بافتار
سیلی رباعی بر نسیان «جنگ ایمان و انسان با ماشین» در رباعیهای میلاد عرفانپور بخش اول بهمناسبت ز
🔹در روزگار تنهاییِ دستهجمعی آدمها؛ آدمهای شهریِ رسمی که در گوشهٔ کارخانه در حال ماشین شدناند و شهری که جای گلفروشیاش را بنگاه معاملات املاک و نمایشگاه ماشین گرفته، آیا حوصلهای هست که بنشینیم و دربارهٔ همین وضعمان یعنی «جنگ انسان و زندگی آدمیزادی با ماشین و ماشینبارگی» در شعر تأمل کنیم؟ حتی شاید کمتر کسی در این زمانهٔ عجول، مجال این را بیاید که همهٔ شعرهای این فرسته را در خلوت با تأنّی بخواند و از خواندنش حظ کند، چه رسد به اینکه حاشیهای هم بر آن بخواند. در این وضعیت، چگونه میشود دربارهٔ انسانی حرف زد که مدعی است راهکورههای مریخ را شناخته است اما هنوز کوچههای دلش را نمیشناسد؟ انسانی که تنهاست اما خلوت و طمأنینه ندارد. البته این دغدغه برای همین ۲۰۲۵ نیست و فریادهایی از پیش بر سر این انسان فرود آمده. وقتی از «جنگ انسان با ماشین» و «مبارزه با زندگی نرمال» پیش اهل شعر صحبت میکنیم، ذهنها به سمت قالب شعر «سپید» میرود که هم دستش باز است، هم تجربههای خوبی از سر گذرانده و هم، صحبت از مصادیق و لوازم زندگی نرمال، با حالوهوایش متناسب است؛ قالبی آزاد و رها که شاید، خود از اقتضائات زندگی مدرن است. بارزترین و درخشانترین سپیدسرا هم در این موضوع، مرحوم سلمان هراتی است. حیف که سلمان، آن شاعرِ تندوتیززبان را با بیرحمیِ چرخهای ماشین از دست دادیم؛ اما هنوز رد پایی از آن جنگ انسان با نسیان در شعر امروز ما زنده است. این «اعتراض» به زندگی غیرانسانی در رباعیهای میلاد عرفانپور هم جاریست. میلادِ کمحرف، نهفقط با چَکِ مصرع آخر رباعی، که با هر چهار مصرع آن میخواهد به صورت انسان غرق در زندگی نرمال سیلی بزند. قالبی که کوتاهی آن با وقت و حوصلهٔ انسان مدرن هم سازگار است و جای بهانه هم باقی نمیگذارد. و البته که میلاد، کار سختی را انتخاب کرده، وقتی که در کنار ملاحظهٔ وزن و قافیه و ردیف، یک وجب جا بیشتر ندارد و جای فراخی مثل شعر سپید برای پرداخت جزئیات. تا جایی هم که رباعی را پی میگیریم ازین خبرها در آن نبوده؛ چون اساساً این تقابلِ انسان و ماشین، وضع امروز ماست. میتوان گفت که میلاد از پسِ این کار برآمده و تا حدی توانسته برای بیان باطن زندگی ماشینی، زبانی باشد. قید «تا حدی» از آن جهت است که حرف در برخی رباعیها در کلیت و مفهوم انتزاعی میماند و نمیتواند موقعیتی جزئی و ملموس را تصویر و حاضر کند. گویی مضمون بر بقیه اجزای شاعرانگی سایه میاندازد و در برخی از آنها، دیگر خبری از آن کشفها و خلاقیتهای فرمی و هنری معمول عرفانپور نیست.
🔹در این فرسته، بهمناسبت زادروز میلاد عرفانپور، به سراغ یکی از پربسامدترین مضمونهای رباعیهای او رفتهایم و آن تقابل زندگی انسانی با زندگی ماشینی در عصر مدرن است. جنگ فقر و غنا نیز یکی از برجستهترین دغدغههای مرتبط با این اشعار اعتراضی اوست.
🔻رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
از مسجد الاقصی صدای فتح میآید
پیروز میدان جنگ به روایت عکس
🔻رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
بافتار
غزه مرکز تجمع همه درد و آلامهاییست که بشر میتواند تجربه کند و ساکنین غزه در تک تک این 471 روز، آن را با گوشت و پوست خود چشیدند. تصاویر این بلاکشی غزه هیچگاه فراموش نمیشود. هرگز نمیتوان دست و پاهای قطعشده نوزادان را فراموش کرد. هرگز نمیتوان زندهزنده سوختن انسانها را فراموش کرد. نمیشود کشتار بیمارستان المعمدانی را فراموش کرد. روحالروح تا ابد در قلبهامان جا دارد. فرمانده یحیی، ابوالعبد، العاروری یا آن مجاهدی که با دمپایی و شلوار سهخط در خرابهها میدوید و مرکاوا شکار میکرد. هیچکدام فراموششدنی نیستند.
پس از تحمل همه این رنجها، آنچه که نویدش داده میشد رخ داد؛ آتشبس! رژیم صهیونیستی که اهدافش در جنگ محقق نشد پس از کشتار کودکان و زنان، بالاخره آتشبس را با شروط م.ق.ا.و.م.ت پذیرفت و از خاک غزه عقبنشینی کرد. موجی از شادی، غزه را فرا گرفت. مردم به سمت خانههایشان، حتی اگر خراب شده باشد برگشتند. مبادله اسرا در مرحله اول صورت گرفت و راماللّه در کرانه باختری غرق شادی شد. در شرایطی که دشمن نیز با جنگ رسانهای و فریب افکار عمومی میخواهد خودش را پیروز میدان جلوه دهد، چه چیزی میتواند پیروز میدان را برای مردم جهان مشخص کند؟ اینجاست که عکسها برملا کنندهاند. عکس، ثبت یک «آن» از واقعیت بیرونیست که هرچقدر جزئیات بیشتری را در برگرفته باشد میتواند حقایق بیشتری از آن رخداد را نمایندگی کند. وقتی که عکاس در میدان، واقعیتی را صادقانه ثبت میکند، دیگر نمی توان آنچه را که در عکس از آن رخداد هست، کتمان کرد. البته اگر آن عکس صحنهسازی نباشد یا هوش مصنوعی در آن دست نبرده باشد. گفته میشد که ح.م.ا.س از بین رفته، عکسها برملا کردند که ح.م.ا.س زنده است و رژه مجاهدین را در خیابانهای غزه نشان دادند. دشمن تلاش بسیاری کرد که مردم غزه را نسبت به ح.م.ا.س بدبین سازد اما عکسها نشان دادند که مردم به استقبال رزمندگان میروند و آنها را به آغوش میکشند. عکسهایی که نه از قاب دوربینهای ح.م.ا.س بلکه از سرویسهای خبری عربی و غربی میتوان دید؛ اما همانطور که بودن عکسها به ما ادراکی از واقعیت میدهند، نبودنشان هم یک درک دیگری از صحنه است. وقتی تصویری از اهانت یا تندی مردم به مبارزین در گزارشهای تصویری غربی دیده نمیشود، نشان از رخ ندادن چنین اتفاقی است. و اینچنین است که عکسها به جنگ با دشمن میروند و دروغش را برملا میکنند.
در این فرسته، تلاش کردیم منتخبعکسهایی از روزهای پیروزی و آزادی اسرای فلسطینی را همنشین اشعاری کنیم که متناسب با احوال این روزهای پرشکوه ملت فلسطین است. البته شعرها برای پیش از آتشبس اخیرند.
🔻رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35