⚪
🔻ایستاده در غبار
شهید، اگر حتی خون کفنش خشک نشده باشد، به سرعت در خاطر جمعی ما کهنالگویی میگردد که چشم ما را تا ابد به دنبال قراین او به جستجو وامیدارد. ما تا همیشه عصر خود را کنکاش میکنیم تا شبیه به مهدی باکری، شبیه به حسن باقری،شبیه به قاسم سلیمانی را بیابیم. قهرمانانی که حتی اگر لیاقتشان را نداشته باشیم، به وجودشان نیاز داریم. آنها معنای زیستن هستند؛ وما میخواهیم نعمت معاصرت و حضور آنها را از آن خود کنیم چنانکه قبلتر از ما مردمانی به واقع از این نعمت برخوردار بودند.
در هر موقف تاریخی و برای هر حرکت تاریخی بازیگران کلیدی خود را شابلون تاریخ میزنیم تا ببینیم با کدام یک از مردان مرد قواره یکسانی دارند. همینطور که فیالمثل اشتیاق داشتیم به میمنت رئیسی، بهشتی را به تاریخ خود دعوت کنیم و مرام و رهبری بهشتی را ببینیم.
ادامه 👇
ادامه👇
🔻ایام انتخابات است و ما بار دیگر در موقع «دعوت» قرار داریم. گزینههای ناب و بیمانندی داشتیم و امروز اما یکی از آنها نماینده ماست، سعید جلیلی؛ سعید جلیلی به هر صورت انتخاب ماست. جلیلی را انتخاب خواهیم کرد اما کدام اسطوره را به مدد او احیا خواهیم کرد؟ کدام روح را به بهانه او به تاریخ خود دعوت میکنیم؟
🔻در جستجوی قهرمان
میدانیم جلیلی تنهاست؛ میدانیم مطلوب کهنهکارهای قدرت نیست و البته منفور کهنهکاران ثروت و سرمایه است. میدانیم عموم، چه در داخل چه در خارج او را به رسته نظامیان و پاسداران نزدیک میدانند و در عین حال میدانیم که گزینه مطلوب سران آن نیست. میدانیم که زحمت نشانداری از جمهوری اسلامی و ملامتهای آن در جامعه را به دوش میکشد اما هیچ نهاد و سازوکار قدرتمندی در جمهوری اسلامی نیست که او را خوش بدارد.
🔻میدانیم در روزگاری که سیاستمداران روزمره را تبلیغ میکنند، او افق دارد. در ایران ایستاده و از همینجا به آخر صفوف دشمن ایران نگاه میکند. قلب فتنه آماج اوست و سازشگران این روحیهاش را آماج میکنند. از ارزشهای روشن او ضدارزش میسازند و بیچیزی خود را به مدد غیریت با او، تا حدی که برای فریب خلق مکفی باشد، چاره میکنند.
میدانیم که وحید است. اول شخص مفرد مخاطره و هزینه است. زمینی از خطر و جنجال هست که وجب به وجب آن را عوامفریبی، ترس و جهل مینگذاری کرده و جلیلی بیمحابا به سوی مرکز آن زمین گام میکوبد. او یک پا به نشانه همین برای کسانی که کمتر میبینند در میدان جا گذاشته و کوهی از آبرو را نیز برای آنها که میبینند خرج کرده است.
🔻او در غبار، تنها ایستاده است. روی همان نقطه و خاکی که احمد متوسلیان ایستاده بود.
متوسلیان را نیز کسی نمیخواست. به قول خودشان«دندان کرم خوردهای بود که کندند و دور انداختند». تنها بود. عزیز مردم تحت فرمانش بود و منفور فرماندهانش. او فشنگهای فاکتور شده برای یک عملیات را میشمرد و از سپاه بازخواست میکرد.
همه در حال سبک سنگین کردن معامله فاو و آبادان و چه و چه اند. و دشمن را همینی میدانند که روبرویشان ایستاده است. در حال ارزیابی اینند که جلوی بعثی عراقی تا کجا میتوان جنگید؛ او سلاح برداشته و به ماورای عراق و شام رفته است. پرتو پر فروغ شجاعت و غیرت متوسلیان، شعله شمع و لحظه جرقه خیلیها رابه چشم نمیآورد.
🔻قلهها و گردنهها به ضرب طرح و خِرَد او باز میشد. پای لنگ بزرگترها، در جنگیدن و پنجه بر حلق دشمن گذاشتن، به اسب تیزپای عقل و خرد متوسلیان نمیرسید. ضرب آتش و تجهیزات هم جای تدبیر احمد را پر نکرد؛ وهمین بود که بعد از او، اینها دیگر پیروزی نداشتند و زمینی از دشمن نگرفتند. این عجز در بین آنها جز با تراشیدن دشنام «بیعقلی، تند مزاجی و عجولی» برای احمد، چاره نمیشد.
🔻احمد متوسلیان، متفاوت بود و متفاوت ماند. او شهید نشد، بلکه رفت. نه اینکه مفقودالاثر شده باشد، رفت. و نه اینکه الان اسیر باشد، بلکه رفت. هنوز کسی نتوانسته خط آخر زندگینامه او را بنویسد. او شهیدی نیست که مقبرهای داشته باشد تا بر پای آن حاضر شویم و فاتحهای بخوانیم. هر کس که دنبال مزاری از احمد است، باید بگردد. گویی نمرده و هنوز ایستاده است. منتها در غبار. باید گشت و در پی او رفت. متوسلیان ما را در موقعیت کنکاش دائم قرار داد. و الان، آنجایی هستیم که میتوانیم او را دعوت کنیم. یکی شبیه او را فرابخوانیم و تا حدی درک کنیم زندگی با متوسلیان را.
⚪️ @bagheri_amaaj
میگوید پزشکیان یعنی بی دولتی!
بی دولتی یعنی همین الان. که رییس جمهوری نیست. اتفاق مثبتی نمیافتد، منفی هم نمیافتد.
........
دولت پزشکیان، دولت تخریبگر است.
ببینید، آن هسته سخت و اصلی رای دهنده به پزشکیان و پیشران کارزار او ، اصلا رای خود را برای صورت دادن یک وضعیت سیاسی نمینویسد.
آنها از ما به فقدان اهلیت او آگاهترند. آخر آدم عاقلی هست که پزشکیان را در مقیاس حکمرانی ببیند و دچار شرم نیابتی نشود؟
رای دادن برای آنها، شاخهای از همان استراتژی «خرابکاری شرافتمندانه» است. رای میدهند که خراب کنند. قراضه کنند. مستهلک کنند.
حتی میدانند بیحجابی یا توافق یا رفع فیلتر هم درکار نیست. تورم و قیمت و مرغ و گوشت که اصلا مسئلهشان نیست.
ویرانباد ایران! به جرم همه مأذنهها و هیاتهایش؛ و تلاشهایی که علیه نظم مدرن جهان انجام داد.همین.
⚪
برای شروع آن هشت سال سیاه، گفتید امام حسین(علیهالسلام) هم مذاکره کرد؛ طرح سیاسی خود را مجبور شدید تا از کربلا بگذرانید.
امروز هم صورت سیاسی خود را لابلای فرازهای نهجالبلاغه و قرآن و «مولا علی(علیهالسلام)» به ملت قالب میکنید.
بعد میگویید جامعه ایران سکولار شده و یا ایران پسا۱۴۰۱ دیگر به کلی دگردیسی پیدا کرده؟
خب چرا با زبان جابری و عبدالرزاق و پوپر و آرنت حرف نمیزنید؟ چرا برای جامعهای که فکر میکنید شریعت گریز است، با زبان سروش و مجتهدی حرف نمیزنید؟ چرا برای جامعهای که ایرانی گری باستانی برایش متقدم بر داستان کربلاست، با زبان طباطبایی حرف نمیزنید؟
برای کلاستان بد نیست انتلکتِ مترجمِ همهچیدانِ سهتیغ چشم طمع به نفوذ و رتوریک آخوند پیشنماز یک روستا داشته باشد؟
وامانده ها...
⚪️ @bagheri_amaaj
⚪
یکی از معلمهایمان، حالا یا راهنمایی بود یا دبستان، خاست تا درباره حضرت ابوالفضل حرفی بزند؛ با این شروع کرد که «عباس» از عبوس میآید. یعنی گرفته؛ با ابهت.
یخ مغزم باز شد. بله خب معلوم بود که از عبوس و گرفته میآید. کاراکتر اصلا همچین کاراکتریست. چرا قبلاً توجه نکرده بودم؟
ساکت است. حرف نمیزند، بقیه هم حرفی در مورد او نمیزنند. ابهت او، اتفاق نانوشته تاریخ است تا همین امروز.
میدانیم که کلا از حضرت عباس، روایت و نقل زیادی نیست. چیز زیادی از ایشان، تا قبل از کربلا نمیدانیم. مورخان چیزی نمیدانند. میدانیم مایه اطمینان قلب میراث حضرت زهرا بوده، اما یاد او، خضوع تاریخی دارد. یک گوشه نشسته و نیست.
عجب اسمی. عباس.
گویی این اسم،تا قبل از میلاد او، بی صاحب بوده و بعد از شهادت او، وارث ندارد. عجب اسمی. مدح پروردگار بر سلیقه علی ابن ابیطالب(علیهالسلام)
⚪@bagheri_amaaj
⚪
در هیئت، شب تاسوعا، تا میتوانی اوصاف حیا و غیرت و وفا و... میشنوی.
همین که بیرون میآیی و پا در خیابانهای تحت مدیریت مسئولان جمهوری اسلامی میگذاری، فوران رفتار سکسیستی(دیگر نه حتی بیحجابی) و وضعیت های زننده، حالت تهوع ایجاد میکند.
تدبیر بلندبالای جمهوری اسلامی نبود، سوژهی سرزندهای که از هیئت بیرون میآید، خود نیز بلد بود چگونه تعارضهای محیط پیرامونیاش را سر به راه کند. دستش از اقامه شریعت از نرمترین حالت ممکن تا سختترینش باز بود.
اینجا اما با سیستم سیاسیای طرفیم که گویی بیش از اسرائیل یا بیش از آمریکا و مجاهدین خلق و...، آماده و منتظر آشوب ۱۴۰۱ بود. همتی که برای بالا و پایین دادن جوان انقلاب به خرج داد و با طرح نور و رفت و برگشت به شورای نگهبان آتشش را از نفس انداخت، اگر به جهت درستش داشت، وضعیت جور دیگری بود.
خیابان مطلوبنظر هسته نشینان قدرت در جمهوری اسلامی، جان و قدرت و زیبایی هیئت حسین (علیهالسلام) را میگیرد. و حق چنین کاری ندارد. حق ندارد. از آسمان خواهد خورد، از زمین هم.
⚪ @bagheri_amaaj
⚪
یک میراث بزرگ دولت سیزدهم چه بود؟
اغتشاش
اغتشاش معنا
درهم ریختگی معنا، عقیده، فرهنگ و حوزههای مختلف زیرمجموعه فرهنگ در این دولت موج میزند و الان ملغمهای روی دست ماست.
ملغمهای که زن نیمه برهنه در دسته عزاداری زنجیر میزند، به ظاهر عزاداری و به باطن هتاکی میکند.
هیئتهای مذهبی و سخنرانان برجسته که مانند کلیساهای پروتستان هر کدام خوانشی و داستانی به راه انداختهاند.
محکماتی که مدام کمتر میشود و متشابهات جای آن را میگیرد. هنجارهایی که لاغر میشوند.
تئاتری که اساسا تحت هیچ استانداردی از ارزشهای جمهوری اسلامی را نمیپذیرد.
روحانیتی که نمیدانیم در کجا و بر چه چیزی قطعا اجتماع و اجماع دارند.
سینما و مدیایی که یک به سیاق فیلم فارسی میرود و بانیان یقهبسته آن در جمهوری اسلامی به آن افتخار میکنند.
سینمای فجری که اسلام را حذف میکند و یک ایرانی گری جلف و سطحی جایگزین میکند. فیلمهای سپاه ساختهای که هر اثری از عمامه و آخوند را از سکانسهایش کنار میزند
و بیشمار است ردیفهای این فهرست...
و این فقط میراث فرهنگی آن بود. چه آنکه بخش بزرگی از ملغمه سیاسی امروز هم حاصل دست همان دولت است.
بخشی از علت آن را میشود در مصاحبه وزیر ارشاد دولت سیزدهم با بولتن فرهیختگان خواند و فهمید. میراث ناگواری که البته هنوز در مسابقهی «کی از همه نایستره» ، به آن مباهات میکنند.
عجب میراث پر دردسری...
پینوشت: حالا شاید یکی بر گذاشتن نقطه عزیمت بر دولت سیزدهم مناقشه کند. مسئلهای نیست. اصل لازم، تایید همین آشوب و التفات به آن است.
حکم خدا شوخی نبود. به مقدارش دست زدیم، در همه چیز مقدار از کف دادهایم. وضع خوب نیست.
⚪@bagheri_amaaj
⚪
انتقام از خمینی
🔻«لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی»، صحنه کشاکش و حتی زورآزمایی دوماهه روحانیت با شاه شده بود.
حذف سه شرط اسلامیت، ذکوریت و سوگند به قرآن، موضوع تقابل شده بود.
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، متممی بر قانون اساسی مشروطه بود که مقرر میکرد به موجب اداره برخی مسائل، در سطح استان یک انجمن ایالتی و در سطح شهرستان، انجمن ولایتی تشکیل شود. ذکوریت، مسلمانی و سوگند به قرآن نیز از شروط اصلی اعضای آن بود.
اسدالله علم در سال ۱۳۴۱ اصلاحیهای داد تا این شروط حذف شود.
در جلسه مشورتی بین آیت الله گلپایگانی، شریعتمداری و حضرت امام(ره) مقرر شد تا هر طور شده مانع این اصلاحیهای شوند که جز بوی توطئه از آن به مشام نمیرسید.
🔻امام گفت:
«دولت تصویبنامهٔ خلاف شرع صادر میکند، به زنها حق رای میدهد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است، میخواهند دختران نجیب ۱۸ ساله را به نظام اجباری ببرند، دختر و پسر در آغوش هم کشتی میگیرند، دختران عفیف مردم در مدارس زیر دست مردها درس میخوانند، مردم از گرسنگی تلف میشوند و آنها برای استقبال از اربابان خود سیصد هزار تومان گل از هلند میآورند، قرآن اسلام در خطر است، اسراییل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد، خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست، اهل منبر را تهدید میکنند، اسراییل زراعت و تجارت ما را قبضه کردهاست، دولت روز ننگین ۱۷ دی را جشن میگیرد، به فرقه ضاله همراهی میکند، مطبوعات به روحانیون اهانت میکنند».
همچنین امام تلگرافهای به شاه میفرستاد. تلگرافها ادبیاتی بسیار محترمانه دارد. به علم هم تلگراف فرستادند اما ادبیات آن تهدیدی است.
🔻امام در بخشی از تلگراف خود به شاه نوشتند که :
«آقای علم گمان کرده با تبدیل کردن قرآن مجید به کتاب آسمانی، ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت و اوستا و انجیل و بعضی کتاب ضاله و بعضی کتب را قرین آن یا به جای آن قرار داد. … این جانب به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام، اعلیحضرت را متوجه میکنم به این که اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی و اظهار چاکری و خانه زادی، میخواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را کرده به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن ملیت و سلطنت است با تصویبنامهٔ خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند. .... از قوانین وخیمهٔ تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید و بدون جهت مملکت را به خطر نیندازید والا علمای اسلام دربارهٔ شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد».
همانگونه که در ابتدا ذکر شد، این کشاکش دوماهی به طول انجامید که با عقب نشینی شاه و علم، خاتمه یافت.
🔻البته محمدجواد ظریف دیشب در تلویزیون جمهوری اسلامی ترتیباتی را برای چینش کابینه قرائت کرد که گویی انتقام اخلاف علم و شاه از امام بود. لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که گویی تصویب شد.
⚪️ @bagheri_amaaj
⚪
در روضه، اوج آنجاست که مداح یکباره نقلی از چادر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و وضع حجاب اهل حرم میکند. همه داد میزنند. به سر میزنند.
واقعا در حیرتم.
بی اغراق در حیرتم.
اینها، از همین مداح گرفته تا مستمعین پرتعدادش چطور با محیط زندگی خود، با بیرون از همین هیئت، با زمامداران خود و نوع راهبردشان کنار میآیند؟
چرا عزاداری اینها برایشان هیچ توقع و افقی نمیسازد؟
این قشنگ نیست. به اسم امام حسین زینتش ندهید.
مسخ است. مسخ، مسخ، مسخ
چه کسی و چه چیزی و کدام سازه ذهنی از اینها سلب اراده کرده؟ لعنت به آن سازه یزیدی. باید منهدمش کرد.
⚪
مسئله، مسئله «دینخواهی» و «زیست شرعی» است.
مناظره اجتماعی ایران مدتی ست که این است از این به بعد هم خواهد بود. هر چه سوای این، آدرس غلط است.
منبرهای حکومتی یا فرامین امنیتی و اساسا لایههای مختلف جمهوری اسلامی از الهیاتیترین تا نظامی ترینش دستورکار خواهند یافت تا از این موضوع انحراف ایجاد کنند. عدالت اقتصادی، فقر و غنا، کارآمدی، غربگرایی و هر چیز دیگری را پیش خواهند کشید تا دینخواهی در کانون توجه نباشد. ولی چالش همین است.
در بین سیاستمداران جبهه انقلاب، اویی هم برنده خواهد بود که روی شریعت بایستد.
هیچ نیرویی در سپهر سیاست ایران، مثل نیروی اسلامخواه، اینگونه بسیج سایر قدرتها را علیه خود ندیده است. بسیجی که از از دل قوه و ارکان نظام سیاسی کشور خودش آغاز میشود و تا دولتهای فرامرزی متخاصم کشیده میشود. همه میخواهند سازماندهیش را نابود کنند، شیرهاش را بکشند و اراده معطوف به قدرتش را مستحیل کنند. افق دینی در جمهوری اسلامی در معرض خطر است.
⚪ @bagheri_amaaj
⚪
✳️ *«دختران انقلاب نه دختران شعام و وزارت فرهنگ»*
🔻دیدم که این آدمهای اشتباهی در جاهای اشتباه و این سایه نشینهایی که جار میزنند لنگش کن، تجمع دختران انقلاب در استادیوم آزادی در اعتراض به بیحجابی را با چوب « کار فرهنگی بد» میرانند.
این نادانها را ببین. اینها هنوز فریاد حجابخواهی و نهضت دینطلبی را در درون قاب دمودستگاه جمهوری اسلامی میبینند و تفسیر میکنند. هنوز میگویند کار فرهنگی و هنوز با همان معیارهای مضیق، نایس و ابلهانه که وضع فعلی را به بار آورده، قضاوت خوب و بد میکنند.
🔻حجاب دیگر کنشی در نظام جمهوری اسلامی نیست. تا جایی میتوانست در درون نظام سیاسی تعریف بشود که انتخاب هیئت حاکمه کشور معین نشده باشد. پرده تا نیمه افتاده. کیفیت برآیند اراده جمهوری اسلامی مشخص شده. مطلوبیتش را همه فهمیدهاند. بسیار بسیار بیشتر از آنکه نیاز به حل این موضوع بود نیز به آن فرصت داده شد.
🔻حجابخواهی که نمادی از تعطیلی شریعت و رویگردانی از زیستمتشرعانه در جمهوری اسلامیست، دیگر کنشی فرهنگی نیست. قبل از اینهم نبود، اکنون اما به معنی حاد کلمه سیاسی ست.
تا دیروز اگر گفته میشد سیاسیست، بر علیه دشمن، سیاسی بود. امروز اما این تیر سیاسی بودن، به سمت جمهوری اسلامی و رویکرد پسا۱۴۰۱ آن نیز نشانه رفته است.
🔻فایدهی تجمع برای حجاب، اعتراض به بیحجابی خیابان نیست. فهم بیحجابی و برهنگی سامان سیاسی کشور است. حتی اگر تکتک کسانی که کنشی میکنند، چنین مقصودی از کنش خود نداشته باشند. این یک فهم است که در سنتز با نظام سیاسی بدست خواهند آورد.
🔻این چادر به سر کشیده در دمای چهل و پنج درجه، این مومن و مومنهی پاکدل، ساده دلانه بهترین گمان را به جمهوری اسلامی خودشان داشتهاند. اینها هنوز که هنوز است، صدر تا ذیل جمهوری اسلامی را در تیم خود میدانند. هنوز که هنوز است فکر میکند صداسیما و تسنیم و جوان و فارس و ... رسانههای انقلابند. آنها را رسانههای خودش میداند. رهیدن از خیالات، هزینهای میخواهد.
🔻اینها باید بیایند. که آفتاب بخورند. که دهنکجی ببینند. که بدبین شوند.که دل بِبُرند. که تازه بتوانند سازوبرگ مواجهه با نظام سیاسی را فراهم کنند. که تازه بتوانند نسبت جدید خود با ساختار سیاسی را بفهمند. نسبتی که هر چه باشد، دیگر اعتماد و ایمان نیست. با موجودیتی که از «سلیطگی» حرف شنوی دارد، نمیشود ایمانی و اعتمادآمیز تعامل کرد.
🔻اینهم البته راه سختیست. در این کشور، ساختیافتگی همجنسبازان هم یکروز مجاز میشود. اما ساختیافتگی اسلامخواهی مستقل از بخشنامه و مصوبه ارکان جمهوری اسلامی اعم از شعام و وزارت و وزارت فرهنگ، هرگز.
اما زن چادری، راهش را باز میکند.
حجت شرعی او، در قرآن است. نه مصوبه شعام. نه تصمیم رئیس این قوه و آن قوه.
⚪️ @bagheri_amaaj
⚪️
🔻بعد از عملیات اربیل و پاکستان و قبل از وعده صادق، یادداشتی در باب تحلیل انگاره بازدارندگی در فاهمه تصمیمگیران جمهوری اسلامی نگاشتم. به روزنامه و خبرگزاریهایی اراسال کردم که حاضر به انتشار آن نشدند. آنها حماسهسرایی میخواستند و آن یادداشت، آسیب شناسی بود.
🔻در قسمتی از آن یادداشتی بخشی از یادداشت جان والتزر، تحلیلگر مشهور، که توسط بنیاد صهیونیستی هادسون منتشر شده بود را نقل قول کردم. والتزر میگوید :«بازدارندگی چیزی نیست که یک کشور بتواند به آن دست یابد و سپس آن را به عنوان وضعیت موجود بدیهی بداند. بازدارندگی موفق مستلزم تعقیب فعال است. تصور نادرست از بازدارندگی به این معنا که - قوی باش و عقب بایست - شکست خورده است.»
🔻جمهوری اسلامی عادت به این نکته روشنی که والتزر به آن اشاره میکند ندارد. لذا بعد از عملیات وعده صادق نیز، برخلاف شور و هیجان رایج، این تحلیل منطقی بود که هم کمی از هیمنه این عملیات زود بریزد و هم اسرائیل تلاشهایی برای بازیابی آبروی از دست رفته انجام دهد.
🔻شرحش طولانیست اما بازدارندگی از بیخ و بن راهبردی غلط و مضر است. عافیتطلبیای سبکسرانه در جهان آنارشیک است. یا لااقل در خوشبینانه ترین حالت باید گفت که بازدارندگی اساسا تعریف درستی در نظام تصمیمگیری ما ندارد.
🔻«قوی باش، یکی بزن و عقب بنشین» راهبرد نیست. قدرت نرم و سازههای ذهنی، مفاهیمی است که به درد مقاله نوشتن برای دانشجویان روابط بینالملل میخورد. و هزاران کلیشه دیگر که دست و پای اراده را بسته است.
⚪️@bagheri_amaaj
⚪
🔻یکی دیگر از کلیشههای فلج کننده چه بود؟
اینکه «ما باید هوشمندانه رفتار کنیم؛ اسرائیل میخواهد پای ایران را به این نبرد باز کند.»
تحلیلهایی که بیش از فهم حدود ابتکار عمل خود، به نگاه و اراده دشمن توجه دارد. برآیند این تحلیل، که چیزی از جنس همان نااستراتژی خسارتبار «صبر راهبردی» است، به اغما فرستادن ابتکارعمل و البته تهییج طرف مقابل برای توسعه اقداماتش بود.
تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور انشالله متوجه این هستند که تحلیلها و سخنرانیهایشان فقط در داخل مرزهای ایران نمیماند و برخط برای همه جهان ارسال میشود؟
🔻تفاوت عملیاتیای که « اسرائیل میخواهد پای ایران را به این نبرد باز کند» با این جمله که «جنگ ابدا مطلوب ما نیست و از این وضعیت ولو با تحمل هزینه، گریزانیم» چیست؟
جز این است که با گفتن هر یک از این تحلیلها، محدودهای را برای کنش شرورانه اسرائیل مجاز دانستهایم؟
⚪@bagheri_amaaj
⚪
🔻قماربازانی در محافل تصمیم گیری لابد خواستهاند چهرهی انسجام بسازند اما صهیونها از برخوردهای ضعیف و تغافل های داخلی جمهوری اسلامی، خودآزاری و صدور مجوز هتک هنجارهایش تا چه حد سیگنال ضعف دریافت کردهاند که اینچنین متهورانه در تهران میزنند؟
«زبان بدن» ایران اقتدار داشته؟
⚪
🔴 ظریف در مرکز بررسی های استراتژیک؛ پیکارجو، ایده پرداز، هماهنگکننده یا هیچ؟
🔻مرکز بررسیهای استراتژیک یک «بی اهمیت به شدت مهم» است. نهاد عجیبیست. برخلاف خاصیت «نهاد»، ثبات هویتی ندارد. از یک دوره به دوره بعد، طنین سیاسی این نهاد میتواند زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد.
🔻هاشمی رفسنجانی این مجموعه را بنیان نهاد؛ و در اقدامی که ظاهراً اصلا به طبع او نمیآمد، آن را به اپوزوسیون خود به سردستگی موسوی خوئینیها سپرد. او یک نهاد نزدیک به ریاست جمهوری را در حالی به مخالفانش میداد که همانها را در رسانه و عرصه عمومی، قلع و قمع کرده بود. هاشمی با این کار در واقع تلاش داشت چپهای آن زمان را کانالیزه و بیخطر کند. آنها راضی شده بودند که در ازای نزدیکی به رئیسی جمهور و انتقال غرولندهای سیاسی خود با سربرگ ریاست جمهوری به رئیسجمهور، تخریب سیاسی او در عرصه عمومی را وابنهند.
🔻هاشمی در وهله اول موفق هم شد. منتها زمانه حیلتی در سر داشت. چپها در همین مرکز بررسیها، در سکوت و عزلتی که داشت، هستهی اولیه نیرویی که نهایتا منتج به دوم خرداد میشد را سازماندهی کردند. این مکان، محل تجمع، رفتوآمد، هماهنگی و هم نظری نیروهای چپ شد.
*و همین هم باعث شده تا اساسا اصلاحطلبان نسبت به اصولگرایان احساس تعلق بیشتری به مرکز بررسیهای استراتژیک داشته باشند. در دولتهای آنها، به حیث موقعیت یا فردی که عهدهدار این نهاد میشود، جایگاه این نهاد را ارتقا میدهند.*
🔻در دولت روحانی، مرکز بررسیها عملا شاخهی پیکارجوی دولت در عرصه عمومی بود. همپای وزارت امور خارجه، پر طنینترین نهاد دولت در سیاست بود.
🔻در دولت سیزدهم مرکز بررسیها یا نتوانست یا فرصت نکرد که هویتی شکل بدهد. جایگاه این نهاد تا حدودی تحتالشعاع ستاد تحول دولت نیز بود. اساسا دولت سیزدهم نتوانست رسته مشاورهای مطلوبی(اعم از هماهنگکننده، مبارز، مدافع، مدیریت کننده و...) برای خود دستوپا کند.
🔻حالا ظریف متصدی این نهاد شده است. ظریف در بین نیروهای پشتیبان پزشکیان آنقدر وجیه نیست که هماهنگ کننده باشد. کلام او ایجاد نفرت خواهد کرد، تجربه نشان داده در گزینش کلمات سیاست داخلیاش به شکل رادیکال به سمت منفی، و در سیاست خارجی به شکل رادیکال به سمت مثبت گرایش دارد. در طرح و برنامه نیز لااقل خودش توانا نیست مگر آنکه با معاونینی تقویت شود.
اما اینها به این معنی نیست که مرکز بررسیها یا پست جدید ظریف بی اهمیت است. فقط قرار گرفتن در مکان «پاستور» اهمیت ویژه دارد؛ گذشته از اینکه وزندهی به موجودیتهای درون نهاد ریاست جمهوری نسبت به هر وزارتخانه، مقولهای تحت اختیار رئیسجمهور است. شاید در کنار معاون اول و رئیس دفتر با قطب سوم قدرت در پاستور مواجه بشویم.
در کل این انتصاب برای پزشکیان انتخاب خوبی نبود ولی برای مخالفان پزشکیان خیلی خوب بود.
⚪️ @bagheri_amaaj
⚪
✳️ *میل و شرم مسئولان نظام*
🔻دیشب به تعارض جالبی برخوردم. اتفاقی که از طرفی تمایل و انتخاب و از طرف دیگر شرم و رودربایستی این روزهای مسئولان جمهوری اسلامی را در خود گنجانده بود.
تصویری از خیابان مشهد، در ویراستی آپلود کردم، ویراستی آن را مصداق محتوای مستهجن و احتمالا پورن تشخیص داد. ویراست را بلاک کرد!
همین. از توضیح و تحلیل و لعنت خسته شدهایم. فقط گفتم که لابلای انتظار این شبها برای انتقام از تلآویو، حواسمان به تهران و مشهد و ... هم باشد. خیابانهای ما به طریقی دیگر بی دفاع رها شده است.
⚪@bagheri_amaaj
⚪
«شیخ شهید شریعت»؛ بعید بود. از دم و دستگاه فرهنگی کشور و یا ذائقهی متولیان دیوارنگاره بعید بود این تعبیر در چنین زمانهای. حالا مثل اینکه خیلی هم روی دیوار نماند.
در جمهوری اسلامی کمکم این حرفها هم میشود مصداق تحریک شکاف اجتماعی و اقدام در جهت برهمزنی امنیت ملی. کمکم «شریعت» میرود در ردیف red flag های دستگاه امنیتی. که هر کس به کار برد، پتانسیل خطر شدن دارد.
بگذریم.عجمیان و علی وردی هم به نحوی اخلاف شیخ فضلاللهاند. اگر چه دستگاه رسمی همه را ذیل مدافعان امنیت جمع میبندد.
ولی شهید شریعت...
دیانت و فرهنگ ایران در وضع یپرمخانی و رضاخانیست. و به حیث شیخفضلاللهها، خالی تر از هر زمانیست.
⚪ @bagheri_amaaj
🔻سنوار رهبر حماس شد.
برگردیم به نقلی از او که چکیدهی جهان پساطوفانالاقصیست.
بگذار این، یک کربلای دیگر بشود...
⚪
در وصف #اربعین، تا همین الان، هنوز هیچ صاحبهنری به صناعت اغراق دست نیازیده است.
اربعین، هر چه میگویند و هر چه بگویند، هست.
وای از وداع
با حال پریشان بازگشتن بین آسودهها
وای از زندگی؛ و فردا و پس فردا و...
⚪ @bagheri_amaaj
⚪
🔻 *شرمی که ریخته. دستی که رو شده. اعتمادی که نابود شد.*
🔻بعد از ترور اسماعیل هنیه، گمان خفیف جریان انقلاب نسبت به ماجرای سقوط بالگرد رئیس جمهور تقویت شد.
پس از آن در همان روزی که ماجرای رای اعتماد کامل به کابینه دولت چهاردهم جامعهی جمهوری اسلامی را بهتزده کرده بود، خبرگزاری فارس به فوریت خبری کار کرد و کل ماجرا را در نقص فنی خلاصه کرد.
🔻این دستپاچگیها لااقل یک حسن دارد. و آن اینکه ما هم فهمیدیم سکانداران جمهوری اسلامی تا حد خوبی میفهمند و پی بردهاند که تا چه حد بنای اعتماد بین آنها و بدنهی حامی نظام اسلامی فروریخته است.
که برای علاجش اینگونه سراسیمه، افعال و رفتاری شبیه آن سه روز ابتدایی سقوط هواپیمای اوکراینی انجام میدهند.
🔻امروز اما نتیجه نهایی تحقیقات رسانهای شد. گفتهاند «توده متراکم مه غلیظ و بالارونده» علت ماجرا بوده است. من در بین حامیان انقلاب، همان دوستان دیروز نظام و متحجرین امروز، کسی را ندیدم که با زهرخند، از این گزارش یاد نکند. کسی باور نکرد.
هر کسی پازل «وفاق»،«انسجام»، «عجمیان»،«رئیسی»، «پزشکیان»، «ظفرقندی»، «بازگشت دانشجویانی که نمیتوانند بد باشند»، «آرمان علی وردی»، «حجاب» و ... را در ذهن خود به شیوه های متفاوت میچیند و به هر حال نتایجی میگیرد که با نتایج فرد دیگر، چندان تفاوت زیادی ندارد. شبکههای اجتماعی را هم که تورق کنیم، داستان همین است.
🔻از بعد از ۱۴۰۱ ، جمهوری اسلامی دیگر آن نظام اسلامی سابق نیست. رابطه مردم حقیقی این نظام با آن نیز دیگر آن رابطه سابق نخواهد بود.
⚪ @bagheri_amaaj
آرمان علی وردی.mp3
2.54M
⚪
در کرانه ایام عاشورا و اربعین، این مداحی را از آرمان علی وردی، یکی از دستهی مظلومترین شهیدان تاریخ انقلاب اسلامی، شهدای ۱۴۰۱ پیدا کردم. آرمان عزیز.
کشتههای ظلم و جفای یمین و یسار. رحمت به روان پاک و خون بیدارکنندهشان.
صفر هم به پایان رسید. سیاهی را باید به امانات حرم علی ابن موسی الرضا (علیهالسلام) داد تا سال دیگر. چشم بر راه بسابیم تا عاشورا و اربعین دیگر...
⚪️ @bagheri_amaaj
⚪
معمولا روشنفکری برای نامردمی نشان دادن حجاب، به جنبشها، افراد متعرض یا نظرسنجیهای غیراستانداردش ارجاع میدهد.
با این حال در سه خیز تاریخی، در سطح حکومتی حجاب ستیزی(شریعت زدایی) پروژه نشد مگر با هدم سیاست، کنار زدن توده و حداکثرشدگی دیکتاتوری
🔻خیز حجاب ستیزی سخت و نرم رضاخان
🔻خیز حجاب ستیزی نرم پهلوی دوم
🔻خیز حجاب ستیزی (شریعت زدایی) سخت و نرم جمهوری اسلامی(دوره انسجام و وفاق)
⚪ @bagheri_amaaj