eitaa logo
بچه محل(محله ی مهربانی کلاک_احمدیه)
491 دنبال‌کننده
5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
141 فایل
بچه محل های کلاک واحمدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ⭕️ شعر منصوره قلندری، شاعر البرز درباره حمله اخیر سپاه به اسرائیل ▫️قلندری این شعر را به سپاه و مخاطبان کانال راوی تقدیم کرد: غرش کنان پهپادها لبیک گفتند پیغمبران شیعه تا معراج رفتند بی سر نشین اما سفیر سرمَدانند «هیهات من الذله» گویان پیشرانند «قرآن» ناطق بود این لشکر ز پهپاد آیات پر تفسیر بر دنیا نشان داد آیات قدرت بود گویی شد قرائت حاجات یک ملت که گردیده اجابت «عباس» یک بار دگر گشته رجزخوان «اِنّی احامی» خوانده، رفته سوی میدان قصدش فقط تنبیه دشمن نیست «شاهد»! دارو شده انگار بر افکار فاســـــد یک کهکشان نورند و هر یک چون ستاره هر چشم بینایی، کند آن را نظاره... یک بار دیگر قدرت اسلام بیند این پازل صد قطعه را منصف بچیند کشتار «غزه» اظهر الشمس است والله درک حقیقت قابل لمس است والله این شاهدان پیغام قدرتمندی ماست فعل توانستن ز شاهدها هویداست شاهد به طعنه گفت: کوچکتر ز آنید خود را ابرقدرت بدانید و بمانید گفتند شاهد ها که ما خودباورانیم ما شیعه ی پرقدرت صاحب زمانیم آری چنین این لشکر شاهد اذان گفت از آسمان «نصر و من الله» را عیان گفت تا «کربلا» پهپادها خود را رساندند اذنی گرفتند و زیارت نامه خواندند تصویر نابی خلق شد از این زیارت اذن «حسین بن علی» دارد حکایت بعد زیارت شاهدان تا قدس رفتند دیگر کمر بر «انتقام سخت» بستند ثبت است این عبرت ز لحظات و دقایق دنیا همه شاهد شده بر «وعد صادق» 🟢 @ravi_khabar راوی
بچه محل(محله ی مهربانی کلاک_احمدیه)
‍ ⭕️ شعر منصوره قلندری، شاعر البرز درباره حمله اخیر سپاه به اسرائیل ▫️قلندری این شعر را به سپاه و م
شاعر خوب محله (دختر خانم عطااللهی بزرگوار)خدا حفظتون کنه؛ان شاالله به زودی درخدمت صاحب ومولامون ودرمدح ایشون شعر بگین👌👌👌 به وجودتون افتخار میکنیم👏👏👏👏👏👏👏
بچه محل(محله ی مهربانی کلاک_احمدیه)
با تشکر از همه ی عزیزانی که زحمت کشیدن و در این چالش شرکت کردن.. ۱✅دختر گلمون مرسانا شکوری ۲✅سرکار
و اما نتیجه قرعه کشی چالش پروفایل مشترک 😍😍 🎁برنده های عزیزمون؛ شماره ۲...سرکار خانم هدیه اسدی شماره ۱۵.....سرکار خانم مرضیه امینی شماره ۱۷.....سرکار خانم اکرم صابری شماره ۱۹.....سرکار خانم صابون پز شماره ۲۵.....سرکار خانم زهرا اسدی
بچه محل(محله ی مهربانی کلاک_احمدیه)
و اما نتیجه قرعه کشی چالش پروفایل مشترک 😍😍 🎁برنده های عزیزمون؛ شماره ۲...سرکار خانم هدیه اسدی شم
🎁🎁🎁🎁🎁 هدیه عزیزانمون،شارژ تلفن همراه به ارزش ۵۰/۰۰۰تومان هست📱 امیدوارم هدیه ی اصلی رو از آقاجانمون صاحب الزمان(عج)بگیرید 🥰💚
🏴الذین اذا اصابتهم مصیبه؛قالو انا لله وانا الیه راجعون🏴 خبر ناگهانی درگذشت پدر بزرگوار ؛دوست وخواهر عزیزمان؛سرکارخانم زهرا باقریان بسیار ماراشوکه ومتاثر کرد..🖤🖤 لطفا هر عزیزی بیدار هست در ختم چهل مرتبه سوره یاسین برای امرزش روح این پدر نازنین مارویاری کنه واعلام کنه که چندمرتبه تلاوت میکنه🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 😭😭😭😭😭😭
🏴کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام🏴 خواهربسیجی مخلص وسنگ صبورهمیشگی ما(سرکارخانم زهرا باقریان) دراین سوگ جانکاه شریک غمت هستیم😭 غم مرگ پدر کوچک غمی نیست🖤 چگر میسوزد ودرد کمی نیست🖤 پدر زیبا گل باغ وجود است🖤 که بی او زندگی جز ماتمی نیست🖤 بی شک یه همچین پدر نمونه ای با شفاعت اهل بیت بار سفر اخرت خود رابسته وبا همچین مرگ باعزتی راهی دیار باقی شده.‌روح پاکش هم نشین مولامون امیرالمومنین (ع) باشد.. ازخدا برای شما صبر وتوان تحمل این دوری وفراق را خواهانیم ازطرف شورا و فرماندهی پایگاه حضرت زیتب(س)
♻️ پخش شیرینی وکاکائو به مناسبت حمله موشکی غرور افرین وعزت مندانه ایران برعلیه اسرائیل درمحل و باغ لاله پارک چمران به همراه امربه معروف با لسان خوش وحال وهوای تبریک👌 ۱۴۰۳/۱/۲۶ https://eitaa.com/bache_mahal
48.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درست کردت موشک و بازی و نظرات بچه های پیش دبستانی مهر احمدیه به مناسبت حمله موشکهای ایران بر اسرائیل غاصب👌 ۱۴۰۳/۱/۲۶ https://eitaa.com/bache_mahal
39.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️برپایی سه شنبه مهدوی وپذیرایی از مادران توسط نوآموزان ♻️ آموزش درست کردن خمیر وپخت نان تازه برای صبحانه توسط خود بچه ها ♻️ تدارک صبحانه سالم در فضای باز ♻️دوچرخه سواری و بازی ایرهاکی ۱۴۰۳/۱/۲۸ https://eitaa.com/bache_mahal
🍁 🔴 رمان ســارا پارت سی و هفتم اون آقایی که میدونستم امام علی (علیه السلام) بود.گفت: _ مراقب چشمات باش. به مادرت هم بگو اینقدر منو به حسینم قسم نده! لبهاش تکون نخورد، اما فهمیدم که این جملات رو بیان کرد. و دوباره درده بدی احساس کردم. یه سنگینیه خیلی بد! انگاری به کل بدنم وزنه 100تنی بسته بودن، روی تخت بودم! دوباره دورو برم پر بود از پرستار و دکتر. فهمیدم، گویا برای باره چندم ایست قلبی کرده بودم! عجیب بود که احمد رو ندیدم! البته قطعا دکترها بیرونش کرده بودن! اما عجیب بود میتونستم ببینم، از دردی که حس میکردم، مطمئن بودم خودمم، زنده ام، اما چطوری میتونستم ببینم؟ نا خودآگاه دست چپم رو بلندکردم ببینم میتونم تکونش بدم! آره تونستم! در همین حال بود که همون پرستار که اسمش نازنین بود، با تعجب منو دید... _ تو الان چیکار کردی؟ دست چپت رو بالا آوردی؟ تو الان داری منو میبینی؟ لبخندی زدم و گفتم بله، دکتر از شنیدن صدام اومد سمتم. تعجب کرده بود، قیافه اش طوری بود انگار اشتباه شنیده! یهو دکمه روپوشش رو باز کرد گفت، زیرپوشم چه رنگیه؟ _ آبی تیره، و یه تاره مو هم روی سینه اتونه دکتر به زیرپوشش نگاه کرد. تاره مویی که معلوم بود موی خودش بوده و کوتاه رو بر داشت... _ این معجزه است... بعد ها فهمیدم اون شبی که شفا گرفتم شب 21 ماه رمضون بوده! ادامه دارد.... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚