eitaa logo
بافتار
2.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
587 ویدیو
4 فایل
🎥🎞📷🎵 بافتار، جستاری در دنیای هنر اینجا از هنر، رسانه و فرهنگ حرف می‌زنیم بافتار در شبکه‌های اجتماعی دیگر⬇️ http://zil.ink/baftar_resane ارتباط با ما: @baftar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🔹«مقاومت نمادهای زیادی دارد: اگر سنگ‌هایی را که شهرها از آن‌ها ساخته شده‌اند ترسیم کنیم، از استواری آن شهرها صحبت می‌کنیم و اگر خود شهرها را نقاشی کنیم، از استواری مردم آن‌ها و مقاومتشان در زمین سخن می‌گوییم و اگر زیتون می‌کشیم، صحبت از مردمان سرزمینی است که همانند زیتون به سرزمین خود چسبیده‌اند و از آن جدا نمی‌شوند. از این رو، نمادها در مورد مقاومت زیاد است و مختص مقاومت مسلحانه هم نیست؛ گرچه آن‌ها مهم‌ترند. نمادهایی مانند کبوتر، گنبد، کوه، دره، پرتقال، آویشن و ... نیز همگی نمادهای مادر ما فلسطینند.» این جملات بخشی از سخنان یک نقاش فلسطینی است. «رائِد یوسف قَطَنانی» نقاش فلسطینی است که در سال ۱۹۷۳ م. در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در سوریه به دنیا آمد. خانوادۀ دوازده‌نفرۀ او جزو فلسطینی‌هایی بودند که در سال ۱۹۴۸ م. از خانه‌های خود توسط صهیونیست‌ها آواره شدند. پدر او از مبارزان جنبش آزادی‌بخش فلسطین بود. قطنانی از پنج سالگی نقاشی‌کشیدن را شروع کرد. داستان علاقه‌مند‌شدنش به نقاشی و سرزمین فلسطین را این‌گونه توصیف می‌کند: «ما هم‌وغم فلسطینی را در زندگی روزمره‌مان به دوش می‌کشیم. زمانی که من کودک بودم، بر روی دیوار خانه ما تابلویی از سلیمان منصور، هنرمند بزرگ فلسطینی بود به نام «شتر دشواری» که یکی از معروف‌ترین نقاشی‌های جهان و نه فقط فلسطین است. من از طریق آن نقاشی، با سرزمین فلسطینیِ خود آشنا شدم.» 🔹در آثار رائد القطنانی، محوری‌ترین نقش‌مایه‌ای که تکرار می‌شود «درخت زیتون» است؛ درختی که در عمدۀ آثارش شبیه هم نقاشی شده و چشم مخاطب در مرور آثار با آن مأنوس می‌شود؛ حتی در آن‌جایی که محوریت با درخت زیتون نیست. این درخت، به‌صورت مقاوم، تنومند و ریشه‌دار نقاشی شده است. گاهی دستی تبدیل به این درخت تنومد شده یا مشتی که گره‌ خورده یا مبارزی فلسطینی که پاهایش در زمین ریشه دوانده است. همگی نمادی از اصالت و ریشه‌دار بودن مقاومت و عمیق‌بودن هویت تاریخی و دینی مردم فلسطین هستند. 🔹رائد القطنانی، فلسطین را معمولاً با انسانی سال‌خورده و سردوگرم‌چشیدۀ روزگار معرفی می‌کند و گویی همین انسان، خودِ فلسطین است که با گذشت سال‌ها روزبه‌روز بر صلابت و ایستادگی‌اش اضافه می‌شود؛ ‌پیرمرد یا پیرزنی صاحبِ‌ هویت که ریشه در خاک فلسطین دارد. 🔹او عمدۀ نقاشی‌هایش را به‌ضمیمۀ یک شعر منتشر می‌کند. وی دررابطه‌با پیوند نقاشی‌هایش و شعر، در مصاحبه‌ای با شبکه‌ای عربی می‌گوید: «بین نقاشی‌های من و بسیاری از شعرها رابطه نزدیکی وجود دارد. شعرهای زیادی به‌خاطر نقاشی‌های من سروده شده‌اند؛ همان‌طور که نقاشی‌هایی توسط من به‌خاطر شعر کشیده شده‌اند.»
سکوت؛ نام دیگر ظلم است ابیاتی دربارهٔ سکوت و بی‌تفاوتی نسبت به ظلم 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹رژیم صهیونیستی در یک ماه گذشته حملات سنگینی به نوار غـ ـزه کرده و رکورد جدیدی را در نسل‌کشی و ویرانگری برای خود ثبت نموده است. این وحشی‌گری، موج بزرگی از خشم و اعتراض آزادگان جهان را در پی داشت و در سرتاسر کشورها چندین راه‌پیمایی‌ با حضور صدها هزاران نفر علیه رژیم آپارتاید اسرائیل به راه افتاد. انزجار از این کشتار و اعلام خشم از قتل عام فـلـ ـسـطـ ـیـنی‌ها، فراملیتی و فرادینی شده است. مسلمان، مسیحی، کلیمی، عرب و غیرعرب، همگی از این فاجعه به تنگ آمده‌اند و بی‌تاب فــلـ ـســطـ ـیـن شده‌اند. در این بین، عده‌ای هنوز سکوت اختیار کرده‌ و نسبت به این فاجعۀ انسانی بی‌تفاوتند. 🔹در این فرسته، به سراغ اشعاری رفتیم که در تلاشند تا وجدان‌های به‌خواب‌رفته را بیدار کنند.
مرور‌ سکانس‌های منتخب سریال «عاشورا»؛ آنِ دلتنگی 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
‌ 🔹سریال «عاشورا» فقط روایت زندگی مهدی باکری نیست که داستان یک لشکر است؛ داستان «لشکر ۳۱ عاشورا» و سرگذشت رزمندگان ترکی که هرکدام، قصه‌ای متفاوت برای تعریف کردن دارد. 🔹رویکرد هادی حجازی‌فر در گزینش قصه‌هایی متعدد و تمرکز نکردن بر یک خط داستانی، به تک‌تک قصه‌ها نیز سرایت کرده و روایت هر قصه به جای اینکه مبتنی بر ساختاری خطی و کلاسیک باشد، بر پایه موقعیت‌های متعددی است که داستان را نه در طول، که در عمق بسط می‌دهند. 🔹ریشه این ساختار روایی را باید در اوایل دهه نود و در سریالی دیگر جست: «آخرین روزهای زمستان». داکیودرامِ مهدویان با تمرکز بر زندگی روزمره و با استفاده از مولفه فرمال «صدای واقعی»، روایتی باورپذیر از فرماندهان جنگ ارائه می‌داد. «عاشورا» در عین بهره‌وری از تجربه «آخرین روزهای زمستان»، ساختار روایی آن را در سینمای داستانی بسط می‌دهد. سریال «عاشورا» وفادار به قواعد سینمای داستانی است. در سینمای مستند جای نمی‌گیرد و در عین حال، خطوط داستانی‌اش را نه حوادث بزرگ میدان نبرد، که برخوردها و موقعیت‌هایی ساده تشکیل می‌دهند. موقعیت‌هایی که هر از چند گاهی، منجر به شکل‌گیری «آن»‌‌های به‌یادماندنی می‌شوند تا برای ما حافظه‌ای بصری از زیست آدم‌های دوران جنگ بسازند. 🔹جذابیت «عاشورا»، که آن را به یکی از مهم‌ترین آثار ژانر دفاع مقدس تبدیل کرده، در انباشت مجموعه‌ متراکمی از «آن»‌هایِ داستانی است؛ لحظاتی خاص و متعین که شخصیتِ‌ داستان – و مخاطب – را به کشف و شهودی می‌رساند و از جریان عادی زندگی جدا می‌ایستد. 🔹اگر مدت زمان فیلم «موقعیت مهدی» اجازه تأمل کامل روی این لحظات را به ما نمی‌داد – و چه‌بسا با حذف سکانس‌ها و صحنه‌هایی، دست ما را از این لحظات کوتاه می‌کرد – اما در قالب یک سریال هفت قسمتی و نزدیک به ۳۵۰ دقیقه قصه‌گویی، با خیال راحت می‌توانیم در دنیای مهدی باکری و آدم‌های دور و برش غرق شویم و آرام‌آرام، این «آن‌»های داستانی را تجربه کنیم. 🔹در این مجموعه فرسته‌ها، سکانس‌هایی از سریال «عاشورا» را مرورکرده‌ایم؛ سکانس‌هایی که «آن‌»های زندگی مهدی باکری و همرزمانش را به چنگ آورده‌اند. در بخش اول، آن‌های دلتنگی این سریال را گلچین کرده‌ایم؛ لحظاتی از جنس دل‌تنگی و چشم‌انتظاری.
مرور‌ سکانس‌های منتخب سریال «عاشورا»؛ آنِ برادری 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35