🔹«ما وظیفه روایت فتح را برعهده داشتیم، اما کدام زبان و بیانی و چگونه از عهده روایت آنچه میگذشت، برمیآید؟ این جوانان نسل تازهای هستند که در کره زمین ظهور کرده است و وظیفه دگرگونی عالم را پروردگار متعال بر گرده اینان گذاشته است.»
(گفتار متن «روایت فتح»، مجموعه اول، قسمت اول)
🔹دغدغه سیدمرتضی آوینی در «روایت فتح»، روایت این «جوانان نسل تازه» است. نسل تازهای که «پروردگار در طول همه این اعصار، اینان را برای امانتداری خویش برگزیده» و حالا با وقوع انقلاب اسلامی، زمان ظهور آنان فرا رسیده است.
«روایت فتح» در همین نقطه با دیگر مستندهای جنگ تمایز مییابد. آوینی با بازتعریف صحنه روایت، به جای بازگویی وقایع و حوادث میدان نبرد به سیاق گزارشهای خبری، توجه خود را به انسانهای حاضر در میدان و به بسیجیها معطوف میکند:
« ... و ببین که چه کسانی راه تاریخ را به سوی نور میگشایند. بچههای محله تو و من،[...] با همان سادگی و صفایی که در دعای توسل اشک میریزند، تکبیرگویان به قلب سپاه دشمن میزنند و مکر شیاطین را یکسره بر باد میدهند.»
اینگونه است که سراسر «روایت فتح» به روایت انسانِ بسیجی تبدیل میشود. در عین حال، همین ویژگی، گزیدن برشهایی معدود از اقیانوس این مجموعه را به کاری دشوار بدل میکند.
🔹 در این فرسته و به مناسبت سالگرد تشکیل بسیج مستضعفین، بریدههایی از «روایت فتح» را برگزیدهایم که واژه «بسیجی»، بهصورت مشخص، در گفتار متن آنها آمده است.
سکانسهایی از سریال امام علی (ع)
با حضور
مرحوم پروانه معصومی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹 پروانه معصومی؛ بانوی باوقار سینمای ایران
در روز شهادت حضرت زهرا (س) درگذشت.
🔹 پروانۀ معصومی، زادۀ یازدهم اسفند ۱۳۲۳ در تهران و دانشآموختۀ دانشکدۀ زبانهای خارجی دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) بود. وی برای نخستین بار، بهعنوان بازیگر در فیلمهای کوتاه «سفر» (۱۳۵۰) و بلند «بیتا» (۱۳۵۱) ظاهر شد. او در بیش از سی فیلم سینمایی و بیست مجموعۀ تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته است. در میان آنها، فیلمهای «رگبار» (۱۳۵۱)، «گلهای داوودی» (۱۳۶۳)، «ناخداخورشید» (۱۳۶۵)، «مسافر ری» (۱۳۷۹) و مجموعههای «امام علی (ع)» (۱۳۷۵-۱۳۷۰)، «پلیس جوان» (۱۳۸۰) و «یوسف پیامبر (ع)» (۱۳۸۲-۱۳۸۶) از مشهورترین تولیدات نمایشیای هستند که معصومی در آنها حضور داشت. آخرین نقشآفرینیاش نیز در مجموعۀ تلویزیونی «پروانهها» (۱۴۰۰) بود.
🔹پروانه معصومی به خاطر انتخاب نقشهای مذهبی و جهتگیریهای سیاسیاش، مورد هجمه روشنفکران و ضدانقلابها بود. او با وجود این فشارها، عقب ننشست و تا پایان عمر بر سر مواضع مذهبی و دیدگاههای سیاسی خود ماند. او در مصاحبهای، درباره انقلاب اسلامی این چنین میگوید: «انقلاب باعث شد کشور ما یک هویت محکمی در دنیا پیدا کند. ایران یک اسم قابل احترامی در دنیا شود برای کسانی که میدانند احترام یعنی چه. انقلاب باعث شد من اگر به خارج از ایران میروم و ایرانی هستم، به این ایرانی بودن افتخار کنم. افتخار کنم ایرانی هستم و افتخار کنم اینجا زندگی میکردم. این همه جوانهای ما در جنگ تحمیلی جانشان را از دست دادند که کشور ما یک کشور سرافراز باشد. در چهل سالگی امیدوارم، انقلاب، پایا، پویا و آن پختگی را که باید داشته باشد، بهدست آورد و آدمها سر جای خودشان باشند.»
🔹این بانوی باوقار سینمای ایران، سرانجام بهخاطر بروز عفونت ریوی، در ششم آذر ۱۴۰۲ در بیمارستان «آریا»ی شهر رشت درگذشت.
با گرامیداشت یاد و خاطرۀ بانو پروانۀ معصومی، شما را به تماشای سکانسهایی از قسمت بیستویکم و بیستودوم مجموعۀ تلویزیونی «امام علی(ع)» با بازی ایشان (در نقش هاجر، همسر مالک اشتر) و داریوش ارجمند (در نقش مالک اشتر نخعی) دعوت میکنیم.
پیشمرگ خورشید
۱۰ نقاشی از سهاد الخطیب؛ نقاش فلسطینی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹وقتی آثار نقاشان فلسطینی را مرور میکنیم، یک وجه اشتراک بین همهٔ آنها مییابیم و آن چیزی نیست جز «امید». یکی «امید» را با «مقاومت» و «مبارزه» نشان میدهد، دیگری با «شادی» و شخصی با «زندگی»؛ اما زنی نقاش مثل سُهاد الخطیب، از سیاهیِ «غم» به روشنیِ «امید» میرسد. او برای این کار از آب و مُرّکب استفاده میکند. آثار او ما را به یاد جملهای از نادر ابراهیمی در «آتش بدون دود» میاندازد:«ما، در هیچ حال، قلبهایمان خالی از غم نخواهد شد؛ چرا که غم ودیعهییست طبیعی که ما را پاک نگه میدارد. انسانهای بیاندوه، به معنای متعالی کلمه، هرگز انسان نبودهاند و نخواهند بود. از این صافی انسانساز نترس...»
🔹غم در آثار سُهاد الخطیب نمود بیشتری دارد. حتی درون نقاشیهای بهظاهر شاد او هم، اندوهی نهفته است. او در آثارش بیشتر از رنگ سیاه استفاده میکندکه گویی بدون غم، شادی معنا نخواهد داشت؛ همانطور که بدون جنگ و مقاومت، پیروزی معنایی ندارد. این تصویری که الخطیب از غم نقاشی میکند، حکایت از وضعیت هموطنان او در فلسطین دارد در سختی و مشقت زندگی میکنند اما جنس این غم با غمهای روزمرهای که تصور داریم فرق میکند. او از پسِ این سیاهی و غم، در جستجوی روشنی و امید است و غمِ افسردگی و ناامیدی نیست. آثار سُهاد به نوعی و هرکدام در نسبتی با آیۀ «إنَّ مَعَ الْعُسرِ یُسْراً» ارتباط برقرار میکنند؛ همچنان که محوریت یکی از نقاشیهایش، همین آیۀ پنجم از سورۀ مبارکۀ شرح است.
🔹او این امید را به رنگ طلایی که شبیه به خورشید و نمادی از روشنایی و صبح است، تصویر میکند.گاهی این «امید روشنیبخش طلاییرنگ»، قطرۀ اشکی درحال ریختن از چشمان مادری یا خون برزمینریختۀ شهیدی است. گاهی هم فرزند یتیم شهیدی است که عکس پدر را در آغوش گرفته یا حتی قرآنی که در دست رزمندههای مقاومت قرار دارد و گاهی خود بیتالمقدس است که همچون خورشیدی، امید را بر دل مردم فلسطین میتاباند و از آنان در مقابل تاریکیها و سیاهیها محافظت میکند. اینها امیدهایی هستند که هرکدام از آنها به حکم سنت الهی، بهتنهایی میتوانند خانۀ کفر را ویران کنند. اگرچه این نماد طلاییرنگ در آثار، نقطه کوچکی را دربرمیگیرد؛ اما آنقدر برجسته است که همۀ تیرگیِ رنگ سیاه را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
🔹سُهاد الخطیب، نقاش مسلمان فلسطینی است که در اردن بزرگ شده است. وی هماکنون در کالیفرنیا زندگی میکند و مشغول به فعالیتهای هنری، ازجمله کارگردانی، نویسندگی و همچنین نقاشی است. در این فرسته، تعدادی از آثار او را گلچین کردهایم.
پینوشت: تیتر این فرسته از بیتی از محمدمهدی سیار وام گرفته شده است:
«ستارگان سحر پیشمرگ خورشیدند
ستاره سحرم پیشمرگ خورشیدم»
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
ابیاتی برای حضرت زهرا (س)
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35