⚪
🔴 دردسرهای شهید
نضجگیری صفبندی «مردم» مقابل تغییر ذائقه سیستم سیاسی
از ابتدا قابل پیشبینی بود که با دگردیسیای که سرتاپای نظام با بیاعتنایی به آنچه رهبر انقلاب میگوید، پیدا کرده، به مرور مقابل یاران دیرینهاش قرار میگیرد.
گروهها و شأنیتهای مختلف هویت دینی و ملی اصیل، در جواب گرایش سران نظام به خوشرقصی مقابل نیروی سکولار، کنش تقابلی خود را شروع میکنند. طول میکشد اما بالاخره میشود.
یکی از این شأنیتها همین خانواده شهدا هستند.
🔸ماجرای جفا و بیمهری نظام به خانواده شهید عجمیان را به یاد داریم. و آن قیام ماندگارش پیشاپیش دوربین اینها.
🔹الان دیدم مادر شهید محمد حسینی دست به قلم شده و بر علیه وضعیت فعلی جمهوری اسلامی و مسئولانش بخصوص در موضوع مشخص حجاب نوشته که : «ملت را چه فرض کرده اید؟
ای ننگ بر شما
ننگ بر شما بی عفتان رقاصه،
ننگ بر شما بی غیرتان نظاره گر،
تردید نداشته باشید آه و هق هق شبانه و تنهایی مادران شهدا دامان شما را خواهد گرفت و دودمان شما را برچیده خواهد کرد.
کوس رسوایی خود را در دست گرفتید که چه سکوت اختیار کردید که چه؟»
🔸قبل از این هم شهیده فائزه رحیمی را دیدیم. از شهدای واقعه کرمان. میگویند نگران وضع حجاب بود و خود نیز از همین آمران به معروف بود. همین هایی که هیچ کدام از آخوند و کتوشلواریهای جمهوری اسلامی آنها را گردن نمیگیرند.
🔹بله، اخیرا شهید را گردن نمیگیرند.
راستی کسی خبر دارد چرا چند وقتی است که شهدا را با اطلاع رسانی محدود و بدون تشییع عمومی باشکوه دفن میکنند؟
میگویند بعد از آنکه عدهای شعار دادند «سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کن» ، نوابغ نظام مقدس تصمیم گرفتند دیگر تشییع رسمی نداشته باشیم. چیزی از جنس همان جلسه آبان پارسال که دور هم جمع شدند و گفتند «زین پس موضوع حجاب را رها کنیم»
*چه شده؟ شهید برای سران نظام دردسر شده؟*
⚪ آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
البته شکل صحیح تر اینه: جامعهی بیپناه دارد احساس میکند که ....
#نا_دولت
#ناجمهوری_اسلامی
⚪️آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪️
توی خوابگاههای دانشجویی، در همان اتاقهایی که یک ثانیه بعد از باخت ایران مقابل آمریکا در جامجهانی زوزه شادی میکشیدند، نشستهاند و با ذوق، سیو توپهای بیرانوند را نگاه میکنند. همراه هر گل بالا پایین میشوند.
حالا قضاوت در مورد این آدمها را کنار بگذاریم.
روی صحبت با آن مدیر جمهوری اسلامی و آن نخبهها و مراجع اجتماعی بود که این، یعنی «افکار عمومی»، که موجی بودن و کوتاهمدت بودن ، ذاتی آن است را به عنوان «هویت جامعه» و «اراده جمعی» قالب میکردند.
هویت، نظرسنجی و پیمایش نیست.
سیاست، عدد و درصد نیست.
و هیچ سیاستمدار عاقلی(شی نایاب در جمهوری اسلامی) هم روی خلجانات کوتاه مدت، بنیانهای هویتی و حیثیتی جامعه را دگرگون نمیکند.
⚪️ آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
سه سرباز آمریکا، که از قضا سیاهپوست هم بودند، یعنی همانهایی که جمهوری اسلامی تلاش کرده تا بگوید شهروند درجه دوم آمریکا محسوب میشوند و نوعی تبعیض علیه آنها همواره در جامعهس سفید آمریکایی هست، توسط حملات مقاومت کشته شدند.
مهم پاسخ آمریکا نیست. که گویی بالاخره رخ خواهد داد.
مهم ادراک جمهوری اسلامی از اهمیت موضوع نیروی انسانی برای آمریکاست. اینکه یک نفر انسان آمریکایی که برای ارزشهای دولت آمریکا میجنگد یعنی چه! اینکه چقدر با دهها توپ و تانک و نفربری که مقاومت در این سالها از آمریکا زده و اتفاق خاصی هم نیافتاده، فرق میکند.
جوری دست و پایمان را جمع کردیم که بیا و ببین!
البته ما به آمریکا میگوییم طاغوت. خب البته که هست.
نمیدانم «اینها» چه هستند.
عکس تزئیینی نیست.
⚪️آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
اگر بازیکنی با مچبند شیروخورشید بازی میکرد
اگر نصف تیم سرود ملی را نمیخواندند
اگر ولو یک نفر از تیم، از اسرائیل حمایت میکرد
اگر یک نفر آخر بازی، جلوی دوربین نطقی در رثای زن زندگی آزادی میکرد
اگر
اگر و...
آن صحنه پرانرژی، شاد و اتحادبخش خلق نمیشد. میشد؟
از ول کردن، از بیچارچوبی، از تزلزل و بی پناه رهاکردن جامعه مقابل نیروهای شر، هیچ وقت ارزشافزودهی ملی خلق نمیشود.
هیچ چیز مانع بازیکن بودن قدوسها و رامین رضائیانها نبود، و قرار هم نبود همه آنها ترابی باشند، ولی همه باید استاندارد و در چارچوب عمل میکردند، حتی اگر یک دهم ترابی به همه آنچه که کردند، اعتقاد نداشتند.
#مراقبت
#انضباط
#اصول
#قدرت
#اعمال_صلاحیت
#اتحاد
و
#حجاب
#فوتبال
⚪️آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪🔴 دولت سیزدهم مردم خودش را نمیشناسد
دولت مردمی، پرسش از کیستی مردم و توالی آن بر ریختار سیاستگذاری
رضا باقری پور / پژوهشگر سیاستگذاری عمومی
2000 کلمه
یک دولت (government) یک بستهی سیاسی (package) است. موجودیتی که دلالت بر نگرش، مدیران، سیاستها از همه مهمتر، بدنه اجتماعیای از یک جنس و سیاق مشخص میکند. همین سیاق مشخص است که امکان طرح یک گفتمان یا لااقل گفتار که در حکم شناسنامهی دولت و رئیس آن است را میدهد. این گفتمانها طبعا دال کانونیای دارند که سایر اجزای گفتمان را به تطابق با خود فرامیخواند. یک کلمه یا یک جمله نهایتا تابلوی دولت خواهد شد. چه آنکه در ایران واژههایی نظیر سازندگی، اصلاحات، عدالت و اعتدال چنین نقشی داشتهاند. دولت سید ابراهیم رئیسی اما بر واژهی «مردم» ایستاده است؛ دولت مردمی.
❇️ادامه مقاله در @bagheri_amaaj
⚪
ادامه ⬇️
1 از 3
✴️ «مردمی» به مثابه خمیرِ بازی
اما مواجهه با مفهومی که این دولت روی پلاکارد خود نگاشته، یعنی واژه مردم، متفاوت از تجربههای قبلی در دولتهای پیشین است. پس از گذشت زمان قابل توجهی از عمر دولت، عرصه عمومی نائل به لمس حدود این مفهوم نشده است. دلالتهای آن مشخص نیست و نفی و تاییدهای این مفهوم در قضاوت بین سیاستها و ارزشها روشن نشده است. حتی یک گام باید به عقب رفت، چرا که به نظر حتی همان دولت نیز دقیقا حدود تمنای خود از این واژه را نمیداند.
طبعا به عنوان دال مرکزی یک گفتمان، در دولت سیزدهم بین تمام آنچه در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ... میگذرد بایستی تناسب و تناظری با مفهوم محوری این دولت یعنی مردمی شدن وجود داشته باشد. چه آنکه تا کنون نیز دولتمردان تلاش میکنند تا چنین تناظری را به هر «زحمت» ایجاد کنند.
این دولت اگر خصوصیسازی میکند، عنوان مردمی به آن میدهد. اگر ارز ترجیحی را حذف کند میگوید مردمیسازیست. اگر بخواهد سیاست تثبیت در پیش بگیرد، بازهم مردمیسازیست. اگر بر حجاب ایستادگی کلامی نشان دهد، برای دفاع از ارزشهای مردمیست و اگر همزمان عرصهی گشادهای برای شبکه نمایش خانگی، مجموعههای گردشگری یا ورود خوانندهها خارج نشین و معروف به لسآنجلسی فراهم کند، باز هم جلوهایی از مردمی بودن به نمایش گذاشته است. اگر دست از حمایتگری بشوید و تامین نیازهای عمومی را به سازوکار بازار بسپارد، مردمیسازی کرده و اگر مستقیما وارد حوزه ساخت مسکن شود، همانا مردمیست.
بنا به این وصف، مفهوم «مردمی» چنان خمیر بازی از نقاط مختلف دولت در حال تغییر شکل است. این مفهوم قرار بود تا از کانون دولت بجوشد و به مثابه قطبنمای عرصهها و ارگانهای متعدد قوه مجریه عمل کند. بهگونهای که همه، از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد گرفته تا گمرک تا سازمان امور مالیاتی و ستاد جوانان و بانک مرکزی و ... بدانند ساعت خود را بر کدام وقت تنظیم کنند. اکنون اما این خمیر بازی در دست همه میچرخد. سنجه نیست، بلکه بازی شده است.
❇️ دولت مردمی؟! خب مردم کیست؟
اینهم بدیهیست که وقتی بنا بر مردمی شدن باشد، ابتدا بایستی «کیستی مردم» را حل کرد. اینکه مردم یعنی چه کسانی؟ به نظر میرسد بخش عمدهای از اعوجاج نظری و عملی دولت سیزدهم در جذب و بسیج ارگانهای خود و طنینافکنی در عرصه عمومی، بیاعتنایی یا اعتنای خفیف به همین پرسش است.
پرسشی که پاسخ به آن از مسیر تولید و تنقیح «نظریهای برای هویت» میگذرد. دولت سیزدهم تنها دولتی در ایران است که نیاز به «روراست شدن با مسئله هویت» در آن حس میشود. این حتی برای دولت اعتدال، اصلاحات، سازندگی و حتی دولت موسوم به مهر و عدالت یک نیاز جدی نبود. چرا که این دولتها به خصوص اصلاحات و اعتدال در آنچه که «مردم و جامعه» میدانستند، تردید نظری نداشتند. چه آنکه این نیروی سیاسی، موفقیت در انتخابات هر دو دولت را نتیجهی تغییر و بروز ارادهی عمومیای میدانستند که حتما در تقابل با بسیاری از مولفههای خوانش رسمی جمهوری اسلامی و هویت دینی است.
اینکه تصور گفتارپردازان و سیاستمداران اصلاحات و یا اعتدال تا چه اندازه منکشف از واقع بوده، در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد. مرحله اول همین است که این دولتها مبتنی بر نظریهای از هویت، اراده معطوف به قدرت یافته و به همان سیاق، حکم میراندند. آنها مردمِ خود را میشناختند و برای بسط آن مفهوم از مردم، اعمال قدرت میکردند. این رویکرد سیاسی اگر به جای ریل و قطار، علاقه داشت تا به جامعه هواپیمای وارداتی نشان دهد، اگر آموزشوپرورش خصوصی را گسترش میداد، اگر بانک خصوصی را توسعه میداد، اگر شبکه نمایش خانگی ساخت، اگر اینترنت موبایل را بر اینترنت فیبرنوری ترجیح میداد، اگر نسبت به حجاب همواره سویهی انتقادی داشت، در پس همه آنها به بسط کمی و کیفی آن مردم و آن هویتی که از این جامعه برآورد و انتظار داشت فکر میکرد. هدف از این مثالهای جزئی، نمایش این است که توالی درک از هویت و «ایستادن بر یک معنای خاص از مردم»،
👇
2 از 3
تا جزئیترین سیاستها نیز میرسد؛ و الا کلان پروژههایی نظیر برجام، جامعه مدنی، گفتگوی تمدنها و... که از این منظر، از فرط وضوح نیاز به بحث ندارند.
امروزه ولی تصمیمسازان و تصمیمگیران در یافتن مردم و تدقیق معنای آن، بیش از نشانههای هویتی، به نظرسنجی و شاخصههایی از قبیل سرمایه اجتماعی و هشتگهای شبکههای اجتماعی متکی هستند. مسیرهایی جذاب و به ظاهر دقیق ولی سطحی و غلطانداز که معنای سیاستمداری و هویت و تصمیم و مدیریت را به رقم و درصد فرومیکاهد. ارقام و درصدهای ناپایدار که از یک زمان به زمان کوتاه دیگر، تفاوتهای بالایی را ثبت میکند. ارقامی که راه تسلط رسانههای خارجی بر تصمیمِ تصمیمسازان کشور را باز میکند و هر آنچه که نیازمند تصمیم صحیح است را از آنها میگیرد.
شاید تاکید و تکیه رهبر انقلاب به ممولفههای هویتی در تعریف معنای مردم، طعنهای به همین طرز فکر باشد. «اعتقاد به استقلال کشور»، « مدافع ارزشهای انقلاب»، «التزام به شرع»، «اهمیت دادن به ایمان دینی» و... از مولفههاییست که رهبر انقلاب در تعریف معنای مردم و تحلیل آن، مورد استفاده قرار میدهند.
❇️ هویت جامعه ایران؛ مردمِ جمهوری اسلامی
منازعه هویت در جهان وبه صورت خاص ایران، از توابع و تاثیرات مدرنیته است. قبل از مدرنیته جامعه بنا به هویت دینی خود، خود را میشناخت و گزینشهاو فرایندهای طرد و جذب خود را بر همین شاقول تنظیم میکرد. پیگیری پروژه مدرنیته آنهم به روشی سخت و دیکتاتورمآبانه(پهلوی اول) شروع نضجگیری جدی هویتی به موازات هویت دینی جامعه بود. هویتی که ماهیتا مدرن و دینستیز بود و البته سعی داشت در پوسته ایرانیگری، باستانگرایی و ناسیونالیسم خود را معرفی کند.
از همان زمان کشاکش این دو نیرو برای تصرف عرصه عمومی و نهاد دولت و تسلط بر خیابان آغاز شد. همین است که در اولین گامهای هویت مدرن وسکولار، ممنوعیت حجاب به عنوان نشانهی تسلط هویت دینی (کشف حجاب رضاخانی) در دستورکار قرار میگیرد. جامعه ایران به نحوی خود را میشناخت و پهلوی اصرار داشت تا به گونهی دیگری بشناسد. لحظه پیروزی انقلاب اسلامی 57، لحظهی رای نهایی دادگاه جامعه ایران و فصلالخطاب «مردم» نسبت به «محوری بودن هویت دینی» در ایران بود.
و این نیز واضح است که جامعه در لحظه انقلاب، یک موجودیت کاملا یکدست و همراه نبود. هویتهای حاشیهای که همه به نوعی از توابع هویت مدرن بودند، هم جمعیت و هم معارضه و مخالفت خود را حفظ کردند. این نیروها در حاشیهی هویت انقلابی و اسلامی ایران به منازعه و سنگرسازی میپرداختند و اکنون نیز چنین میکنند.
آنچه انسجام اجتماعی را نگهبانی میکرد، وجود این اراده در نظام سیاسی بود که این هویتهای حاشیهای در حوزه خصوصی خود در گِتو بمانند و مجال تقابل یا صف آرایی با جامعه و یا حتی یارگیری از جامعه را در عرصه عمومی پیدا نکنند. ارادهای در در دولتهای اصلاحطلب به دلیلی و در دولتهای اصولگرا به دلیل دیگر، به مرور تحلیل رفت.
✴️ ارزیابی مردمی بودن و سپس یک راهبرد
دولت سیزدهم نیاز به نظریه هویت و بازشناسی مردمِ خود دارد. این خلل از ابتدای آغاز به کار دولت روشن بود اما وقایع سال 1401 و کیفیت عملکرد هویتی دولت چنین نقصانی را مسجل کرده است. دولت سیزدهم آگاهی تاریخی نسبت به گفتمانهای هویتی ایران ندارد. سطحی و ساده از واژهی مردم استفاده میکند. اشتراک در کاربرد واژهی مردم در جامعه و گروههای سیاسی ایران،«اشتراک لفظ» است. بدون درنظر گرفتن یک گفتمان هویتی خاص و ایستادن بر آن، کاربست واژه مردم چیزی جز سرگردانی نصیب گویندهی آن نمیکند، چنانکه دولت سیزدهم سرگردان است.
سادهانگاری و رویکرد عملگرایانه به واژه مردم سبب شده تا دولت سیزدهم ناتوان از مشاهده و فهم قشربندیها و پیچیدگیهای این مفهوم شود. این دولت جامعه را یک میدان خالی از قدرت و منازعه میبیند که اندک اختلافات درونی آن نیز چیزی شبیه به اختلاف خانوادگی و در اثر سوءتاثیر رسانههای خارجیست. و به این هم نمیاندیشد که اساسا فعالیت رسانه خارجی نیز تقویت و فربهسازی هویت و نیروی دینستیز در مقابل هویت دینی و «مردمِ جمهوری اسلامی»ست و اگر تاثیری از رسانه دیده میشود جز به واسطهی شناخت همین گفتمانهای هویتی و استفاده از آن نیست.
مردم دولت سیزدهم کیست؟ مردم جمهوری اسلامی کدام هویت و کدام نیروی اجتماعی است؟ نفوذ منطقهای را کدام نیرو و کدام هویت از مردم رقم میزند؟ پروژه مقاومت روی شانه کدام هویت قرار دارد؟ راهپیمایی اربعین را کدام هویت و بدنه ایجاد میکند؟ 22 بهمن را چطور؟ امنیت را کدام نیروی اجتماعی برای جمهوری اسلامی فراهم میکند؟ کدام نیرو با پروژههای کلان جمهوری اسلامی همراهی میکند؟ کدام بدنه لوازم و ابزار توسعه، آبادانی و قدرت ملی را برای جمهوری اسلامی فراهم میکند؟ در یک کلام مردمِ ایران، چه کسانی هستند؟
👇
3 از 3
اصلا یک سوال به مراتب پیش پا افتادهتر، کدام نیروی اجتماعی نام سیدابراهیم رئیسی را به صندوق رای میاندازد؟ رئیس جمهور قدرت را از کدام هویت با کدام ارزشها امانت گرفته است؟
پس از این پرسشها و تدقیق معنای مردم(آنهم نه به شیوهای رسانهای و ریاکارانه که نه سیخ بسوزد و نه کباب)، لیست دیگری از سوالات، معنای مردمی بودن دولت سیزدهم را ارزیابی میکند:
آیا دولت سیزدهم، در تخصیص اعتبارات بانکی، به قدرتمند شدن این مردم و این نیروی اجتماعی فکر میکند؟
آیا دولت سیزدهم در اولویت بخشی بین بخشهای مختللف حملونقل، به تسهیل و کارسازی برای این نیروی اجتماعی میاندیشد؟
شبکه نمایش خانگی در جمهوری اسلامی، بازتولید کننده این هویت و ارزشهای این نیروی اجتماعی است؟
سیاستهای آموزش و پرورش، وضعیت فعلی مدارس و نیروی انسانی آن، این هویت و این مردم را بازتولید میکند؟ دانشگاهها چطور؟ بخشهای هنری از قبیل موسیقی و سینما هم؟
نوع مواجهه دولت با توالیهای اغتشاشات 1401، کدام نیرو و هویت را محدود و به حاشیه و راند و کدام هویت را تقویت کرد؟ بیحجابی و تصرف خیابان و اماکن عمومی، فرصت حضور و بروز و آزادی به کدام هویت و کدام نیروی اجتماعی میدهد؟ دولت سیزدهم چه نقشی در این وضعیت ایفا کرد؟
توسعه گردشگری در دولت سیزدهم، مطابق با کدام الگو و همجهت با کدام شاکله هویتی و ارزشی است؟
این الگو از پرسش را میتوان تا هر حوزه و موضوعی پیگیری کرد. پرسشهایی که صدق معنا و عمل دولت سیزدهم در باب «مردمی» بودن را ارزیابی و سنجش میکند.
ساخت مسکن، توجه به وام ازدواج و مسائل فرزندآوری، تسهیل زمینههای رخداد اربعین، تسهیل مجوز کسبوکار، توجه بیشتر به مناطق محروم و... جلوههاییست که تاییدات مثبت بر معنای مردمی دولت فراهم میآورد؛ اما دلالتهای منفی نیز کم نیست. چنانکه در متن و پرسشهای فوق به بسیاری از آن میتوان رسید.
«وجود همهی صداها»، «تکثر و مشارکت همه نظرات مخالف» و مواردی از این قبیل، گفتارهای رسانهای و سیاسیای هستند که تنها در تریبونها و آنهم برای ریاکارترین سیاستمداران و مدیران، کاربرد دارد.
موضع تصمیمگیری، موضع تخصیص منابع و قدرت است، موضع محدود سازی دیگری و بسط آزادی و قدرت طرف دیگر است. با این گفتارهای وسط باز و غیرواقعی، در مقام تصمیمگیری، چیزی جز تعلل، بیعملی، از دست دادن قدرت اجتماعی، سردردگمی سیاستی و در نهایت ناراضی کردن همهی آحاد جامعه نصیب دولت نمیشود.
دولت باید «مردمِ خود و همان مردمِ انقلاب اسلامی» را بشناسد؛ یعنی همهی آنهایی که پرچم ملی را احترام میکنند، تمامیت ارضی و استقلال کشور برایشان اهمیت دارد، دینباور و حامی استانداردهای دینی و شرعیاند و پشتیبان پروژهها و اهداف بلند جمهوری اسلامیاند. و سپس در بسط قدرت و بروز و حضور آنها بکوشد. قدرت و بروز وحضور در خیابان، در مدرسه، در دانشگاه، در بازار، در رسانه، در هنر، در دولت.
|انتهای مقاله|
⚪ آماج - باقری / @bagheri_amaaj
⚪
بی اعتنایی دولت و شخص آقای رئیسی به اصول و ارزشهای بدنهی اجتماعی خود، کم از یک کلاهبرداری سیاسی نیست.
با شعار محرومان و با بهرهگیری از نشانههای دینی، همه تخم مرغ های متدینین جامعه را در سبد خود جمع کنی و سبد را دو دستی تقدیم معارضین ارزشهای دینی و اسلامی کنی. شاید چند تخم مرغ هم به پا قدم #معین و #ایرانیان_خارج_از_کشور زیر پایشان له کنی.
آنچه ایشان، به مدد اعتماد و خنثیکردن ظرفیت کنش و اعتراض اجتماعی جامعهای دیندار کشور کرد، اصلاحات در رویا هم در توانایی خود نمیدید.
#دولت_نامردم
⚪آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
#توییت_نوشت
به مدیران انقلابی جمهوری اسلامی بگویید کمی آهسته تر، رضاخان هم اینقدر عجله نداشت.
⚪آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
از قرار معلوم، یک سوژهای در بین برخی کاربران جهان راه افتاده که حرص و هوس برهنهگرایی اپوزوسیون و دگوری های زنزندگیآزادی ایران رو مسخره میکنه.
Before Islamic revolution
اون عکس برژنف از همشون بهتره :)
⚪آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
✅کتاب تازه تموم شد، در لحظه دو سه تا نکته بگم که اینجا بمونه
نکته اول
بررسی هر پدیده تاریخی، نیاز به تعیین نقطه عزیمت داره. مثلا بررسی انقلاب اسلامی.
منتها جستجوی این نقطه عزیمت در مورد انقلاب ۵۷، در همون بازه پهلوی، جستجو در یک فضای بیش از حد تنگ و تاریکه.
اتفاقا دلالتهای ضرورت ولایت فقیه، هر چی به قبل میره، لااقل تا صفویه، مدام پررنگتر میشه. از این جهت باید فهمید که این کتابها و گفتارهایی که از سال ۴۳ شروع به تحلیل میکنن، چقدر خام و خیره هستند.
اصلا همین میشه که عمدتا پرسش این مطالعات اینه که چرا پهلوی شکست خورد، نمیپرسن چرا انقلاب پیروز شد. بین این دو پرسش خیلی فرقه.
نکته دوم
چون فضای فکری حتی در جمهوری اسلامی اینه که مشروطه رو ولو با تمام انحراف و خطاهای مجتهدین و مراجع زمان، مصادره کنه، به گناهان این پدیده تاریخی کمتر پرداخته میشه.
از نقش مشروطه در تفرقه شدید بین علما و حتی در جامعه و قبایل ایران و در نتیجه هجوم روس و جدا شدن سرزمین از ایران نباید گذشت.
(حتی این کتاب هم اقرار به این نداره، ولی شما باید اینو استنباط کنی.)
نکته سوم
کتاب کوچیک و عادیایه. همین.
⚪آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
صحبت سر این نیست که حرف تصویر دوم چقدر احمقانهاست. که همه اندیشکده ها و موسسات و وزارتخانه ها و... کل ماجرا رو در تخصیص یک پارک و استادیوم به اعتراضات خلاصه میکنن؛
صحبت سر وضعیت تاکتیکی و راهبردی و درک موقعیت امثال این آدمها در جمهوری اسلامیست.
و وقتی کنار صحبت غنی نژاد بشینه معنی پیدا میکنه.
غنی نژاد و نیروی اسلام ستیز کجا رو نشونه گرفته و چه عزم و رویکردی داره، بعد این مثلا تریبون دارهای دین و نظام چطور
ماجرای ۱۴۰۱ از همون شهریور ۱۴۰۱ تا الان حتی یک ثانیه توقف نداشته. البته سیاستمداران جمهوری اسلامی مارو به خودارضایی روانی با تعطیلی منوتو دعوت میکنن. منتها هر روز بسط قدرت داشته.
هر روز مشت زده. تا همین امروز.
حالا در مقابل این بسط قدرت، تصمیم نظام مقدس جمهوری اسلامی چی بوده؟ احتکار قدرت.
احتکار قدرت.
⚪️ آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
ارزیابی سیاست
سیاستها و رویکردها، بالاخره به ایستگاه ارزیابی میرسند. آنجا ما میفهمیم چه غلط بود و چه سیاستی صحیح و منطبق بر واقع. آنجا بالاخره مناظره دو رویکرد و دو سیاست رقیب، تقریبا خاتمه مییابد.
از مهرماه سال ۱۴۰۱:
یک رویکرد میگفت در برخورد با اغتشاش، سخت عمل نکنید. یک رویکرد اما منتقد واکنشهای بیجان و کمرمق نظام بود.
اما فردای اجرای اولین حکم قصاص در آذرماه، دیگر حتی یک تجمع و اغتشاش برگزار نشد.
کدام سیاست صحیح بود؟
🔸🔹🔸
در برابر بیحجابی و خیز بلند انقلاب جنسی، یک رویکرد حکم به عرفسپاری و پرهیز بر مواجهه اقتداری میداد.
یک رویکرد اما بر این ماجرا توقفی نمیدید و روند اباحه را فزاینده میدانست. حکم به مواجهه قدرتمند داد.
نظام تا الان به اولی تمایل نشان داده.
وضعیت فعلی خیابان، سینما، نمایش خانگی و فضای مجازی، حکم کدام را تصدیق میکند؟
🔹🔸🔹
همان رویکرد ضداقتداری و سادهنگر، برای افزایش مشارکت، بر نظرات قبلی خود پافشاری کرد. موضوع حجاب و سایر موارد از این دست را عملا در حالت تعلیق یا حتی لغو قرار داد.
حالا باید دید مشارکت به قیمت عدول از اصول اسلامی با اینهمه التماس و تبلیغ بالاخره از میانگین عادی مشارکت در انتخابات مجلس که حدودا پنجاه و خوردهای درصد است، آنچنان بیشتر میشود یا نه!؟
اگر نشد، اینها درس میگیرند؟
اگر با زبان ارزیابی و حصول نتیجه عینی هم نشود با رویکرد «ولشکن» به مفاهمه رسید، دیگر با چه زبانی باید سخن گفت؟
تا کی قرار است «خیال و وهم» هسته مرکزی حکمرانی کشور باشد؟
⚪️ آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪️
رای رو هم دادیم، منتها در سیستمی که روی بقا و ثبات و سکون، وسواس حاد داره، ایجاد ترس راهبرد اثرگذاریه.
رای بدون تهدید، فایده نداره.
نیروی اجتماعی وفادار، به مرور مستحیل میشه.
شهروند نرمال، در جمهوری اسلامی شمارش نمیشه. وقتی پنجاه درصد در انتخابات شرکت کنن، میشه مشارکت اقلیت. ولی وقتی ۱۵درصد منت بذارن و شرکت کنن، میگن مشارکت حداکثری.
این ۵۰ درصد چادری و مسجدی و بسیجی و دیندار و وطندوست، به اندازه ۱۵درصد از اون طرف بزرگ نیست. معادلهی هراس و التماس نظام سیاسی، اعداد خودش رو داره. ۱۵ از ۵۰ بزرگتره.
فکری به حال این کنیم.
باید بدنه رو نسبت به جمهوری اسلامی مسلح به تهدید کرد و نه مثل الان اطاعت و غلامی.
⚪️آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪
مشارکت ۴۱ درصد
سال ۹۸ این رقم ۴۲ درصد بوده. تکان نخورد.
درس میگیرند؟
نه
تا نترسند، نه.
⚪آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪️
حالا که از انتخابات گذشته، به عنوان یک دانشجوی سیاست، صرفا جهت تامل:
🔻مشارکت بالا در انتخابات، نشانه تب سیاسی و نوعی بیماریست.
🔻اقتضای مشارکت بالا، تشدید و تحریک شکافهای سیاسی یا جعل شکاف است. که طبعا کار عاقلانهای نیست.
🔻مشارکت بالا یعنی به دَوَران و هیجان انداختن گروههای حاشیهای که اساسا امکان جذب آنها در سیستم ممکن نیست و بهتر است مسکوت بمانند. مثلا اقلیتها و گرایشات انحرافی جنسی، قومگرایی افراطی و..
🔻ارتباط روشنی بین مشارکت بالا و امنیت وجود ندارد. بلکه شواهد عکس این قضیه بیشتر است.
🔻مشارکت بالا ارتباط بیواسطه ای با پوپولیسم دارد.
مسائل زیربنایی و اساسی و قدرتآفرین، معمولا هیجان ساز نیستند.
🔻تقاضای التماسگونه برای مشارکت بالا، قهر از صندوق و کنشهای براندازانه را ارزشمند و موثر میکند. ناشهروندی و طغیان را ارزش میکند. فرهنگ سیاسی ناهنجار میسازد.
🔻داخل پرانتز: بر اساس نکته قبلی، درخواست موکد برای مشارکت توسط نظام و نه کاندیداها، خود اصلی ترین عامل کاهش مشارکت است.
🔻پرانتز دوم: لفظ «مشارکت بالا» فریبدهنده است. چیزی با این عنوان وجود ندارد. آنچه هست، شدت حضور نیروهای اجتماعی مختلف است.
🔻و جمع بندی و نکته آخر : مشارکت انتخاباتی بالا، امری قدسی و مسلم و غیرقابل خدشه نیست. انتخابات هم کمترین صورت مشارکت مردم است.
به صورتهای دیگر مشارکت هم فکر کنید.
با لیبل زدن، جلوی تحلیل و فکر افراد را نگیرید.
⚪@آماج _ باقری / @bagheri_amaaj
⚪️
#توییت_نوشت
و اما زور رای اعتراضی نیروی دینی کشور چه زمانی غیر قابل کتمان میشد؟
زمانی که امر رهبر انقلاب را از گردنشان بردارید. روزگارتان سیاه میشد.
آن لحظه، جمهوری اسلامی میفهمید تهدید یعنی چه، مردم یعنی کی.
⚪️ آماج _ باقری / @bagheri_amaaj