🔹سلیمان منصور را نهتنها در فلسطین بلکه در دنیا با نقاشی معروف «جمل المحامل» میشناسند. پیرمردی که فلسطین را به دوش میکشد و آوارگی طولانیمدت مردم فلسطین را در درون خود به استعاره دارد. سلیمان منصور هنوز ۲۶ سال بیشتر نداشت که آن اثر را خلق کرده بود اما آن نقاشی چنان معروف شده بود که به گفته خودش، گاهی مردم بدون اینکه تصویری از او داشته باشند، نقاشی او را در دیوار خانههای خود نصب میکردند. این نقاشی و شخصیت اصلی آن، گویی خود نقاش است؛ سلیمان منصوری که وقتی در سال ۱۹۴۷ در فلسطین به دنیا آمد، هنوز وطنش به غارت نرفته بود.
سالهای جوانی او همزمان بود با شروع انتفاضه و انتفاضه، شروع مبارزه او و دوستانش با رژیم اسرائیل بود. آنها نقاشی را به عنوان سلاح خود برگزیدند تا آن رسالت تاریخی خود را انجام دهند و مردم دنیا و نسلهای آینده را از این ظلم و غارتگری مطلع کنند: «وقتی وجودت را انکار میکنند. پس هنر یعنی ما وجود داریم. ما ریشههای دیرینهای در اینجا داریم. هنر به آوارگان، وطن میبخشد».
🔹 وقتی نقاشیهای او را نگاه میکنیم، سادگی خانهها و حالت سنتی شهر بدون برجها و خانههای بلند را میبینیم. باغهای زیتون و پرتقال و زنانی با لباسهای محلی و کبوترهای آزادِ در حال پرواز میبینیم که همه این تصویرها به نوعی یادآور فلسطین آزاد و دوران کودکی نقاش است.
🔹اگر تمام آثار سلیمان را مرور کنیم، میفهمیم که او عمر خود را وقف فلسطین کرده است، با اینکه مادرش برای او اقامت آمریکا را گرفته بود ولی او وطن خویش را با همه سختیهایش رها نکرد و هنوز هم که هنوز است در فلسطین زندگی میکند و مگر آدم میتواند از مادر خویش دل بکند؟
🔹در این فرسته، تعدادی از آثار سلیمان منصور را به نظاره مینشینیم.
بسیجی در شهر
بررسی شخصیتهای بسیجی
در هشت فیلم از سینمای ایران
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
«بعضیا این جوونا رو یهطوری نگاشون میکردن که انگار غریـبه میبینن. شایدم حق داشتن؛ آخه این جوونا، مدتها دور ازین شهر با غول جنگیده بودن. جنگیدن با غول آدابی داشت که اونا بهش خو کرده بودن. دستوپنجهنرمکردن با غول، زلالشون کرده بود. شده بودن عینهو اصحاب کهف.» (تکگویی پرویز پرستویی در نقش «حاجکاظم»؛ فیلم سینمایی «آژانس شیشهای»)
🔹انسان انقلاب اسلامی - «بسیجی» - چگونه در شهر حضور دارد؟ بودن او در شهر، تفاوتی اساسی با بودن در «صحنه»های دیگر دارد. در شهر برخلاف میدان جنگ، نظمی ازپیشتعیینشده و گسترده وجود دارد؛ نظمی که بسیجی را بهسمت قواعد و نُرمهای «زندگی نرمال» سوق میدهد و امکانات و انتخابهایی متناسب با همین زندگی، پیش رویَش میگذارد. این نظم و این زندگی اما با هویت بسیجی سازگار نیست؛ چراکه او «انسانی دیگر» است و بر بنیانهایی متفاوت سرشته شده:
«بسیجی، این آرمانگرای عامی، چون واجد فضایل کهن ایرانی است، واقعیتی بدون گسست تمدنی است؛ یعنی مدرنیته در شکلگیری هویت او نقش فاعلی نداشته است.» («پدیدارشناسی بسیجی شهید»؛ سیدجواد طاهایی، صفحۀ ۱۴۸)
بنابراین خطری همواره «هویت بسیجی» را تهدید میکند: اینکه در قواعد «زندگی نرمال» حل شود و آرمانهایش به فراموشی سپرده شوند. این وضعیت، بسیجی را همواره در ستیزی دائمی با این نظم قرار داده تا بتواند برای آرمانهایش جهاد کند. وضعیت بسیجی در شهر، شبیه نقاشی «بسیجی» از کاظم چلیپاست که در آن، جریان زندگی روزمره میگذرد و همه به آن تن میدهند و عادت میکنند. تنها در میانۀ قاب، این بسیجی است که پشت به این جریان کرده و در پسِ برجهای بلند شهر، افقی دیگر را جستوجو میکند.
🔹در این فرسته، به مناسبت اولین سالگرد شهادت روحاللّه عجمیان، هشت فیلم از سینمایی ایران را انتخاب کردهایم تا در آنها وضعیتهای مختلف بودنِ «بسیجی» و کنشگریاش در شهر را مرور کنیم.
روحاللّه عجمیان در دوازدهم آبان ۱۴۰۱ در بلوای «زن، زندگی، آزادی» به شهادت رسید. نحوۀ دلخراش و دردناک شهادتش هیچگاه از خاطر مردم ایران فراموش نمیشود.
ستارهٔ موسیقیِ ضداستکباری ایران
۹ قطعهٔ ضدآمریکایی از حامد زمانی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35