منی که تازه رسیدم خونه و هیچی ازش بلدنیستم چون امتحانای قبلی رو با تقلب پاس کردم :
هدایت شده از ؛کاتوره
هرچیم که غر میزنه میگه سخته یجوری جوابشو میدم که یگانه از دور بیگ لایک میده میگه منتغیه داشم😔😂
هدایت شده از ؛کاتوره
ازش میپرسم ۶×۷ چندتا؟ میگه ۴۲
بعد یکم مکث میکنم میگم مطمئنی؟ میگه آره
باز به روی خودم نمیارم از یگانه میپرسم تو میدونی چندتا میشه؟ یگانه ام میگه نمیدونم =)))
بعد با ماشین حساب گوشی درمیارم ۴۲ و در سکوت ادامه میدم =)))
به یکی گفتم تو مراسم خیلی به یادت بودم
منی که کل مراسم داشتم سوالای جغرافی رو مینوشتم :
هدایت شده از ؛کاتوره
پارچه مشکیا رو جمع میکردیم و اینجوری بودم که سال دیگه ام زندهام که این روزا رو ببینم؟ اصلا سال دیگه کجام و چیکار میکنم :)))
هدایت شده از ؛کاتوره
یگانه رفته رو منبر نشسته سیس برداشته منم پایین پاش نشستم میگم بگوو داشمم گوش به فرمانیم🤣🤣🤣
هدایت شده از ؛کاتوره
حالا اکیپمون وقتی میکروفن میبینه: بچه ها وقت آهنگ خوندنه🙂😂
داوش فندک داری؟
حالا اکیپمون وقتی میکروفن میبینه: بچه ها وقت آهنگ خوندنه🙂😂
من رفته بودم صندلیا رو بزارم موقع برگشت دیدم فاطمه و هستی پشت میکروفون همزمان فوت کردن و بعدش گفتن به یاد یگانه :)))))))
من :😭😭😭😭🤣🤣🤣🤣
داوش فندک داری؟
بچه ها داشتم با میکروفون صحبت میکردم بعد یگانه میکروفونو ازم گرفت حالا من فکر میکردم قراره چیزی بگه
این فوت کردنه به این داستان برمیگرده .