🔸️شعر بچه آهو
خدای خوب؛
🌸بچهی آهو روی کوه
🌱اینور و اونور میدوید
🌸یک دفعه از بالای یک سنگ بزرگ
🌱 افتاد پایین؛ حیوونی شد نقش زمین
🌸دست و پایش کبود و خونی شده است
🌱میلرزد و آهسته ناله میزند
🌸زخمی شده دهان او بند آمده زبان او
🌱اشکی شده چشمهای مهربان او
خدای خوب؛
🌸تو از حالش باخبری
🌱برای او از همه مهربانتری
🌸با لطف و مهربانیت زخم او را خوب میکنی
🌱باز او را درمان میکنی
🌸چشمای لرزانش را باز
🌱روشن و خندان میکنی
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
خیار جزو میوه های خوشمزه و مغذی است.
این میوۀ کم کالری، سرشار از ویتامین ها و مواد معدنی مهم است و بیشتر از آب تشکیل شده.
از جمله خواص خیار می توان به کاهش وزن، تنظیم آب بدن، جلوگیری از یبوست و کاهش قند خون اشاره کرد
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازی😀
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😜تبدیل عدد 9 به پاندا 🐼🎋
#نقاشی
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
هدایت شده از ⏤͟͟͞͞ ⃟🍓نویسنده خانم
📆 تقویم دوشنبه
☀️ ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ هجرے شمسے
🌙 ۷ شوال ۱۴۴۶ هجرے قمرے
🎄 ۶ آوریل ۲۰۲۵ میلادے
ذکر روز : ۱۰۰ مرتبه یا ذالجلال و الاکرام
هشتگ های مهم ایتا برای سرچ اخبار و اتفاقات مهم :
#پایتخت #برای_ایران #غزه_تحت_القصف #مذاکره #آمریکا
رمـــــــ♥️ـــــان های باحـــــــــال و به روز تلگرامی ، عشــــــــــــ🌱ـــــــق کنید 🫶🖇️
❌🔴برای رزرو #تبلیغات و مشاهده #رضایت های دوره ها / تبلیغات / ادمینی / ادیت ها / تولید محتوا و ... به کانال زیر مراجعه کنید👇🏻👇🏻
🤩 ↝•|@hich_club
همچنین برای رزرو هر کدام به آیدی زیر پیام بدین👇🏻👇🏻
@m_haydarii
❌❌توجه توجه ، اگر توانایی ادمین شدن دارید ، به آیدی بالا پیام بدید❗️
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پویانمایی زیبای مهارت های زندگی
📼 قسمت : عیدی عید فطر
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
🔸️شعر بارون و برف و تگرگ
🌸تگرگ می یاد دام دام دام
🌱به پشت بام بام بام بام
🌸به پنجره تام تام تام
🌱سرم سرم پام پام پام
🌸برف میباره ریز ریز ریز
🌱زمین شده لیز لیز لیز
🌸آب چکه شد
🌱چیک چیک چیک
🌸بارون شر شر
🌱تگرگ دام دام
🌸برف اومد آروم
🌱یه برف ریز ریز
🌸رودخونهها شد
🌱لبريز لبریز
🌸ممنونیم ازت
🌱خدای عزیز
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
#قصه
✅ راستگویی
در روزگاران گذشته، حاکم پیری بود که به گلها و گیاهان عشق می ورزید. او پیر شده بود، از این رو به فکر افتاد تا جانشینی برای خود انتخاب کند. دستور داد تا هر کس می خواهد جانشین حاکم شود، به قصر بیاید. مردم زیادی به قصر آمدند. پادشاه به هر یک از آنها دانه ای داد و گفت: شما باید این دانه را بکارید و خوب از آن مراقبت کنید تا گل دهد. شش ماه بعد به این جا بیایید تا ببینم چه کسی زیباترین گل را پرورش داده است. آنگاه جانشین خود را انتخاب می کنم. در بین کسانی که به قصر آمده بودند، پسر کوچکی هم بود. او هم دانه ای از پادشاه گرفت و به خانه برد تا هر چه زود تر آن را بکارد. پسر روز ها منتظر ماند، اما دانه اش جوانه نزد. خاک گلدانش را عوض کرد، گلدانش را جا به جا کرد، ولی باز هم خبری نشد.
روز قرار، هر کسی که به قصر می آمد یک گلدان در بغل داشت. در هر گلدان هم گلی زیبا و چشم نواز وجود داشت.
حاکم گل ها را با دقت تماشا می کرد سرش را تکان می داد و زیر لب می گفت «چه گل قشنگی!»
حاکم همه ی گل ها را که تماشا کرد، به پسر رسید. پسر از خجالت در گوشه ای ایستاده بود، چون در گلدان او گلی نبود. پادشاه گفت «پس گل تو کجاست؟»
پسر جواب داد: «من دانه ای را که شما داده بودید کاشتم. اما هرکاری کردم گل نداد.»
حاکم لبخند زد. جلو رفت و به پسر گفت:«چه پسر راستگویی!»
سپس سرش را بلند کرد و باصدای بلند گفت: «من جانشینم را یافتم. این پسر جانشین من است!»
همه با تعجب به پسر و گلدان خالی او نگاه کردند. حاکم ادامه داد :«تمام دانه هایی که من به شما داده بودم ، همه پخته شده بودند. بنابراین امکان نداشت گل بدهند. تنها کسی که بدون گل به قصر آمده است، همین پسر است. او راستگوترین فرد این شهر است، بنابراین برای جانشینی من از همه شایسته تر است.»
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm