eitaa logo
باکلاس‌ها
11.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
684 ویدیو
202 فایل
کانال ارتباطی با همکاران/ برای ارتقای حرفه ای همکاران 🌻آیدی مدیر (معلم؛ علی اسعدی) برای ارتباطات محتوایی و آموزشی: @ali_135454 فعلا تبادل ناشناس نداریم. پوزش 🍓به گروه "تمثیلات معلمی" هم بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3532325272C9aeedb7464
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 گیاهان فـاقد عقل‌ هستند اما اگـر آنها را با سرپوشی بپــوشـانی کـــه دارای یک روزنه باشد ، آنها به دنبال نـور از همان روزنه بیرون می زنند.🌻 پس چرا ما با داشتن عقل را دنبال نمی کنیـم؟⭐️ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ‌وَالْأَرْضِ خداونـد ، نور ها و زمین است @baclassha
▶️ در پستهای قبلی ☝️ چند مورد از شرایط آموزشی تدریس بیان شد. اینک ادامه موارد👇👇👇👇 36- مطلبی را که شاگردان با سعی و تلاش خود به دست می آورند، از آن خود می دانند و آن را با علاقه و بدون مقاومت می پذیرند.🌺 پس زمینه دستیابی به مطالب به وسیله خود شاگردان را برای آنان فراهم آورید.🌺 37 - پزشک روانشناسی می گفت: «شاگردان حدود 25 دقیقه می توانند روی یک موضوع خاص تمرکز کافی داشته باشند. پس از آن، تمرکز حواسشان سیر نزولی خواهد داشت » . از این رو باید پس از این مدت، در کلاس درس «تنوع » ایجاد کنید.🌺 @baclassha
38 - استادی می گفت: «تعلیم و تربیت هماهنگی می خواهد» . باید با مدیر، سرپرست، مسؤول، معاون، همکاران دیگر و یا حتی با پدر و مادر شاگردان هماهنگی داشته باشید تا تلاش شما بیهوده و آب در هاون کوفتن نباشد.💐 39 - تا آنجا که امکان دارد، اوقات استراحت و زنگ تفریح دانش آموختگان را نگیرید; زیرا در چنین اوقاتی، فرآیند یادگیری سیر نزولی فراوانی خواهد داشت.💐 40 - به گونه ای تدریس کنید که دانش آموختگان بااستعداد بپسندند و دانش آموختگان کم استعداد درک کنند.🌺 @baclassha
📣🔔 همراهان عزیز! سلام. 🌺 اگر مطالب کانال را می پسندید، مبلغ کانال ما باشید. مطالب آن را با ذکر نام کانال برای دوستان. آشنایان. گروهها و کانال های مرتبط ارسال کنید تا زنجیره خیر فرهنگی گسترش یابد. 🔸 اگر هم انتقاد یا پیشنهاد یا محتوای مفید صرفا معلمی دارید به شخصی مدیر ارسال فرمایید. سپاس گزارم. 🌺 @baclassha
🔸خبر خوب برای همه‌ی کسانی که با لغت سروکار دارند👇👇 🔸 مؤسسه‌ی لغت‌نامه‌ی دهخدا متن کامل لغت‌نامه‌ی دهخدا را در سایت خودش به آدرس زیر در دسترس قرار داده است: https://icps.ut.ac.ir/fa/dictionary 🔸پیش‌تر هم سایت‌هایی بودند که به‌صورت غیررسمی مدخل‌های لغت‌نامه‌ی دهخدا را در اختیار جویندگان قرار می‌دادند، اما قطعاً اعتبار و وثوق سایت رسمی را نداشتند. 🔸در حال حاضر، برای خرید یک دوره‌ی چاپی لغت‌نامه‌ی دهخدا باید مبلغ ملیونی هزینه کرد و تهیه‌ی این دوره برای همه مقدور نیست. 🔸حالا این امکان فراهم شده است که رایگان به این گنجینه‌ی عظیم دسترسی داشته باشیم. 🔸 دست‌مریزاد به دست‌اندرکاران. 👉 @baclassha
4_458966145190330395.apk
3.53M
📱 📚 مجموعه نفیس کتاب شریف الغدیر - در ۱۱ جلد فارسی ✍ اثر علامه عبدالحسین امینی 🔰 مجموعه مستندات قرآنی. روایی. تاریخی درباره حقانیت شیعه.👌 @baclassha
🔰 در شماره های پیشین شرایط آموزشی تدریس بیان شد. اینک شرایط عاطفی تقدیم می گردد.👇👇 🔵 شرایط روحی و عاطفی تدریس 41 - هنگامی که نشاط روحی و عاطفی دارید تدریس کنید و این کار را با خوشرویی، نرمخویی، و خونسردی انجام دهید. ▶️ تا آنجا که ممکن است از تدریس به هنگام کسالت، عصبانیت، خواب آلودگی، اضطراب، نگرانی، ناراحتی و غمگینی بپرهیزید.👌 42 - خودتان در تدریس، شور و احساس داشته باشید تا بتوانید شور و احساس شاگردان را نیز برانگیزانید. @baclassha
43 - تدریس نیازمند «تفریح » است و «تفریح » است و «تفریح » ! آن را فراموش نکنید.🌺 44 - رابطه ای صمیمی و عاطفی با شاگردان برقرار کنید، و آنان را در حل مشکلات خانوادگی و گرفتاری های شخصی شان یاری دهید; 🔸عدم رسیدگی به این گونه مسائل، ممکن است باعث افت تحصیلی آنان شود.💐💐 🍃🍂🍁🌾🍀☘🌿🌱🌴🌳🎋 @baclassha
🔈🔔 شیوه‌نامه بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جدید📝 📚با توجه به مصوبه ستاد ملی مدیریت کرونا، فعالیت رسمی مدارس در سال تحصیلی ۱۳۹۹_۱۴۰۰ اعم از حضوری یا غیرحضوری از ۱۵ شهریورماه ۱۳۹۹، با رعایت شرایط و ضوابط اعلام شده در این دستورالعمل، آغاز خواهد شد./ ایرنا ان شاالله. @baclassha
🌺🍃🍂 🔰کوفی_عنان (دبیر کل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل) پرسیدند: بهترین خاطره ی شما از دوران تحصیل چه بود؟ او جواب داد: «روزی معلم علوم ما وارد کلاس شد و برگه ی سفید رنگی را به تخته سیاه چسباند. در وسط آن لکه‌ای با جوهر سیاه نمایان بود.» معلم از شاگردان پرسید: «بچه ها در این برگه چه می بینید؟» همه جواب دادند: «یک لکه سیاه آقا.» معلم با چهره ای اندیشمندانه لحظاتی در مقابل تخته کلاس راه رفت و سپس با دست خود به اطراف لکه سیاه اشاره کرد و گفت: «بچه های عزیز! چرا این همه سفیدی اطراف لکه سیاه را ندیدید؟» کوفی عنان می گوید: «از آن روز تلاش کردم 💐اول سفیدی (خوبی‌ها، ، روشنایی ها و…) را بنگرم.»💐👌👌 ‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌@baclassha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 به همکاران عزیز اعم از معلمان و اساتید پیشنهاد می شود:☝️👇 🔸 در ابتدای فایل های تدریس مجازی خود یا ابتدای کلاس های حضوری خود، به مناسبت ایام محرم، هر جلسه یک حدیث از امام حسین (ع) بیان کنند. تا "شور " و "شعور" عزای حسینی همچون دو بال، ما و شاگردانمان را تا آسمان عشق و معرفت عاشورایی پرواز دهد.👌👌 💐ان شالله. @baclassha
. 🔰 کانال ترجمان قرآن در پیام رسان تلگرام. ▶️ شامل:اندرزها و حکمت ها در قرآن کریم. ▶️ با مدیریت:دکتر محسن تیموری. مترجم قرآن کریم به زبان ساده. از دبیران ۳۵ سابقه آموزش و پرورش و اساتید سابق دانشگاه فرهنگیان قم. ▶️ لینک کانال:👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEj6xBnMpgI35fHuEw
🔰 کتاب جذابسازی کلاس دینی ▶️ اثر :دکتر بهمنی از معلمان سی سال سابقه دینی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قم. 🔰 بسیار مفید برای تدریس دینی ابتدایی و متوسطه اول.🌺 @baclassha
☝️ ☝️☝️ 🌼 مادر دانش‌آموز براي تشويق پسرش اين نوشته ها رو روي قلم نوشته است🌺 🌷تشویق فرزندان را جدی بگیریم. 💐 از خلاقیت در این راستا غافل نشویم. 🌻 @baclassha
☝️☝️☝️ 📚 📚 کتاب *ارزشمند: 🌷بوستان تجربه🌹 ▶️ برگرفته از تجربه‌های زیسته معلمان سراسر کشور است. ▶️ 📚کتاب به همت دکتر محمود صفری(مدرس دانشگاه فرهنگیان، پژوهشگر آموزشی ) و از طریق اولین فراخوان معرفت معلمی انتشارات سراچه دل دریافت شده و پس از داوری به زیور طبع آراسته گردید.📚 تلفن: ۰۹۹۰۶۴۹۷۸۴۸ 🟢 ▶️ نشانی سایت برای خرید آنلاین: www.sarachedel.ir @baclassha
. 🔳 🔰کمی طولانیه ولی واقعا جالبه 🔸دکترعبدالحسین زرین‌کوب (متوفی ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم ایران معاصر است. آثار او به‌عنوان مرجع عمده در مطالعات ادبی شناخته می‌شود. 👇👇👇👇 «روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی. ▪️ نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم، ذهنم واقعاً مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: 👳‍♂ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. 🔸همین‌طور که صحبت می‌کرد، دقیق نگاهش می‌کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره‌ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می‌خواند. 🔸پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سوالی داشتم. گفتم: بفرما. 🔸پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد. گفت: ولی من اعتقاد ندارم. 🔸پرسیدم: من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی بر می‌آید؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می‌بردم) 🔸گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می‌کشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاید، حتماً، چرا که نه؟ 🔸گفت: یک فال برایم بگیرید. گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما. 🔸مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید. فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی‌خواهم، می‌خواهم ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟ برای لحظه‌ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ، عاشورا! اگر جواب نداد چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. 🔸متوجه تردیدم شد، گفت: چه شد استاد؟ گفتم: هیچ، الان، در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه‌ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه‌ای را باز کردم: زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ‌ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون‌آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 🔸خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین علیه‌السلام و وقایع روز و شب یازدهم محرم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟ سالها خود را حافظ پژوه می‌دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم، از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه با من کرد و از حفظ با من همخوانی می‌کرد و گریه می‌کرد. طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید، انگار داشتم روضه می‌خواندم و او هم پای روضه من بود. متوجه شدم عده‌ای دارند ما را تماشا می‌کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم، دستم را گرفت. می‌خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد. معتقد بودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد. گریه امانش نمی‌داد. آن روز من روضه خوان امام شهید شدم🔳 @baclassha