eitaa logo
من بادیگارد نیستم
3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
234 ویدیو
6 فایل
من اومدم تا از شخصیت نظام دفاع کنم. ارتباط با من: @badigard_nistam
مشاهده در ایتا
دانلود
‌◀️⁩ بخش اول: مهندس بازرگان، حامی و خواهان ادامه نخست وزیری بختیار پس از انقلاب 🔸نوزدهم تیرماه، سالگرد افشای بزرگترین و پیچیده‌ترین کودتای تاریخ ایران است. کودتایی که در آن ۸ کشور خارجی، هشت گروهک و جریان سیاسی، بیش از ۲۰۰ خلبان و نظامی از بقایای رژیم پهلوی و ده‌ها نفوذی و... حضور داشتند. واقعه‌ای که هیچ‌گاه با نگاهی جامع به تمام ابعاد، بازخوانی نشد و تلاش دارم در چند پست، برخی از ابعاد این را باز کنم. 🔸 در پیش مقدمه به رابطه سرکرده با کودتاچیان یعنی اشاره می‌کنم؛ شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی و از اعضای رده بالای و یار دیرین و هم‌بند مهندس بازرگان بود. یکی از سوال‌های بزرگ تاریخی، چرایی رضایت شاه به انتخاب بختیار، دشمن دیروز خود به نخست وزیری است! امری که با بازخوانی برخی اسناد مذاکرات پنهان دی و بهمن ۵۷ میان اعضای و او کمی مشکوف می‌شود. از اواخر دی‌ماه ۵۷ و با خروج شاه و قطعی شدن سقوط رژیم پهلوی، مذاکراتی میان مهندس بازرگان، انتظام و ابراهیم یزدی با بختیار انجام می‌شود. هدف از این مذاکرات توافق برای تهیه طرحی جهت ادامه دولت بختیار پس از انقلاب و گرفتن رضایت امام خمینی برای نخست وزیری شاپور بختیار در دولت پس از انقلاب بود. ابراهیم یزدی ۴ بند زیر را به عنوان توافق بازرگان و بختیار اینگونه روایت می‌کند: ۱- دکتر بختیار به عنوان رئیس حکومت دولت ایران بگوید من در اختیار شما هستم. ۲- دکتر بختیار به عنوان رئیس حکومت دولت ایران بگوید از این ساعت اگر شما اجازه بدهید من به کار خود ادامه می‌دهم والا کنار می‌روم و آقا بگویند فعلاً به کار خود ادامه بدهید. ۳- دکتر بختیار به عنوان رئیس حکومت دولت ایران استعفانامه خود را کتباً تقدیم کند ولی آقا نپذیرند و بگویند فعلاً به کار خود ادامه دهید. ۴- بختیار به عنوان رئیس حکومت دولت ایران استعفانامه کتبی تقدیم کند، آقا بپذیرند و مجدداً او را مأمور تشکیل کابینه بعدی نمایند. او ادامه می‌دهد «...پس از مکالمۀ تلفنی با آقای مهندس بازرگان، گزارش تهران را‌‌ همان روز (۶ بهمن ۱۳۵۷) به اطلاع امام رسانیدم. همانطور که انتظار می‌رفت، گفتند هیچ یک از فرمول‌ها قابل قبول نیست، اما چهارمی قابل بحث و تحت شرایطی قابل قبول است. مذاکراتی هم انجام گرفت که آقای مهندس بازرگان نیز همراه بختیار به پاریس بیایند تا بعد از استعفای بختیار، بلافاصله آقا حکم نخست‌وزیری ایشان را بدهند» (به نقل از: نجاتی، ۱۳۷۷: ۳۰۸ـ۳۰۷). ادامه دارد @badigard_iran بخش دوم: چرایی انتخاب بختیار انتخاب بختیار به عنوان آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، یک تناقض کامل بود، چرا که بختیار زندانی سیاسی دیروز زندان ساواک بود به دلیل عضویت در مرکزیت و مخالفت با رژیم پهلوی. حال شاه، در آخرین روزهای حیات سلطنت خود، حکم نخست وزیری را تقدیم دشمن دیرینش کرد و با شرط او مبنی بر «الزام خروجش از ایران» موافقت کرد. عده‌ای وابستگی فامیلی بختیار با فرح دیبا (پهلوی) را علت این انتخاب می‌دانند، اما واقعیت چیز دیگریست! 🔸انتخاب بختیار، برگ اربابان شاه، برای دو تکه کردن صف انقلابیون: که بعدها سرکرده اصلی ( ) شد، از جریان مخالف سلطنت مطلقه بود، او به طیف مصدق وابسته بود که در ۲۸مرداد کودتا علیه دولتش انجام گرفت. انتخاب نخست وزیر از شورای جبهه ملی، یعنی نمایندگی طیف وسیعی از مخالفان چپ و لیبرال شاه. جریانی که هم لیبرال را شامل می‌شد و هم گروهک‌های چپ مانند حزب توده، چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین خلق (فرزندان عزیز بازرگان) بختیار از روز تأیید مجلس ملی، با همراهی بازرگان، انتظام، سحابی، ابراهیم یزدی و... مذاکرات و تلاش‌های متعددی برای راضی کردن طیف اسلام‌گرا به رهبری امام خمینی برای ابقاء در حکومت را آغاز کرد. تا جایی که در طرح توافقی، چهار پیشنهاد را به امام منتقل کردند که در همه آن‌ها، نخست وزیری بختیار به چشم می‌خورد. عدم موافقت امام با حضور بختیار، امکان دو تکه شدن جریان انقلابی را فراهم می‌کرد و یا انقلاب ناکام می‌شد و یا بختیار نخست وزیر دولت انقلابی می‌شد. این حالت دو نتیجه مهم را در خود داشت: ۱-جلوگیری از افتادن ایران به دست سوسیالیسم شوروی ۲- جلوگیری از تحول اساسی با انقلابی مردمی و اسلامی و در خطر افتادن منافع متعدد اقتصادی و ژئوپلیتیک غرب مخالفت امام با چهار شرط طرح شده، موجب ناراحتی و کدورت شد.
📝 بخش چهارم: مرجع دینی کودتاچیان آیت الله سید کاظم شریعتمداری یکی از مراجعی بود که با ادعای اندیشه عدم دخالت روحانیت در سیاست، آلوده به دربار شده بود و ساواک و فرح حساب ویژه‌ای روی او بازکرده بودند، همین امر در ارتباط با نیز مصداق داشت، چه قبل از انقلاب و چه موقع . بخشی از علت سقوط شریعتمداری مانند منتظری و صانعی، تبدیل شدن بیتش به پایگاه منافقین، معاندین و لیبرال‌های نهضت آزادی به اضافه باقیمانده‌های عناصر ساواک بود. نقش فرزند او بسیار برجسته بود. حواشی پیرامون او را در دو بخش توضیح می‌دهم:‌ ‌1️⃣⁩ آیت اللهِ کودتاچیان: سابقه و کارنامه شریعتمداری بخصوص آشوب‌های او در قم و آذربایجان از وی ظرفیت مناسبی ایجاد کرده بود که با ترور امام و برخی شخصیت‌های سرشناس دینی، بتواند زعامت اسلام آمریکایی را بر عهده گیرد تا عواطف و باورهای دینی مردم با حضور او اندکی فروکش کند. کودتاچیان با جلب حمایت شریعتمداری، توانسته بودند فایل صوتی حمایتش از کودتا را نیز ضبط کنند تا پس از بمباران بیت امام و مراجع قم، شریعتمداری ولی فقیه رژیم کودتا شود. سایر اسناد ارتباط در کودتای نوژه، با دستگیری و اعتراف وزیر خارجه دولت موقت و عضو ارشد نهضت آزادی قبل از بمب گذاری در بیت امام، افشا شد. شریعتمداری از دو طرح ترور امام حمایت کرده بود و خود به آن‌ها اعتراف کرد و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، او را از مرجعیت خلع کردند. ‌2️⃣⁩ چند جمله کوتاه پیرامون شریعتمداری، برخی زوایای او را روشن می‌کند: - امام خمینی: زمانی که جوانان ما در خیابان‌ها شهید می‌شدند، آن آقا «برای سلامتی شاه، انگشتر هدیه می‌فرستاد» - شریعتمداری: من بالاخره علیه خمینی اعلام جنگ می‌کنم - حزب خلق مسلمان با داعیه خودمختاری و تجزیه آذربایجان، توسط او ایجاد شد. - احمد عباسی داماد شریعتمداری به جرم رابط کودتاچیان، به زندان محکوم شد. - پسر او به خارج فرار کرد و ضمن همکاری با سرویس جاسوسی فرانسه و موساد، جریان معاند جمهوری خواه را تأسیس و روح‌الله زم، فرزند معنوی و سیاسی شریعتمداری بود. - امام خمینی: آن‌ها که به خود اجازه دخالت در سیاست را نمی‌دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی و کودتا جلو رفتند و از سر در آوردند، خدا رسوایشان کرد. - ایرج درخشنده از ساواکی های کودتا می‌گوید: بنی عامری با علما و روحانیونی که حامی شریعتمداری هستند، دست به دست هم دادیم تا اسلامی نوین در مملکت پیاده کنیم... ادامه دارد @badigard_iran
تلاش بازرگان برای آزادی مسعود رجوی و اعضای مجاهدین خلق از زندان بعد از اینکه به نخست وزیری انتخاب شد، مهندس بدون توجه به اعلام همبستگی اش با و اعلامیه هایی که از سوی در حمایت از انقلاب مردم به رهبری امام صادر شده بود، از نخست وزیری بختیار حمایت کرد. او در خصوص بختیار اینگونه اظهار نظر می‌کند: «ایشان را تا آنجا که شناخته‌ام، مرد با تشخیص و وطن‌دوست دیده‌ام...». کتاب شصت سال خدمت و مقاومت،ص303. بازرگان می خواست هیچ جبهه ای را از دست ندهد و همزمان تمام گزینه ها را داشته باشد که در صورت حذف یکی آن دیگری را داشته باشد لذا از یک سو با امام دیدار و ملاقات و اعلام همبستگی میکرد و از سوی دیگر از نخست وزیری بختیار اظهار رضایتمندی می کرد. در خاطراتش اینگونه بیان می کنند که یکی از دلایل اختلاف نظر امام با مهندس بازرگان تلاش وی برای ماندن بختیار در سمت نخست وزیری بود. مسأله ای که امام به شدت با آن مخالف بود. در واقع یکی از علت‌های پافشاری بازرگان بر ابقای بختیار بر پست نخست وزیری، به توافق پشت پرده این دو بر می گشت که بنا شده بود، اگر بختیار مسعود رجوی و اعضای مجاهدین () را از زندان آزاد کند، مجاهدین خلق تمام تلاش خود را به کار ببندند تا امام به حکومت نرسد و در صورت آمدن امام به ایران، بازرگان برای رسیدن بختیار به نخست وزیری در دولت با امام رایزنی کند.اما نتوانست امام را بر ماندن بختیار در سمت مذکور مجاب کند. نکته قابل تامل این است که آنقدر یا همان فرزندان عزیز مهندس بازرگان برای او مهم بودند که او در ازای آزادی آنان از زندان وعده بزرگی همچون نخست وزیری به بختیار داده بود. البته از طرفی هم با گاوبندی های پشت پرده اش با رهبران مخالف حکومت شاه توانسته بود به خوبی در بدنه اکثر تشکیلات انقلابی نفوذ کند و جلب اعتماد وگرنه دادن چنین وعده بزرگی از هر کسی برنمی‌آید. نفوذی که هنوز در بدنه نظام حضور دارد. هرچند امام از ابتدا هم ماهیت آنها را شناخته بود و پس از استعفای دولت موقت بلافاصله آن را پذیرفت. @badigard_iran