eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
16هزار ویدیو
83 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺کربلایی احمد تهرانی ✍یکی از علّت‌هایی که ما نداریم و در وقت آن هستیم و گویا گوش‌هایمان منادی را که همه‌ی را بیدار می‌کند نمی‌شود، این است که و ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود و مثل گنجشکی که به دو پایش وزنه آویخته‌اند، به وقت سحر نمی‌تواند برخیزد و به پر بزند؛ و یا در عبادات خود، روح بالا نمی‌رود و را نمی‌چشد: 🔖یکی از آن دو عامل، لغو و لهو و زیاد زدن است؛ و دیگری که خیلی انسان را سنگین می‌کند، است. من عیناً دیدم که غیبت شب، توفیق سحرخیزی را از انسان می‌کند.! 📚منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۱۸۸ @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ❌ 🌺کربلایی احمد تهرانی ✍یکی از علّت‌هایی که ما نداریم و در وقت آن هستیم و گویا گوش‌هایمان منادی را که همه‌ی را بیدار می‌کند نمی‌شود، این است که و ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود و مثل گنجشکی که به دو پایش وزنه آویخته‌اند، به وقت سحر نمی‌تواند برخیزد و به پر بزند؛ و یا در عبادات خود، روح بالا نمی‌رود و را نمی‌چشد: 🔖یکی از آن دو عامل، لغو و لهو و زیاد زدن است؛ و دیگری که خیلی انسان را سنگین می‌کند، است. من عیناً دیدم که غیبت شب، توفیق سحرخیزی را از انسان می‌کند.! 📚منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۱۸۸ @bachehaeyaseman
🟣 ماجرای عجیب قیامت یکی از علما، که فرشتگان یکی یکی اعمال خوبش را دور می‌انداختند! ☘یکی از علمای بصره تعریف می‌کند: شبی از شبها دیدم که برپا شده و خلایق همه جمع شده‌اند. مردم را دیدم که گناهان‌شان را بر پشتشان حمل می‌کنند تا جایی که شخص فاسق بار بسیار سنگینی از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل می‌کرد اما من بودم که به میزان و بررسی اعمال رسیدم گناهانم را در کفه ای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند. ☘کفه حسناتم و کفه گناهانم سبک بود. سپس به حسناتم نگاه کردند و یکی یکی حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند! آن حسنات برای ملائک نداشت. چون در زیر هر حسنه ریای پنهانی وجود داشت. گناهانی مثل غرور، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم و.... من کارهای خوب زیادی انجام داده بودم اما دوست داشتم دیده شوم! ☘چیزی برایم باقی نماند و در آستانه بودم. گناهانم مانده و حسناتم رفته بود. در آن وانفسا که بسیار ناراحت بودم، صدایی شنیدم: آیا چیزی برایش باقی مانده؟ گفتند فقط همین برایش باقی مانده و آن عمل تکه نانی بود که از روی به یک زن و پسر یتیمش بخشیده بودم! ☘من گریه های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم دیدم. آن را در کفه حسناتم قرار دادند. کفه سنگین شد و همینطور سنگین تر شد تا جایی که صدایی آمد و گفت: نجات یافت. 📕کتاب نسیمی از ملکوت @bachehaeyaseman