#داستان_های_شنیدنی
🌹روزی روزگاری #مردی
حدود 50
ساله ای بود که در #شهر های اطراف کربلا و جاده ای که از نجف به سمت کربلا می آید زندگی می کرد .
🌹بعضی ازمردمان مسلمان #جهان
مانند کشور ایران،ترکیه،افغانستان
و..... چند روز قبل از
#چهلم امام حسین علیه السلام
یعنی اربعین حسینی از نجف اشرف به سمت کربلا ی معلا با پای پیاده به راه می افتد.
🌹این مرد در یکی از روز هایی که مردم روستا یا عشیره یشان
به #زوار امام حسین خدمات
می رساندند برای خوردن
#چای به یکی از موکب های اطراف
رفت .
🌹 پسری که چای می ریخت
به او #تشری زد و گفت تو نباید
بخوری برو زود برو
برای #موکب ما زشت است که تو چای از موکبمان بخوری زود دور شو.
🌹پیرمردی که صاحب موکب بود
این اتفاق را دید
و آن مرد راصدا زد و
گفت:می خواهی کمک کنی ؟؟؟
آن مردهم گفت باشه
🌹 پیر مرد گفت
#برو 2کیلو شکر بخر این مرد به راه افتاد .
حالا (چرا آن پسر به این مرد #تشر زد
چون این مرد هر کار #بدی
که فکرش رابکنید کرده بود)
🌹دو کیلو #شکر را خرید
در راه #چند موکب مانده به موکب
آن پیر مرد مردی
از موکب های دوروبر #فکر می کرد
که این آقا برای آنها شکر خریده
شکر را از #دست مرد کشید
و
🌹به بقیه گفت:
اینم شکر دیگه بهانه ای ندارید.....
مرد #رویش نشد به آنها بگوید
که این دو کیلو برای آن موکب است
پس تصمیم گرفت برود
و دو کیلوی دیگر بگیر ....
🌹به #راه افتاد تا برود
دوکیلو را بگیر که احساس کرد
سینه اش #تنگ شده
ونفسش بند آمد
و بر زمین افتاد مردم دورش
جمع شدند ولی کار تمام شد.......
🌹میدیدم که مردم دور #جسد
من جمع شده اند روحم در ها معلق بود ........ کسی زیر تابوت یک #مرد گناه کار را نمی گرفت
🌹#چهار مرد کارگر تابوتم
را تا قبرم آوردند کنار قبر دو مرد
نه #انسان نبودند
اما بسیار زشت بودند
و
یک #گرز بر دست هرکدامشان بود
ناگهان یک #آقای نورانی جلو آمد
(فهمیدم که امام حسین ع بودند)
به آن دو #تشر زد که
بارفیق من چه کار دارید برید کنار ....
🌹آن دو به امام گفتند:
اما این مرد هر #گناهی که بگویید کرده .....
امام:نه اشتباه می کنید
این مرد #دو کیلو برای #زوار من
شکر خریده به ازای هر کریستال شکر از گناهانش کم کنید.......
🌹 #فرشته ی برزخی :
#آقا جان شما امام هستید
تا کیلو برای زوار من شکر خریده
به ازای هر #کریستال شکر از گناهانش کم کنید.......
#فرشته ی برزخی :آقا جان
شما امام هستید
🌹 تا گفتید از گناهانش کم شد
اما این مرد انقدر گناه کرده
که باز هم #برزخی است.....
امام :این مرد نیت کرده بود
#دوکیلوی دیگر بخرد
به #ازای هرکریستال از گناهان
اوکاسته شود...... باز هم کفاف نمی دهد.......دیدم
که امام دست زیر عبا
برد و گفت:برای #بقیه ی گناهانش
🌹چقدر دیگه نیاز داره بگو
خودم بدم....... پس از این امام
گفت تو باید از اول شروع کنی
من #آبرویترا خریدم کاری نکن
در قیامت پشیمان باشم......
❤️چقدر #مهربان است
#ارباب دو عالم........
تمام  یاعلی
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9