگی رعایت نکرده و عمرش را تباه نموده، وگرنه برای مؤمنانی که اهل مراقبت و مراعات شئون دینی و الهی بوده اند، صحنه صحنة دیگری است. 📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر @Rahee_saadat
🔆 ✍ قانون کامیون حمل زباله 🔹روزی سوار یک تاکسی شدم و به سمت فرودگاه رفتیم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می‌کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشینِ دیگر، سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد سر ما فریاد زدن. 🔸راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد. بنابراین، از او پرسیدم: "چرا شما آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشینتان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد!" 🔹در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من داد که اینک به آن می‌گویم: "قانون کامیون حمل زباله." 🔸او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون‌های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم و ناامیدی (زباله) اطراف می‌شوند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار می‌شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می‌کنند. 🔹به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید و بروید. زباله‌های آنها را نگیرید و به افراد دیگر‌ی در سرکار، منزل یا توی خیابان‌ها پخش نکنید. 🔰حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی‌دهند که کامیون‌های زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. افرادی که با شما خوب رفتار می‌کنند را دوست داشته باشید و برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند، دعا کنید. @Rahee_saadat
🌸✨ شیخ بهائی : هر ڪه این دعا را با خود دارد از جمیع بلیات محفوظ می ماند @Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️عمرمان هر لحظه 🍒خواهدگذشت ☕️چه سخت وچه آسان 🍒چه تلخ و چه شیرین ☕️امیدوارم 🍒در آخرین عصر دوشنبه تابستان ☕️همه لحظه های زندگیمون 🍒به نیکی و سلامتی ☕️و خبرهای خوب بگذره 🍒عصرزیباتون بخیر @Rahee_saadat
• چیزی که از دست دادنش یا بدست نیاوردنش ما را به غمهای مفرط مبتلا می‌کند، • و یا بدست آوردنش ما را به هیجانات بسیار و شادمانی‌های کاذب دچار می‌کند؛ و حواس ما را از خدا و لذت بردن از او پرت می‌کند: ✘ دنیای ماست! حتی اگر چهره مقدس داشته باشد.