eitaa logo
سپاه بدریون صاحب الزمان(عج)
117 دنبال‌کننده
963 عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
هدف آمادگی ذهن هابرای هرچه زودتر فرج وهمدلی شیعیان است نه مطالب کانال ،خود مولا فرمودنداگر شیعیان ما با هم همدل می شدند دیدارمان نصیبشان می شد وفرج ما می رسید لذا بزرگوار زحمت بکشید دوستان با اخلاصتان را به این کانال دعوت کنید. 09135472409شماره موبایل
مشاهده در ایتا
دانلود
  : باور امام، علّت اصلی تنظیم انتخاب‌ها و ارتباط‌های انسان، حول محور امام. • تا شیرینی قند رو باور نکنی: چای تلخ رو باهاش نمی‌خوری! • تا اثر رفع خستگی آب رو باور نکنی، وقنی داغون و خسته‌ای، دوش نمی‌گیری! • وقتی اثر مسواک رو باور نمیکنی، بیست سالت هم که باشه، برای مسواک اصالتی قائل نیستی! • تا چیزی را باور نکنی، برایش اصالت قائل نیستی! تا باور نکنیم امام ما... پدر حقیقی ما و علّت تمام خوشبختی‌هامونه در مسیر یاریش با هر چیزی شُل میشیم ! یه تغییر موقعیت زندگی، کلاً همه رابطه مون با این امام رو تحت تأثیر قرار میده. ✘ تا باور نیاد: آدما راحت همدیگه رو کنار میذارن! ✘ تا باور نیاد: آدما راحت امامشون رو با چیزای جذاب‌تر جایگزین می‌کنند. ※ آره تا باور نیاد... آدما همچنان بی وفان! امروز درمورد «باور» بیشتر حرف میزنیم.
: از دستگاه امام هادی علیه السلام ارتزاق میکنیم. ✍️ همایش رونمایی کتاب «انقلاب ایران و آینده جهان» استاد بود! و اولین قسمت برنامه، رونمایی از مستند «تاردید» . • سالن مشغول تماشای مستند بود، که مهمانی آمد جلو و خواست خصوصی صحبت کند. با او به خارج تالار رفتم، دیدم چند نفر هستند و از یکی از بخشهای دولتی تشریف آورده اند. • راهنماییشان کردم و جایی نشستیم و شروع کردند در مورد نحوه فعالیتمان سوال پرسیدند. اینکه چه هدفی را دنبال میکنیم و شیوه فعالیتمان چیست و چگونه این مسیر را پیش می رویم! • سوالهایشان که تمام شد داشتم عذرخواهی میکردم که اگر فرمایشی ندارند به داخل سالن برگردم، که سوال جدیدی مطرح کردند! « تامین هزینه های شما از کجا صورت می گیرد؟ » ✘ کمی سکوت کردم و خاطره معجزات همه این سالها از جلوی چشمانم گذشت! لبخند سرشار از شکری مرا احاطه کرد و گفتم: اگر بگویم از کجا، باور می کنید؟ جواب ندادند. ادامه دادم: از دستگاه امام هادی علیه السلام. • پرسش در نگاهشان بیش از پیش هویدا شد. گفتم : من یقین دارم امام هادی علیه السلام قرنها پیش به ما هم فکر کرده است. حتی به تنهایی هایی که قرار بود در این عصر تحمل کنیم. از سر تدبیر ایشان است که ما در «ملک ری» صاحب بالاترین نعمتی شده‌ایم که امدادهای مالی ساده ترین امدادهای اوست. از ایده تا توان اجرا، تا رشد و قدرتگیری برای دفع موانع جنی و انسی ،تا نشاط و آرامشمان برای تحمل سختی ها، همه را فقط از سینه‌ی کسی داریم که گفته اند زیارتش به قدر زیارت سیدالشهداء بلندت می‌کند! ※ حرم عبدالعظیم حسنی علیه السلام تنها جایی است که اگر از ما بگیری دیگر چیزی برای بقاء نداریم. من معتقدم اعزام سیدالکریم به ری توسط امام هادی علیه السلام برای گسترش سازمان وکالتی ایشان و استمداد شیعیان برای ادامه مسیریست که امام، در آن عصر بذرش را بسیار مدبرانه کاشتند. حالا این ماییم که بقدر نیازی که در درونمان ایجاد میکنیم توان بهره گیری از این منبع بی نهایت را خواهیم داشت. • دعا کنید خدا به این خانه گداترمان کند، که بی نیازی مان از غیر، در احتیاج ما به این خانه است. • نمیدانم بعد از اینکه من رفتم چه میانشان گذشت اما برای اینکه از عشقی حرف زده بودم که غیرتش هرگز ما را به غیر او نیازمند نکرد، با عزت و افتخار گام برمیداشتم .
: «خودت را با حکومت صالحان هماهنگ کن.» ✍️ جلسه‌‎ی بررسی نهایی یکی از مستندهای تولیدی «استدیو انسان تمام» بود! کارشناسان کاربلد و الحمدالله متخصصی تشریف داشتند و بعد از تماشای دقیق مستند و جمع‌بندی نکات مهم، تقریباً به پایان جلسه نزدیک شدیم. • یکی از مهمانان پرسید: شما فکر می‌کنید اگر بخواهید همین تیم تولید را گسترش داده و دوبرابر کنید، چه امکاناتی لازم دارید؟ چقدر هزینه؟ چقدر فضا؟ گفتم : هیچی! با تعجب نگاهم کرد و منتظر ادامه‌ی کلام شد: • گفتم: مسئله‌ی تولیدات تمدنی، مسئله‌ی امکانات نیست! همانگونه که ظهور اساساً معطل امکانات نبوده و نیست ... • گفت : پس چه چیزی لازم است تا شما ظرفیت تولیدتان دوبرابر شود! گفتم: نَفْسِ آماده‌ی تولید! کسی که خوب درونش را تغذیه کرده باشد و به قدرت فهم و سپس انتقال مفاهیم تمدنی رسیده باشد! درست شبیه دولت کریمه‌ی امام مهدی علیه‌السلام! که تاریخ بیش از ده قرن را سپری کرد تا کم‌کم جهان به تولیدِ نفوسی برسد که شاخصه‌های رهبری در تمدن نو را داشته باشند! • گفت: می‌فهمم چه می‌گویید! ✘ ادامه دادم: باز کردنِ مسیر تمدن الهی، چیزی جدای زندگی در آن تمدن و یا دولت‌داری یا رهبری در آن تمدن نیست! آماده کردن جهان درون آدمها برای رسیدن به دولت کریمه، اول «جهانِ آماده‌ی درون خودت» را لازم دارد! تو تا خودت این شاخصه‌ها را کسب نکرده باشی و یا قصد جنگیدن با خودت را برای کسب این شاخصه‌ها نداشته باشی، محال است بتوانی آجُری از این مسیر برداری و گامی در مسیرِ حاکمیت تمدنِ شیعی در جهان به جلو بروی. گفتم: خیلی اند... گفت :چی؟ گفتم: آنها که منتظر می‌نشینند تا بگویی فلان کار را بکن، بروند و انجامش دهند! اما ما می‌دانیم که دولت کریمه دهها قرن منتظر رهبرانی در مقیاس جهانی است که نفوس‌شان آنقدر قدرت داشته باشند بر اساس فرمول‌های الهی زمین و مردمانش را اداره کنند، نه؟ گفت: بله درست است! گفتم: باز کردن این مسیر نیز، رهبرانی می‌خواهد که قادر باشند بی‌اتکا به هیچ کس، «و به تعبیر قرآن مثنی و فرادی» وقت بگذارند و انرژی وجودشان را در مدار جریان آینده تنظیم کنند! محال است نفسی در این مدار قرار بگیرد و استمدادِ مداوم جزو عاداتش شود و از حمایت غیب بهره‌مند نگردد و بی‌هیچ نگاهی به پناه و تکیه‌گاهی از جنس ماده به جلو حرکت نکند! چنین افرادی کمند آقاجان!! اینکه کسی بگوید «لاحول و لا قوه الا بالله»... و هیچ وقت تقصیر «نشدن‌ها» را گردن کسی نیندازد و شب تا صبح دستانش برای گرفتن برنامه و امداد از غیب بالا باشد و صبح تا شب بدود تا اجرایشان کند و در این دویدن نه توقعی از کسی داشته باشد و نه منتظر کسی بماند، کمند ..! گفت: پس شما معتقدید مشکل شیعه هیچ وقت امکانات نبوده و نخواهد بود. گفتم: مشکل شیعه، آن است که قدرتمندترین انسان در جهان درون است و این را باور نکرده است! اگر شیعه باور می‌کرد می‌تواند با آنچه از اهل بیت علیهم‌السلام به او رسیده، تمام جهان را در تمام ابعاد اداره کند، منتظر این و آن نمی‌ماند تا بیایند برایش «علم» تولید کنند. به خدا قسم که ما هر کجا به یک رشد دسته‌جمعی در نفوس تشکیلات‌مان رسیدیم، خدا امکاناتِ مورد نیازمان را از خزانه‌ی غیبش رساند و هم تولید را رشد داد و هم اثرگذاری تولید را . سرش را تکان می‌داد و تایید می‌کرد! گفتم : قضیه‌ی قرار گرفتن در مسیر تمدن‌سازی اساساً ایجاد نتیجه نیست! گفت : چرا ؟ نتیجه اصلِ موضوع است! گفتم : نتیجه در جهان بیرون، به میزان قدرتی که درونِ تو دارد تولید می‌کند، پمپاژ می‌شود! مهم میزانِ ساخته شدن خود ماست، میزان رشد ماست، میزان آماده شدن ماست، میزان کسبِ ویژگی‌های انسانی است که از شاخصه‌های ایفای نقش در آینده است. وگرنه برای خدا کاری نداشت، جهان را تغییر دهد که ! و دولتمردان دولت کریمه را از ابتدا معصوم خلق کند، کاری داشت؟ این سنت خداست که : «سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه خودشان بخواهند تغییرش دهند! گفت: پس خواستن «شرط» است! گفتم: شرط این است که کسی بخواهد واقعاً آنقدر تلاش کند و تراش بخورد تا اندازه‌ی استانداردهای تمدن‌سازی شود. ✘ مطمئن باشید اگر کسی به «خواستن» رسید، خدا امکاناتش را در هرکجای دنیا که باشد برای موثر بودن، به او عطا میکند. خندید و گفت : درست است! همیشه طلب در جهانِ درون، و استقامت در پی این طلب است که انسان را به اثرگذاری در جهان بیرون می‌رساند! مثل شهداء ... اول باید در درونت شهید شوی؛ تا در بیرون شهید شوی! √ همه که رفتند نشستم و به کتیبه‌ی روی دیوار زل زدم : «یا اباصالح المهدی...» برای همراهی با «ابا صالح» سخت کوشی برای کسب معیارهای «انسانِ صالح» و هماهنگی با «حکومت صالحان» مهمترین شرط است ! خدا کند روزی بدین شرط مزین‌مان کنند که اگر نشود، همه‌ی عمرمان را باخته‌ایم!
💬 : «خدا مثل من و تو نیست که بر اساس شنیده‌ها و دیده‌ها، مسیر حرکت آینده را اداره کند» ✍️ نقطه‌ی انتهایی تحملش بود! چند وقتی بود کاملاً این را حس می‌کردم. اهل غر زدن نبود هیچ‌وقت، مخصوصاً برای وقتهایی که کار، گیر می‌کرد یا به نتیجه نمی‌رسید. ولی اینبار قضیه فرق می‌کرد و من در جریان رشد این مشکل و رسیدنش به نقطه‌ی انتهایی‌ تحملش بودم و حق می‌دادم که کم بیاورد. • نشسته بودم کنار باغچه‌ و برنامه‌ی هیئت نوجوان را می‌نوشتم که آمد و مثل همیشه در نهایت ادب نشست. گفت آنقدر فشار روی من هست که احساس کردم دیگر قادر به تحملش نیستم. می‌توانم چند دقیقه‌ای با شما صحبت کنم؟ از نگرانیِ نگاهم فهمید که می‌تواند تا لحظه‌ی سبک شدن قلبش حرف بزند. • از مشکلاتش حرف زد و از بن‌بست‌هایی که نتیجه‌ی بی‌نظمی و بی‌تدبیری بود در جاهای دیگر که طاقتش را تمام کرده بود. حرفهایش که تمام شد، کمی آرام شد. گفتم: این همه سال روزِ بی‌فشار بر ما نگذشت! ولی امروز از دردهایی که متحمل شده بودیم، هیچ خبری نیست. کمی فکر کرد و گفت : بله یادم هست. گفتم : این هم می‌گذرد، مهم این است که جلوی چشمان خدا دارد می‌گذرد. و خدا مثل من و تو نیست که بر اساس شنیده‌ها و دیده‌ها، مسیر حرکت آینده را اداره کند،نه !!! خدا از سرِّ درون آدمها آگاه است، و به میزان عمل و هیاهویشان نیست که راهِ آینده را برایشان باز می‌کند، بلکه به میزان «صدق و طهارت در نیّت‌شان» است که دستِ کسی را به موفقیت در اثرگذاری در آینده جهان باز می‌کند. • گفتم : همه باید تمرین کنیم هر وقت به تهِ تحملمان رسیدیم به این موضوع فکر کنیم که : √ شیطان روی آن سوار نشود و بزرگش نکند و به نفسانیات آلوده‌اش نکند. √ و اینکه این فشار قرار است دربِ چه رشدها و چه خیراتی را برویمان باز کند. √ و اینکه خدا به عمق باطن‎ها آگاه است و اگر ذره‌ای نیّت سوء و درندگی و اهمال کاری و بی توجهی در آنکس که آزارت داده بوده باشد، از دید خدا مخفی نیست و حتماً خدایی که شاهد ماجراست به میزان صدق آدمها نقش و موفقیت‌شان را در حرکت رو به آینده مشخص میکند. آرام شد ... و شاد از اتاق رفت بیرون. • اما من شبیه پدر یا مادری بودم که درد فرزندش در جانش رسوخ کرده و باید هم او را سرپا نگهدارد هم خودش را. ※ یادم آمد آقاجان عادتمان داده بود؛ نماز و دعای استغاثه به امام مهدی علیه‌السلام دوای دردهایست که هیچ پناهی برای درمانشان نیست. ..https://eitaa.com/sepahbadryoon