eitaa logo
بافتار
2.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
584 ویدیو
4 فایل
🎥🎞📷🎵 بافتار، جستاری در دنیای هنر اینجا از هنر، رسانه و فرهنگ حرف می‌زنیم بافتار در شبکه‌های اجتماعی دیگر⬇️ http://zil.ink/baftar_resane ارتباط با ما: @baftar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🔹 روح خدا به خدا پیوست سوگ سروده‌هایی به مناسبت رحلت امام (ره) 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
‌ 🔹۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بود که روزنامه کیهان خبری با چنین تیتری منتشر کرد: «روح خدا به خدا پیوست.» خبری که برای بسیاری از مردم، باورنکردنی بود‌. 🔹برخی از روز‌های سال به لحاظ تاریخی، روزهای مهم و سنگینی هستند. چهاردهم و پانزدهم خردادماه از جمله این روزها هستند که یادآور چندین واقعه مهم از جمله قیام، دستگیری امام و رحلت او هستند. 🔹در چنین روزهایی، این هنر عکاسی است که به خاطر وفاداری‌اش به بازنمایی واقعیت، در ميان دیگر فرم‌های هنری، سرآمد است و بر واقعه‌ای تاریخی، شهادت می‌دهد. عکس‌ها، لحظه‌ها را زنده نگه می‌دارند. لحظه‌ها و آن‌هایی که مردم، محو جمال دوست شده بودند. این ‌عکس‌ها گرچه صامتند‌، هزاران حرف‌ را که نمی‌شود به زبان آورد، اظهار می‌کنند. 🔹زبان و بیان عادی هم در برابر چنین حادثه‌ سوزناکی خاموش است. چه خوشتر آنکه شرح این اندوه و هجران را شاعران به شیواترین شیوه سروده‌اند. پس بهتر آن بود که ابیاتی از شاعران ناب انقلاب، انتخاب شود تا بیانگر سنگینی بار غم مردم عزادار باشد.
‌ 🔹 نقاره‌زنی در هیئت مرور نوتجربه هنری محمود کریمی 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹هیئت مانند حرم اهل بیت است. این همانندی، جهات مختلفی دارد؛‌ از آداب حضور گرفته تا حس و حال حاکم بر آن. یکــی از احوال مشترک همــه ما در حرم امام رضا (علیه‌السلام)، برمی‌گردد به نقاره‌زنی‌ها. کافیست جایی و آنی، صدای نقاره‌زنی به گوشمان بخورد تا همه خاطرات خوب حرم، جلوی چشممان زنده شود. 🔹محمود کـــریمی در مراسم ولادت امـام رضــــا (علیـــه‌السلام)، سرودی می‌خواند که بخش عمده ابیاتش به توصیف و فضاسازی زیارت حرم می‌گذرد و گوشواره این سرود را از غزل سیدحمیدرضا برقعی به امانت گرفته است: ای راهب کلیسا! دیگر مزن به ناقوس خاموش کن صدا را، نقاره می‌زند طوس بعد از خواندن این بیت که بعد از هر بند تکرار می‌شود، دمِ «رضـا جانـــم» می‌گیرد که اوج شور و شعفِ هر بند است. بلافاصله بعد از بیتِ نقاره و هم‌زمان با این ذکــر، صدای نقاره‌زنی به گوش می‌رسد و مستمعیـــن را پَرمی‌دهد به صحن و سرای حرم امـــــام رضا (علیه‌السلام). سریع‌ترین و خاطره‌انگیز‌ترین نمادی که می‌توانست حال و هوای حرم را به ارمغان بیاورد، همین نقاره‌‌زنی بود که جاماندگان زیارت را هم زائر کند: ما قلبمان شکست، حرم را بیاورید... 🔹درست است که وارد کردن موسیقی به هیئت، از شأن هیئت به دور است، اما نقاره‌زنی از موسیقی‌هایی است که برای امام رضا (علیه‌السلام) تعیّن یافته و جنبه معنوی و الهام‌بخشی آن در حدی است که شأن موسیقیایی آن در ذهن مخاطب غلبه پیدا نمی‌کند و جنبـــه تلمیحی به عنوان پس‌زمینه دارد تا یک اثر موسیقیاییِ صرف. 🔹البته در نحوه اجرا، ریتم نقاره‌زنی با ریتم دست زدن و ذکر «رضا جانم»، نامأنوس و ناهماهنگ است که در ادامه با تکرار در بندهای انتهاییِ مداحی، کمی هماهنگ‌تر می‌شود. 🔹این تجربـــه‌‌ها و خلاقیّت‌های هنــری محمود کریمی، هم جرأت و ریسک‌پذیری می‌خواهنـــد، هم نحوی از پختگی که به سمت ابتذال نروند و هم از پسِ اجرای آن‌ها برآمدن، که حاج محمود نشان داده این‌کاره است؛ گرچه برخی از این تجربه‌ها، خیلی موفق و ماندگار هم نباشند؛ مانندِ فتخ‌خون‌خوانی به‌ سبک سینه‌زنیِ زمینه، سپیدخوانیِ «در سایه‌سار نخل ولایت» در سرود و دست‌زدن ریتمیک با آن و حتی همین تجربه اخیر نقاره‌زنی.
‌ 🔹 می‌خوام از شما بخونم قطعه‌ای برای کودکان کار با صدای ناصر عبداللهی 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
«یک روز رضا (از دوستان ناصر عبداللهی) پشت فرمون نشسته بود. ناصر هم رو صندلی کناری خوابیده بود؛ ولی چون صندلی تا شده بود، صورتش مشخص نبود. یکی از این بچه‌های دست‌فروش و دوره‌گرد اومد دم پنجره که چیزی به ما بفروشه. رضا شروع کرد باهاش حرف زدن. سی‌دی آهنگ‌های ناصر هم تو ماشین پخش می‌شد. یه دفعه بچه ذوق‌ کرد و گفت: این صدای ناصر عبداللهیه. من دوسش دارم و طرفدارشم و از این حرف‌ها. بعد رضا این دیالوگ رو ادامه داد و گفت: دوست داری ببینیش؟ دیدیش تابحال؟ می‌خوای ببینیش؟ خلاصه، اشاره کرد که ناصر کنار منه. کار به اینجا رسید که بعد چراغ قرمز زدیم بغل و ناصر بلند شد و اون بچه اومد و با ناصر حرف زد و رفتیم‌. ناصر خسته بود رفت یه ساعت خوابید. شب که شد، ناصر زنگ زد یه ماشین بفرستین دنبال بچه‌ها. دوباره زنگ زد و گفت بهترین ماشینو بفرستن. یادم نیست اون موقع بهترین ماشین آژانس مثلاً یه سمند صفر بود فکر کنم. مسئول تاکسی گفت: دیرتر میاد ماشینم. ناصر گفت: به محض اومدنش بفرست. دیگه تا ماشین بره از جاده بهشت زهرا اونارو برداره و بیاره سالن میلاد، طول کشید. هی ناصر چک می‌کرد که جواد اینا اومدن نیومدن، کجا هستن؟ اجراشو چند دقیقه عقب انداخت. یه بیست دقیقه‌ای شد که عقب انداخت. گفت: آقا آنتراکتو حذف کنید، من آنتراکت نمی‌خوام. میرم یکسره می‌خونم. از اون‌ور (آخر اجرا) بیشتر می‌خونم برای مردم؛ از دلشون درمیارم، ولی مهمه اینا برسن. دیگه خلاصه دو سه تا صندلی رو خودش خالی کرد برای اینا با همون لباسای کهنه‌ و مندرس که داشتن. یادمه یکیشون یه چکمه لاستیکی رنگی پاش بود. اومدن ردیف اول، صندلیای وی‌آی‌پی و مبلمان که مثلا از وزارت ارشاد آدم روی آن صندلی‌ها نشسته تا مسئولین شهر و مدیران دولتی و این‌ها. یکسری هم هنرمندان موسیقی و سینما و دوستای ناصر بودن. بعدا ناصر چندبار به ما گفت یکی از بهترین اجراهای زندگی‌اش همان شب بود. بعدها به رضا گفت که من باشم یا نباشم هوای اینارو داشته باشین». نقل از جواد یحیوی (مجری و بازیگر)
‌ 🔹 زبان‌حال خانواده عاشق ۹ قطعه عاشقانه خانواده‌محور با صدای حسین حقیقی‌ 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35