#من_حیدریم #مولا_امیر_المومنین 🎉پیشنهاد غدیری💚 یه بچه که عشقہ علی (ع) تو دلشہ برای غدیر باید اول از همه از خودش شروع کنه پس پاشو این کتیبه و پرچم هایی که فرستادم رو ببین هم رنگی فرستادم که خواستی پرینت رنگی بگیری هم سیاه و سفید که خودت رنگ کنی وقتی اماده شد پرچم هایی که پرینت گرفتید و رنگ کردید رو بزنید به اتاق تون ، آویزون کنید ورودی اتاق تون ، یا هر جایی این جوری قدم های غدیری رو شروع کنیم #قدم_قدم_تا_غدیر ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

#پله_پله_تا_خدا 🎈امروز باز بابام بهم گفت همش سرت توگوشیه، اَه همش بهم گیر میدن منم مثل همیشه با عصبانیت می خواستم بگم....(یهو یادم افتاد باید سر #قرارمون باشم ) بجاش گفتم بابا الان تموم میشه کارم. و بعدش یه مدت بدون گوشی اونجا کنارشون نشستم. 🎈آخ ،آخ پام، ای بابا باز پام خورد به لیوانی که رو زمین بود. اینا کارِ داداشمه اومدم داد بزنم بگم دادااااااش.....(یهو یادم اومد که مامان همیشه خم میشه و لیوان رو بر میداره میزاره سر جاش پس بخاطر #قرارمون ) بجاش من خم شدم و لیوان برداشتم گذاشتم سر جاش 🎈خیلی گشنم شده ، چرا مامان نهار رو نمیاره ، رفتم آشپز خونه ، دیدم مامانم باز داره با یکی از مریض های اورژانسیش حرف میزنه ، اومدم تو دلم بگم که مامان هم که همش مریض داره انگار نه انگار خونه هست (که یهو یاد #قرارمون افتادم ) حتی تو دلمم چیزی نگفتم .... و سفره و برداشتم بردم 🎈بابا تازه از سر کار اومده ، امروز قراره بریم خرید خیلی ذوق دارم ، یهو بابام گفت من امروز کار پیش اومد یه نمازم رو نخوندم و نهار هم نخوردم، تا اینو شنیدم خیلی ناراحت شدم آخه حالا باید معطل کارای بابام میشدیم اومدم با ناراحتی رفتار کنم که( یاد #قرارمون افتادم) هرچند ناراحت بودم ولی با خوش اخلاقی گفتم: باشه بابا پس ما منتظر میمونیم .اونوقت بعدش با دل خوش رفتیم خرید شما هم از این کاراتون برامون بگید.... #من_حیدریم #پله_پله_تا_خدا @Hsah71admin ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

#قرارمون #من_حیدریم #پله_پله_تا_خدا اینقدر من این سریال تلویزیونی رو دوست دارم با علاقه و هیجان داشتم میدیدم که یهو دیدم مامانم داره نماز میخونه یادم اومد منم نماز نخوندم😔 [تو دلم گفتم الان مامان میگه نمازت خوندی؟ منم میگم حالا میخونم بعد این سریال] (یهو یاد #قرارمون افتادم ) خیلی سختم بود ولی بخاطر قرارمون تلویزیون رو خاموش کردمو رفتم نماز مو خوندم باورتون نمیشه موقع نماز ، لبخند خوشحالی مامانم رو حس میکردم . تازه مامانم هم فردا ظهر یهو گفت : دخترم تکرار سریالته 👀بیا ببین....😀 ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

#قرارمون #پله_پله_تا_خدا #من_حیدریم امروز داشتم با گوشی بابام بازی می کردم بابام بهم گفت بیا بریم مسجد می خواستم بگم من حوصله... که یاد ( #قرارمون ) افتادم گفتم باشه اومدم .... 🌸🌸 مامانم بعد ظهر خسته بود و به من گفت می خوام یکم بخوابم دلم می خواست بگم نخواب من تنها می مونم. (که یه دفعه یاد #قرارمون افتادم) گفتم باشه . تا مامانم خوابید یادم افتاد تکلیف زبانم مونده منم رفتم و اون ها رو انجام دادم... منتظر کارای شما هم هستیم... ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

#زنگ_تفریح #کاردستی #غدیر یه پیشنهاد غدیری دارم براتون این کاردستی رو ببینید میتونید یه نقاشی بکشید و یا یکی از حرف های قشنگ امام علی (ع) رو بنویسید یا طرحی رو پرینت بگیرید و این مدلی یه هدیه برای چند تا از بچه های دور و برتون با هنر خودتون درست کنید #من_حیدریم ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

#قرارمون #عینکتو_بزن میخواستم از بالای کمد کتاب هامو بردارم اما کتاب ها رو نمیتونستم با دست بردارم آخه وقتی دستم رو بالا میبرم گرفتن چیزا برام سخت میشه 🔸اخه من بخاطر تصادف یکی از دست هام رو تا آرنج از دست دادم🔸 یهو مامانم اومد و طبق معمول بهم وسایلم رو داد من دیگه عادت کردم به این کارشون و حرفی نزدم (یهو یاد #قرارمون) افتادم و همین که مامانم داشت میرفت گفتم مامان، ممنون 😊 یه ذوقی اومد تو چشم های مامانم😍 فهمیدم که درسته اونا بخاطر شرایط جسمی من همیشه بهم کمک میکنند ولی این نباید باعث بشه که من تشکر نکنم😇 #من_حیدریم ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

#قرارمون #پله_پله_تا_خدا چند روز به خاطر کار هام وقت نمی کردم نماز بخونم شب یکم می خواستم خودم و پیش باباو مامان لوس کنم یکم که اطلاعات عمومی گفتم مامانم خیلی خوش حال شدو گفت افرین باهوش من ولی بابام😍 دستم گرفت و برد تو اتاقم بهم گفت : تو که اینقدر باهوشی پس چرا 😇نمازت رو نمی خونی ؟ منم سرم رو انداختم پایین داشتم از خجالت اب می شدم که مامانم صدا زد بیاین فیلم شروع شده همون لحظه یاد ( #قرارمون ) افتادم زود وضو گرفتم و نمازم رو خوندم بعد نماز تو چشم های بابام رضایت😊🥰 و خوشحالی دیدم همیشه سعی کنید پدر و مادر هاتون رو خوشحال کنید😇😇 #من_حیدریم ᘜ⋆⃟݊📕•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ @bache_shiee_nojavan ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🎒

اگه میخواید فردا شما هم با دست پخت خودتون دل هم سن های خودتون رو شاد کنید این دسر راحت و سریع هست و خوشمزه😋 #من_حیدریم