هدایت شده از پویش مطالعاتی شمسه
📚 #یک_قاچ_کتاب
خانه مان را خیلی دوست داشتم. او هم همینطور.
وقتی آماده شد انگار دنیا را به من داده بودند. خودش هم همیشه یک تاب برای بچهها میبست که بازی کنند.
بعدازظهر ها وقتی بچهها بازی میکردند، تنقلات را می بردم و همانجا با هم میخوردیم.
گاهی هم که سرحال بود، با بچهها قایم موشک بازی میکرد. میگفت قایم شوند و از روی صدا پیدایشان میکرد. بعد هم کلی قلقلکشان می داد.
گاهی صدای من هم در می آمد: که بابا ولشان کن حوصله داری!
تا بچه ها از خنده ریسه نمیرفتند ول کنشان نبود🙂
💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱
🌐 شمسه را در شبکههای اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید
#پویش_مطالعاتی_شمسه
#چشم_روشنی
@shamseh8