هدایت شده از ؛کاتوره
گمونم یکی از شروط ازدواجم باید خوندن کتب شهید مطهری باشه.
d5c86c65a23c001308a05b9efde5d2b2.mp3
5.94M
هر شب باید مجنونت شم ، لیلا کیه ؟
لیلا تویی قربونت شم :)🖤'
تولد بیبیمه ، میگیرم امسالتو جشن😌
نمیدونم از کجا بگم از چی بگم ..
من نمیتونم مثل تو لفظ قلم و خوشگل بنویسم ولی خب بازم ..
مطمئنم شب تولدت ستارههای بخت داشتن از قشنگی چشمات برای ماه تعریف میکردن. لابد برای همینم هست که خندهٔ لبات نور می چکه؛ ببین دختر من نمیدونم تو برای باقی چه شکلی ولی برای من از قشنگترین موهبت دنیایی. چشم اهویی من ، من تورو نه به دنیا نه به تمام فاصلهها و نه حتی به خودت پس میدم چون تو علاوه بر خودت ، صاحب قلب منم شدی پس بیا امشب برای ارزوهای قشنگت شعر بخونیم يهو دیدی از منم خوششون اومد و منو هم میون فوت شمعهای امشبت جا دادن *-*
تولدت مبارک آدمِ امنِ من :")🤍🫂.
داوش فندک داری؟
کی گفته تو مجازی هستی ؟
تو برای من حقیقیترین رفیقی هستی که دیدم :'>
هدایت شده از ؛کاتوره
پایه بودنم بخاطر جمع ناپایه ای که افتادم توش داره از بین میره.
وضعیت امروز اینجوری بود که از ساعت ۱ تا ۶ باشگاه بودم و کلی پیاده روی کردم.
موقعی که از باشگاه دراومدم ساعت ۵ دقیقه به ۴ اومد و عسل گفته بود ساعت ۴ فلان خیابون باش و تا مقصد مورد نظر ۹ خیابون راه بود
خلاصه که فاتحه پاهام با تمرینای سخت امروز ، بازی تو زمین و کلی دوییدن خونده شد.
من نه ناهار خورده بودم نه چیز دیگهای
موقع برگشت با بچهها پیاده برگشتیم و
کیکمو درآوردم تعارف کردم ، عسل : نه داش خودت بخور الان اینجا غش میکنی
خونت میافته گردن ما😭😂
هدایت شده از ؛کاتوره
ظهر آماده شدم بریم باشگاه با بچهها ، زدم ماشین بیاد و یه ماشین خیلی باکلاس و صفر و نو اومده بود ، من رو به بچه ها : من جلو میشینما🤣🤣🤣
هدایت شده از ؛کاتوره
بعد تا نشستیم راننده شروع کرد باهام از زمین و زمان حرف زدن و شکایت و غر
یگانه و هستی در حاشیه : ای بابا زندگی سختیه *پقی زدن زیر خنده*