هدایت شده از تبلیغات موزیک استوری
معدن مانتو. . شومیز . لباس مجلسی 😍😍
🔴خوشگلترین لباسای زنونه حتی واسه تپلیا را اینجا ببینید👇👇
🔴 از سایز 36 تااااا 74
✔️⛔️ دیدنش کاملا مجانی ⛔️✔️
http://eitaa.com/joinchat/3370909713C3060b4a125
بدووووو🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
لباسهای پوشیده این کانالو از دست ندین❤️
همراه با کانال رضایتمندی😍✅✅✅
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
دیشب آقاموووون😘 قبل خواااب😋 گفت بلا نگیری شیطون این لباس رو از کجا آوردی😍😍
گفتم یه کانال پیدا کردم اووووف🤩😎
خدااییش انقد قیمت لباس زیر و لباس خواب گرونه که خیلی وقتااا من هیچ من نگاه..☹️
ولی این کانال هم قیمتش مناسبه🤑
هم لباسهای خیلی خاص و جذاب داره
حالا دیگه دلبری من کامل شد🤗😋
جانمونی دلبر جان👰💁♀
✅ تمام کارها با تضمین کیفیت و قیمت 😱
https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
هدایت شده از تبلیغات موزیک استوری
🔹دلبرۍازهمسر.😁😍
🔹میخواۍهمسرتوابستتشه؟بزنروقلب👇
✨❤️ ❤️ ❤️ ❤️✨
✨❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤ ❤️✨
✨❤️❤️❤️ 🔐❤️❤️❤️✨
✨❤️❤️🔐🔐🔐❤️❤️✨
✨❤️❤️ 🔐 ❤️❤️✨
✨❤️ ❤️ ❤️✨
✨❤️✨
✨
🔹میخواۍهمسرتعاشقتشهبیا👆
🔹فقط متاهلا بزنن رو قلب..سوپرایزه😜👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سهم ما انسان ها از همدیگر
🌸آرامشی است که به
🌼هم هدیه می دهیم
🌸خوشبختی یعنی دلی را شاد کنی
🌼قلبی را بدست آوری
🌸و به دیگران یاری رسانی
🌼عصرتون بخیر
🌸در این عصر دل انگیز
🌼اميد و تندرستی
🌸مهمان وجودتون
🌼دورتون پر از عزيزانتون
🌸و دلتون گرم
🌼به حضور حضرت دوست
هدایت شده از گسترده سادات
رسم عجیب در عروسی های مالزی😳😳😳
واییی چه بلای سر عروس تو شب عروسیش میارن😳😳😳
مگه دوره این رسما تموم نشده🙊🙈🤦♀
https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
🔞⛔️
هدایت شده از تبلیغات موزیک استوری
اون شب هم خواهرشوهرم خونه ی ما و تو اتاق بغلی خوابید هربار هم اعتراض میکردم شوهرم میگفت طاقت دوری از خواهرشو نداره ...👇
یک شب که شوهرم باهام دعوا کرد خودمو به خواب زدم و منتظر موندم ببینم شوهرم و خواهرش چیکار میکنن نیمه های شب از جا بلند شد رفت تو اتاق خواهرش منم پاورچین پشت سرش رفتم بعد از چند دقیقه با حرفی که شوهرم به خواهرش زد بند دلم پاره شد ... ..👇
https://eitaa.com/joinchat/3805544609C711632f81f
هدایت شده از تبلیغات موزیک استوری
صنم هستم...روزی که قرار بود به اجبار با برادزاده معلولِ ذهنیِ نامادریم ازدواج کنم فقط۱۵سالم بود.... اینقدر فخری زن بابام توی گوش آقام خوند که آقام راضی شد..
بابام از فخری زنش خیلی حساب میبرد و منو مجبور به این ازدواج کرد....شبی که اومدند خواستگاری در حالیکه نگاهم به مرتضی برادرزاده ی نامادریم بود به آینده ای که قرار بود باهاش داشته باشم فکر میکردم و غصه میخوردم،زندگی با مرتضی مثل زندگی با بچه یکساله بود...ولی شبی که قرار عروسی رو گذاشته بودیم مرتضی ناگهانی ناپدید شد و فردا در حالی برگشت که....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2028077229C7d66c5373e