حسین علی نوری مدتی پس از مرگ علی محمد شیرازی (باب)، ادعاي «من یظهره الله» كرد(1) و خود را موعود بابیت خواند و بعد از مدتی از عصمت خود سخن راند.(2)
این نوشتار فارغ از صحت و سقم بشارت «من یظهره اللهی» علی محمد شیرازی، به بررسی تناقض دو ادعای «من یظهره اللهی» و «عصمت» حسین علی نوری میپردازد.
روشن است که بر پایه آثار علی محمد شیرازی، مدعی «من یظهره اللهی» نمیتواند ادعای عصمت کند، زیرا شیرازی در کتاب مقدس بابيان، يعني «بیان» از کُتَک خوردن و تربیت شدن «من یظهره الله» در مَکتبخانه، توسط مکتبدار سخن میگوید: «نهي شده کل را که طفل قبل از آن که به خمس سنين نرسيده او را تأديب به لسان نمايند و بر او حزني واقع نسازند و بعد از بلوغ آن، زياده از پنج ضرب خفيف تجاوز نکنند، آن هم نه بر لحم بلکه بستري حائل کنند... ثمره اين اوامر اين است لعل بر آن نفسي که کل از بحر جود او متوجد ميکردند (من يظهره الله) حزني وارد نيايد، زيرا که نميشناسد معلم خود را و کل را چنانچه در ظهور فرقان تا چهل سال نگذشت، کسي نشناخت شمس حقيقت را».(3)
اين فقره از نوشتار عليمحمد شيرازي، نكات قابل توجهي را بيان ميكند:
1. علیمحمد شیرازی، مبشر ظهور «من یظهره الله» است، (بر این اساس است که بهائیت او را مبشر خود میداند) پس بهتر از هر کسی او را میشناسد.
2. شیرازی بر پایه شناختی که از «من یظهر الله» دارد، آشکارا میگوید: مدعی «من یظهره اللهی»، تربیت الاهی ندارد، از اینرو اشتباهاتی انجام میدهد که معلم مجبور میشود برای اصلاح، او را تنبیه کند.
3. اگر عليمحمد شيرازي راست ميگويد، بر اساس این سخن او، حسینعلی نوری، یا میتواند معصوم باشد یا من یظهره الله، چون جمع این دو موجب تناقض است و بیشک یکی از ادعاهای عصمت یا من یظهره اللهی حسینعلی نوری دروغ است، پس چون او در يكي از ادعاهايش دروغگو است، بیشک معصوم نخواهد بود.
4. اگر ادعای کتک خوردن من یظهره الله در مکتبخانه دروغ باشد، بیشک حسین علی نوری نه من یظهره الله است و نه معصوم، زیرا هر چند که ادعای عدم عصمتش تکذیب میشود؛ ولی اساس ادعای من یظهره الله او با تکذیب علی محمد شیرازی مورد تردید قرار میگیرد، از اینرو او من یظهره الله و دارای جایگاه نبوت و رسالت الاهی نیست که معصوم باشد، چون اصل بشارت و وعده دروغگو (اگر عليمحمد شيرازي دروغگوباشد) منتفی است تا پیامدی داشته باشد که وعده دهنده انکارش کرده است.
بنابراین در هر صورت حسینعلی نوری نه «من یظهره الله» است و نه دارای جایگاه عصمت.
يادسپاري: البته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه حسينعلي نوري نميتواند «من يظهره الله» باشد، زيرا او دو سال پيش از تولد عليمحمد شيرازي به دنيا آمده است، پس نميتواند پس از اين كلام عليمحمد شيرازي، اين مراحل را طي كند و به مكتب برود.
پانوشت
1. بهاء الله و عصر جديد، ص 40.
2. اقدس، ص 45.
3. بیان فارسی، ص 283.
در فضاهاي مجازي ما را همراهي كنيد:
t.me/bahaiat_com
eitaa.com/bahaiat
sapp.ir/bahaiat.com
instagram.com/bahaiat
نقد ادعای #امی بودن حسین علی نوری
#بهائیت
#بهایی
#مدعبان
#مهدویت
نك: پايگاه جامع شناخت بهائیت
t.me/bahaiat_com
eitaa.com/bahaiat
sapp.ir/bahaiat.com
instagram.com/bahaiat
#حسینعلی_نوری #بهاءالله #قبله
#بهائیت #بهایی #دیانت_بهائی #بهاء #بهائیان
#bahai
#bahaiat
نك: پايگاه جامع شناخت بهائیت
t.me/bahaiat_com
eitaa.com/bahaiat
sapp.ir/bahaiat.com
instagram.com/bahaiat
واقعیت شعار «وحدت عالم انسانی» را در عمل آیت الله العظمی #صافی_گلپایگانی می توان دید و حقیقت باور سران #بهائیت را در آثار مکتوب ایشان:
عباس افندي (معروف به عبدالبها، دومين سركرده بهائيت):
«اهالي مملکتي نظير #آفريقا جميع مانند وحوش ضاريه و حيوانات برّيّه بيعقل و دانشند و کلّ متوحّش. يک نفس دانا و متمدّن در ما بين آنان موجود نه». (مکاتيب، ج 1، ص 331)
«اقوام متوحّشه به هيچ وجه از حيوان امتيازي ندارند؛ مثلاً چه فرق است ميان سياهان افريک و سياهان امريک؟! اينها خلق الله البقر علي صورة البشرند. آنان متمدن و با هوش». (خطابات، ج 3، ص 48)
البته اين تنها حرف عباس عبدالبها نيست، پدرش حسين علي #بها نيز درباره اقوام آذري ميگويد: حسين علي نوري در سخني نژادپرستانه و قوميتگرايانه درباره برادران #آذری و #ترک زبان ميگويد: «اتركوا التروك و لو كان ابوك، ان احبّوك اكلوك و ان ابغضوك قتلوك»؛
يعني از تُرك زبانان دوري كن و فاصله بگير، اگر چه پدرت باشد. كه اگر دوستت بدارد خواهدت خورد و اگر دشمن بدارد خواهدت كشت.(اسرار الآثار خصوصي، ج 2، ص 154)
نك: پايگاه جامع شناخت بهائیت
bahaiat.com
t.me/bahaiat_com
eitaa.com/bahaiat
sapp.ir/bahaiat.com
.
📝 نکاتی پیرامون توئیت اخیر حساب توئیتری آقای علوی بروجردی دربارهٔ منشور کوروش:
💬 توئیت آقای علوی دربارهٔ منشور کوروش را بخوانید: "#منشور_کوروش، یک بیانیه است که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است و حقوق بشر را در دنیا مطرح میکند، یعنی حقوق اقلیتهای غیرحاکم در کشور را بیان میکند. اینکه #تمدنی در آن روزگار به #حقوق_اقلیتها توجه داشته است، نشان میدهد که در گذشته ایران #دیدگاه_وسیعی وجود داشته است."
◾️ آقای علوی، دیدگاهشان نسبت به کوروش و منشور آن، همیشه همین بوده؛ مثلاً چندسال پیش، گفتند: "یکی از مواردی که به من عیب و خرده میگیرند و از من انتقاد میکنند، سر قضیه منشور کوروش است. زیرا بنده از منشور کوروش تجلیل میکنم و عدهای معتقدند اسلام قبل از خودش را از بین برده است. این تفکر، تفکر علیبنابیطالب (ع) نیست."
💭 چنانکه قبلاً هم عرض شد، حمله به آقای علوی، خدمت به ایشان است. اما باید بدانند وقتی دیگران را نقد میکنند، طبیعتاً باید آماده شنیدن نقد دیگران نسبت به خودشان هم باشند. «انتقاد» با «حمله شخصی» و «تخریب» فرق دارد و ما بارها ایشان را نقد کردیم. حمله شخصی صورتگرفته توسط برخی دوستان، دور از انصاف است.
✍ اما نقد ما به آقای علوی:
اولاً از ایشان میخواهیم یکبار بفرمایند که با کدام دلیل و سند، این منشور را قبول دارند؟! بهصِرف اینکه سازمان ملل چیزی را قبول کرده، آیا برای منِ طلبه و شمای استاد، حجیت پیدا میکند؟ آنهم سازمان مللی که نه پشتوانه رأی واقعیِ مردمی دارد و نه پشتوانه شرعی. لابد میدانید که جز اظهارنظرهای متناقض و پریشان هرمزد رسام! هیچ گزارش مستندی از روند حفاری و کشف این استوانه، وجود ندارد.
➕علاوه بر این، خانم آملی کورت (Amélie Kuhrt) که خود ترجمهای از منشور کورش را در ضمن مقاله «استوانه کورش و سیاست شاهنشاهی هخامنشی» (The Cyrus Cylinder and Achaemenid imperial policy) آورده، تلویحاً در اصالتداشتن این کتیبه تردید میکند و اظهار میدارد که: «این متن که روی گل نوشته شده، در طی یک حفاری با شیوههای متداول پیدا نشده و جزئیات و محل دقیق بهدستآمدن آن، نامعلوم است.
♻️ پس ابتدا لازم است که اصلیبودن این منشور محرز و ثابت شود و پساز آن، نوبت به آن است که اثبات بفرمایید که چگونه سخن کوروش، برای منِ مسلمان، حجّت است؛ کوروشی که اختلافات دربارهاش بسیار است.
⭕️ بنابراین اگر کوروش، ولی خدا بود و این منشور هم اصلی بود، محتوای آن صرفاً درصورتیکه مطابق اصول شیعه باشد، برای من و شما، حجیت خواهد داشت.
⏳بیصبرانه منتظریم تا جنابعالی این کار را بکنید و این گرهٔ کور تاریخی را حل کنید؛ ولی اگر سندی برای این ادعا نداشتید، لطفاً این ادعا را تصحیح کرده و دوباره تکرار نفرمایید؛ چراکه صدور کلام بدون سند از سوی یک شخصیت علمی، قبیح است.
🔘 اما فارغ از نقدی که عرض شد، پیشنهاد دارم تا نسبت به توضیحات استاد شفیعی کدکنی در کتاب «شبخوانی»، (چاپ دوم، سال ۱۳۶۱) که حاکی از تغییر عقیده اوست، تأمل بفرمایید؛ چهبسا به تجدیدنظر جنابعالی کمک کند.
➖ایشان مینویسد: "به چیزهایی که زیاد هم برای من چندان مقدس نبودهاند _و آن جنبههای قبلاز اسلامی ایران است_ چهقدر تحتتأثیر اوضاع و احوال _و شاید وجود همشهری پیشکسوت بزرگواری که از صدور ائمه شعر معاصر است_ (اشاره به استاد أخوان ثالث که علایق باستانگرایی داشت و اسم پسرش هم زرتشت گذاشت)، از خود شیفتگی نشان دادهام، شاید هم در آن لحظات واقعاً حالاتی در من بوده است، اما در این لحظه، ایران در جانب اسلامیاش و با فرهنگ اسلامیاش با عینالقضات و حلّاج و سهروردیاش و با فضلالله حروفی تبریزیاش و هزاران هزار دیگرش بیا، تا خیابانی و کوچکخان و دهخدایش بسیار مقدستر است از ایران هوخشتره و کوروش کبیر و مردی که بر دریا تازیانه میزد، و در آن جانب هم، آنقسمتی را دوست دارم که در دورهٔ اسلامی، حیات خود را استمرار داده، مثل سیاووش و رستم و نه آنها که از میان سنگنوشتههای احتمالاً موهوم، سر بدر آوردهاند."
🔻و اما کلام آخر با آقای علوی:
اصلا هدف از توئیت چیست؟ مگر در ایرانِ امروزِ ما، حقوق اقلیتها رعایت نمیشود؟ حتی فرقهٔ ضالّهٔ بهائیت که اقلیت دینی نیستند و در واقع یک تشکیلات سیاسی با مختصات امنیتی هستند و توسط بیتالعدل تسجیل میشوند هم از حقوق شهروندی برخوردارند و بنده با تحقیق به شما عرض میکنم که حتی یک بهائی هم نداریم که از حقوق شهروندی محروم شده باشد. بله بهائی داریم که علیه امنیت ملی اقدام کرده و دستگیر و زندانی شده که اگر شیعه و یا حتی آیتالله هم بود، همین رفتار با او میشد و نظام ما هم مثل همه نظامهای دنیا، سر امنیت ملی خودش، با أحدی تعارف ندارد.
☑️ بهقول طلبهها هم صغرای استدلالتان باطل است و هم کبرای آن؛ که طبیعتاً نتیجه هم باطل خواهد بود. یاعلی✋
🔘👈 شیخ فرهاد فتحی
✍ #یادداشت | علوی بروجردی و خسران حمایت از بهائیت
💢 آقای علوی که به میراث آیتالله بروجردی تکیه دارد، برخلاف آن بزرگوار به دفاع از سازمان صهیونیستی بهائیت سخن میگوید و دارد «کسی نباید به جرم بهایی بودن کشته شود». مگر مردم و نظام اسلامی کسی را به خاطر بهائی بودن کشتهاند؟ یا چون کسی بهایی بود، باید مصونیت داشته و به هیچ جرمِ او مانند جاسوسی و یا اخلال در نظام اقتصادی رسیدگی نشود؟! البته اگر آقای علوی نمیخواهد اعتنایی به امام خمینی (ره) داشته باشد که بهائیت را یک حزب صهیونیستی میدانست، لااقل خاطرات آیتالله سبحانی یا مرحوم فلسفی یا مرحوم علامه دوانی را بخواند تا با مواضع آیتالله بروجردی درباره بهائیت آشنا شود.
مبارزه زعیم شیعه با بهائیت
🔺 میدانیم که آیتالله بروجردی، پس از هجرت از نجف و برپایی تدریس و اقامه جماعت در بروجرد، به مقابله با بهائیت پرداخت، و وقتی با مسامحه مقامات مواجه شد، با اعتراض، شهر را ترک کرد. وقتی این خبر در شهر پیچید مردم، تظاهراتی برپا کردند. در نتیجه، دولت، برای بازگرداندن آیتالله به شهر، محافل آشکار بهائیها را تعطیل و آنها را از ادارهها دور کرد تا آیتالله به شهر بازگشت.
🔺 ایشان با اعزام مبلغ به شهرها تأکید به مبارزه با بهائیت داشت و به گفته آیتالله سبحانی در سال ۱۳۳۱، علمایی چون منتظری، امینی و احمدی شاهرودی را برای خنثی کردن تبلیغات بهائیان به فریدن اصفهان فرستاد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، افزایش نفوذ بهائیت در دولت موجب خشم آیتالله بروجردی شد و پس از ماه رمضان در سال ۱۳۳۳، طی مصاحبهای با روزنامه «کیهان» خواستار اخراج بهائیان از دولت شد و در نامهای به فلسفی از او خواست تا در دیدار با شاه، اعتراض ایشان را ابراز کند.
🔺 فلسفی به دستور آیتالله بروجردی، با سخنرانی در رادیو، کوشید ماهیت بهائیت را آشکار کند. با حمایت آیتالله بروجردی، حرکت مردم علیه بهائیها اوج گرفت و سخنرانیهای فلسفی، سبب شد سرانجام حظیرهالقدس تخریب شود.
🔺 در سال ۱۳۳۸ یعنی دو سال پیش از وفات، آیتالله علّامه دوانی را مأمور ترجمه جلد سیزدهم بحارالأنوار کرد. به گفته دوانی، آیتالله بروجردی در ترجمه آن کتاب، اصرار داشتند. سرانجام این کتاب، اواخر بهمن ۱۳۳۹ منتشر شد و مرحوم دوانی، یک نسخه از آن را توسط محمدحسن، فرزند آیتالله بروجردی، به ایشان داد. به گفته محمدحسن فرزند، «وقتی کتاب مهدی موعود را به ایشان دادم، بهقدری خوشحال شد که حد نداشت. پیوسته آن را میخواندند و بعد از مطالعه هم در طاقچه پشت سرشان میگذاشتند. اغلب شبهای ماه رمضان را به مطالعه مشغول بودند و به شما دعا میکردند». این امر نشان میدهد معظم له تا پایان عمر بر همان صراط بود و ملایمتی از خود در برابر بهائیت نداشت.
سودای انتخابات!
🔺 نمیدانم چرا برخی از آقایان چرا در آستانه تمنیّات سیاسی و انتخاباتی یاد فرقههای دست آموز استکباری میافتند؟ آقای منتظری هم پس از سال ۷۷ که آقایان آذری قمی و چند نفر دیگر را به مقابله با نظام فراخواند و توفیقی نیافت، از «حق شهروندی بهائیت» سخن گفت!
🔺 آقای کروبی هم در سال ۸۷ شروع به نامه پراکنی در حمایت از دراویش و ابراز علاقه به بهائیت کرد و البته پاداش او ۳۰۰ هزار رای و رقابت با آرای باطله بود در حالی که تصاویر جوانان وابسته به فرقه بهائیت و اعلام حمایت دراویش گنابادی از او وی را به پیروزی در انتخابات ۸۸ امیدوار ساخته بود. کوشش هواداران آقای علوی برای ورود به انتخابات خبرگان آینده و حمایت او از بهائیت متاسفانه حاکی از فرجام بدی است. خرید نفرت جامعه ایمانی در برابر خوشایند یک فرقه، خسران بدی است.
✏️ محمّد مهدی شیرمحمدی
#بهائیت
تشكيلات بهائيت با صدور بيانيهاي اعطاي جايزه صلح نوبل 2023 به نرگس محمدي (زنداني سياسي در ايران) را تبريك گفت. اين كه نرگس محمدي كيست، چه كرده كه زنداني شده و چرا و با چه انگيزهاي جايزه صلح نوبل را دريافت كرده است، نياز به بررسي جداگانه دارند كه از موضوع اين نوشتار بيرون است.
در اينباره دو نكته جلب توجه ميكند؛ يكي تناقض رفتاري تشكيلات بهائيت با تعاليم دوازدهگانه بهائيت و ديگري ارتباط اين تشكيلات با اين محكوم سياسي:
1. تشكيلات بهائيت در يك دوگانگي آشكار در امور حكمراني و سياسي ايران دخالت و از يك محكوم سياسي حمايت كرده است كه اين خلاف نص صريح شعار «عدم مداخله در سياست» از تعاليم دوازدهگانه بهائيت است كه بيش از پيش شعار بودن اين آموزهها و عدم تطابق گفتار و كردار سران و تشكيلات بهائيت را براي مخاطبان آشكار ميسازد، چون سران بهائيت از نوري تا شوقي بهائيان را از هر گونه مداخله در امور حكومتي و سياسي منع كردهاند:
الف. حسين علي نوري (بهاء) مينويسد: «لیس لاحد ان یعترض علی الذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم و توجهوا الی القلوب؛ کسی حق اعتراض بر کسانی که بر مردم حکومت می کنند را ندارد. آنان را با آنچه نزدشان است رها کنید و به قلبها توجه کنید.» (1)
وي در لوح ذبیح میگوید:
«… ابدا در امور دنیا و ما یتعلق بها و رؤسای ظاهره ان تکلّم جائز نه، حقّ جلّ و عزّ مملکت ظاهره را بملوک عنایت فرموده، بر احدی جائز نه که ارتکاب نماید امری را که مخالف رأی رؤسای مملکت باشد…» (2)
ب. عباس افندي (عبد البهاء) ميگويد: «ميزان بهائي بودن و نبودن اين است كه هر كس در امور سياسيه مداخله كند و خارج از وظيفة خويش حرفي زند و يا حركتي نمايد، همين برهان كافي است كه بهائي نيست. دليل ديگر نميخواهد.»(3)
او در جاي ديگر ميگويد: «اهل بهاء به نصوص قاطعة الهيه از مداخله به امور سياسيه، ولو به شقّ شقّه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صريح بيان مبارك معذور، … بر كلّ واضح و مبرهن گشته است كه بهائيان از منازعات و مشاجرات احزاب سياسيه دور و بر كنارند و به هيچ وجه من الوجوه در امري كه از آن رائحة سياست استشمام شود، مداخلتي ندارند.»(4)
او همچنين ميگويد: «بهائیان به امور سیاسیه تعلقی ندارند و در حق کلّ طوائف و آراء مختلفه دعا نمایند و خیر خواهند.» (5)
ج. شوقي افندي (ولي امر بهائيت) ميگويد: «تمام بهائيان بايد از دخالت در امور سياسي، قلباً، ظاهراً، لساناً و باطناً خودداري نمايند.»(6)
با وجود چنين فراميني چه شده كه تشكيلات بهائيت به اين آشكاري با حمايت از يك محكوم سياسي، در مقابل يك حكومت ايستاده و پا به عرصه سياست گذاشته است؟
2. تشكيلات بهائيت چه ارتباطي با يك محكوم سياسي دارد كه با صدور بيانيه و حمايت از او بر همه تعاليم، فرامين و نواهي فراوان سران و پيشگامان خود پيرامون عدم مداخله در سياست چشم ميبندد؟! چه شده اين تشكيلات در گذشته نيز خواستار آزادي اين خانم بوده؛ ولي در حمايت از بسياري از مردم مظلوم و ستمديده دنيا سكوت اختيار كرده و هيچگاه حمايتي از مظلومان نكرده است؟!
پاسخ اين پرسش در دشمني واحد با جمهوري اسلامي و همراهي نرگس محمدي با اهداف تشكيلات بهائيت است؛ يعني حمايت و اظهار درخواست آزادي مجرمان بهائي، همچون مهوش ثابت و فريبا كمال آبادي و پيوستن به جريانسازيهاي بهائيت، همچون به غائله داستان ما يكي است!!
يادسپاري؛
1. جايزه صلح نوبل هم يك سياسي است، زيرا اين جايزه هيچگاه به كساني همچون مهاتما گاندي (از مبارزاني كه بدون خشونت مبارزه كرد و پيروز شد) اعطا نشد؛ بلكه در ميان دريافتكنندگان اين جايزه، يا باني و حامي جنگ بودهاند يا آغازگر آن؛ همچون جيمي كارتر، باراك اوباما و هنري كيسينجر.
در اين ميان اعطاي جايزه به مناخيم بگين حقيقت اين جايزه سياسي را آشكار ميكند و از چهره به ظاهر صلحطلبانه و بشردوستانه آن پرده برميدارد، زيرا مناخيم بگين، فرمانده گروه ايرگون بود كه به پاكسازي اراضي فلسطيني پرداخت و عملياتهايي همچون كشتار در روستاي «ديرياسين» را در سال 1948 فرماندهي كرد؛ سپس حرب «ليكود» را در اسرائيل تأسيس كرد و نخست وزير اسرائيل شد و براي پيمان كمپ ديويد و صلح با مصر، جايزه صلح نوبل را دريافت كرد.
2. بيت العدل به عنوان سركرده فعلي بهائيان بيت العدلي، ميتواند مؤسس تشريع احكام و قوانيني باشند كه وجود نداشته است، نه احكام اينكه احكام و قوانين موجود را تغيير دهند، چون عباس افندي ميگويد: «بیت عدل الذی جعله الله مصدر کل خیر و مصونا من کل خطا… مجمع کل امور است. و مؤسس قوانین و احکامی که در نصوص الهی موجود نه. و جمیع مسائل مشکله در این مجلس حل گردد…این بیت عدل مصدر تشریع است و حکومت قوه تنفیذ تشریع باید مؤید تنفیذ گردد…مرجع کل،کتاب اقدس و هر مسئله غیر منصوصه راجع به بیت عدل عمومی به بیت عدل آنچه بالاتفاق و یا به اکثریت آراء تحقق یابد همان حق و مراد الله است.» (7)
بنابراين بيت العدل بهائيان با دخالت در سياستي كه سران بهائيت حكم به عدم مداخله داده بودند، خلاف وظيفه خود عمل كرده و خود از متخلفان است و عصمتش را نقض كرده است. وقتي اين تشكيلات خاطي و متخلف، با اين جرم آشكار، از دستور مؤكد و رسمي حسين علي نوري، عباس افندي و شوقي افندي سر ميپيچد، از بهائيان چه انتظاري هست؟ چرا بايد از يك سازمان متخلف و خاطي تبعيت كنند؟ از كجا معلوم وقتي يك جا حكم مؤكد خداي بهائيت را نقض كرد، جاي ديگر چنين نكرده باشد؟!
با اين نقض حكم سران بهائيت توسط تشكيلات بهائيت، يك دوگانگي پيش ميآيد كه حق با كيست؟ خداي و شارع بهائيت يا تشكيلات آن؟ خداي بهائيت ميگويد در سياست مداخله نكن و تشكيلات نه تنها بيانيه سياسي ميدهد، بلكه در پيامهاي گوناگون پيروانش را به سياسيكاري فرا ميخواند؛ مثل غائله داستان ما يكي است!!
قضاوت با شما
پانوشت
1. اقدس، بند۹۵.
2. گنجینه حدود و احکام، ص۳۳۳.
3. مجله اخبار امری،ارگان رسمی بهائیان ایران،شماره۵،دی ۱۳۲۵ه ش.
4. مجله: «اخبار امری»، ارگان رسمی بهائیان، ایران شماره ۹، دی ۱۳۲۴هـ ش.
5. مجله اخبار امری، شماره۹، ۱۳۲۴ش.
6. احمد یزدانی نظر اجمالی در دیانت بهائی ص۴۹.
7. بهاء الله و عصر جدید، ص۳۰۰.
https://bahaiat.org/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/163
کانون قرآن و عترت دانشگاه حضرت معصومه(س) برگزار مینماید:
🔺نشست علمی با عنوان:
▪️بررسی انتقادی شعار صلح عمومی و تحریم جنگ از تعالیم دوازده گانه بهائیت
▪️به مناسبت سالروز صلح امام حسن مجتبی(ع)
🔺با حضور:
جناب آقای دکتر محمدعلی پرهیزگار
استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه÷
🔺زمان برگزاری نشست:
روز پنجشنبه، ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۰ صبح
🔺 مکان برگزاری نشست:
(حتماً با نام و نام خانوادگی وارد شوید.)
https://gharar.ir/r/4ac8c179
همراه با اعطای گواهی
(حضور و غیاب انجام خواهد شد.)
✅شرکت در دوره برای عموم مردم آزاد میباشد.
هدایت شده از نداء الاسلام
💠کانون قرآن و عترت دانشگاه حضرت معصومه(س) به مناسبت اختتامیه هفته قرآن و عترت برگزار مینماید:
🔶نشست علمی با عنوان:
🔸بررسی انتقادی شیوههای استناد سران بهائیت به آیات و روایات
▪️با حضور:
🔷 جناب آقای دکتر محمدعلی پرهیزگار
🔹استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه
🔺زمان برگزاری نشست:
🕙 روز پنجشنبه، ۲۵ آبانماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۰ صبح
🎙مکان برگزاری نشست:
(حتماً با نام و نام خانوادگی وارد شوید.)
▪️https://webinar.hmu.ac.ir:443/r2txii68xoor/
🖇همراه با اعطای گواهی
(حضور و غیاب انجام خواهد شد.)
✅شرکت در دوره برای عموم مردم آزاد میباشد.
📌شرکتکنندگان محترم برای دریافت گواهی تا پایان همان روز، نام و نامخانوادگی، کدملی و شماره همراه خود را به آیدی دبیر کانون در ایتا ارسال بفرمایند.
▪️@MIRKARIMIYAN
#کانون_قرآن_و_عترت
#دانشگاه_حضرت_معصومه_قم
🆔https://eitaa.com/etrat_hmu
صلح عمومي و تحريم جنگ، شعار فريبنده بهائيت است كه تناقضات گفتاري و رفتاري بسياري در بهائيت دارد؛ از جمله:
عباس افندي ميگويد: «اگر نفسي به نفسي ظلمي كند، ستمي كند، تعدي كند، و آن شخص مقابله بالمثل نمايد، اين انتقام است و مذموم است، زيرا زيد اگر پسر عمرو را بكشد، عمرو حق ندارد كه پسر زيد را بكشد؛ اگر بكشد انتقام است. اين بسيارمذموم است، بلكه بايد بالعكس مقابله كند، عفو كند، بلكه اگر ممكن شود، اعانتي به متعدي نمايد. اين نوع سزاوار انسان است».(مفاوضات، ص 186 ـ 187)
حسين علي بهاء در راستاي تقاص و انتقامگيري ميگويد: «مَن آَحرَقَ بیتاً مُتِعَمِدَاً فَاحرِقوه و مَن قُتِلَ نَفسَاً عامِدَاً فاقتُلوهُ خُذُوا سُنَن الله بأیادي القُدرَة و الإقتِدار ثُمَ اترُکوا سُنَنَ الجاهلین و إن تَحکُموا لَهُما حبساً اَبَدیاً لا بأسَ عَلَیکُم؛ کسی که از روی عمد، خانهی دیگری را بسوزاند، او را بسوزانید و کسی که از روی عمد شخصی را به قتل رسانده، او را بکشید و قوانین پروردگار را با قدرت و توانایی اجرا نمائید و از طریقههای نادانان دوری گزینید و اگر برای آنان حبس ابد اختیار کنید، باز مانعی نخواهد داشت».(اقدس، ص 18)
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
https://eitaa.com/bahaiat
https://www.instagram.com/bahaiat
https://bahaiat.org/
شوقي افندي به هنگام تبيين جايگاه #بيت_العدل، به موضوع سكوت عمدي قانونگذار بهائيت اشاره ميكند: «چنانچه بيت عدل اعظم که اساساً اهميّتش از ولايت امر کمتر نيست، از آن منتزع گردد، نظم بديع حضرت بهاء الله از جريان باز مانده و ديگر نميتواند حدود و احکام غير منصوصه تشريعى و ادارى امر الله را که شارع اعظم متعمّداً در کتاب اقدس نازل نفرموده تکميل نمايد». (۱)
#بهائيت با وجود آنكه خود را به روزترين اديان و بر پايه مقتضيات زمان معرفي ميكند، در اعترافي آشكار تصريح دارد كه شارع (قانونگذارش) حدود و احكامي را به عمد در كتاب اقدس (كتاب مقدس بهائيان) بيان نكرده است.
با بررسي آثار سران بهائيت، از جمله عباس افندي (مبين بهائيت) برخي جنبههاي چرايي اين تعمد آشكار ميشود؛ براي نمونه كتاب اقدس درباره ازدواج با محارم سكوت ميكند و تنها حرمت ازدواج با زن پدر (اعم از مادر و زن بابا) را بيان ميكند: «قد حرّمت عليکم ازواج آبائکم»(۲) و عباس افندي در مقام تبيين، حكمت اين سكوت ازدواج با نزديكان را افزايش جمعيت بهائيت اعلام ميكند: «چون امر بهايي قوّت گيرد مطمئن باشيد که ازدواج به اقربا نيز نادر الوقوع گردد».(۳)
چه بسا اگر عباس افندي تا عصر ما زنده بود و مسافرتهاي امريكايي و اروپايياش ادامه داشت، آزادي همجنسگرايي در غرب را ميديد يا از اخبار ميشنيد، حياي حسينعلي نوري (سركرده بهائيت) كه ميگويد: «انّا نستحيي ان نذکر حکم الغلمان»(۴) را به اقتضاي زمان تبيين و ازدواج همجنسگرايان را تجويز ميكرد!!
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
https://eitaa.com/bahaiat
https://www.instagram.com/bahaiat
https://bahaiat.org/
#بهائيت از رفع يا ترک تعصبات سخن ميگويد: «از جمله #ترک_تعصّبات دينيه و تعصّبات مذهبيه و تعصّبات جنسيه و تعصّبات ترابيه و تعصّبات سياسيه است». او مينويسد: «بايد در هر دم، صد هزار شکرانه نمائيم که الحمد للّه از تعصّبات جاهليه راحت يافتيم و به جميع اغنام الهيه مهربانيم.»
حسين علي نوري(#بهاءالله)، دوستداران و پيروان تفکر خود را درّ و جواهر ميخواند و ديگران را سنگ ريزههاي زمينِ خاکي مينامد: «احبائي هم لئالي الامر و من دونهم حصاه الارض». او که از معاشرت با اديان سخن ميگفت، شيعيان را مشرک ميخواند: «لعمر الله حزب شيعه، از مشرکين از قلم اعلي در صحيفه حمرا مذکور و مسطور» و ديدار با مشرکان را حرام ميشمرد: «إعلم بأن الله حرّم على احباء الله لقاء المشرکين و المنافقين.»
او غير #بهائيان را از حيوانات ميشمارد: «نفوسي که از امر بديع معرضند، از رداء اسميه و صفتيه محروم، و کل از بهائم بين يدي الله محشور و مذکور».
او در توهين به مادر غير بهائيان ميگويد: «من ينکر هذا الفضل الظاهر الباهر المتعالي المنير، ينبغي له بان يسئل عن امه حاله، فسوف يرجع الي اسفل الجحيم». همچين ميگويد: «قل من کان في قلبه بغض هذا الغلام فقد دخل الشيطان علي فراش امه.»
حسين علي نوري در سخني قوميتگرايانه درباره آذري و ترک زبان ميگويد: «اترکوا التروک و لو کان ابوک، ان احبّوک اکلوک و ان ابغضوک قتلوک.»
براي مطالعه كامل و مستند اين نوشتار به وب سايت #پايگاه_جامع_شناخت_بهائيت مراجعه فرماييد.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
https://eitaa.com/bahaiat
https://www.instagram.com/bahaiat
https://bahaiat.org/
بهائيت، آموزه خاتميت را ابداع علماي اديان ميداند و چنين مينمايد که هر ديني تاريخ مصرفي دارد که پس از گذشت آن تاريخ، اين ديانت نه تنها سودمند نيست، بلکه همچون داروي تاريخ مصرف گذشته، بيماريزا و خطرآفرين است؛ بنابراين ميبايست بر اساس مقتضاي زمان، دگرگون شود.
عباس افندي درباره بديع بودن بهائيت ميگويد: «اين عصر، عصر حقيقت است افکار پوسيده هزاران ساله منفور عاقلان با هوش و عالمان پر جوش و خروش. در اين قرن عظيم جميع اصول قديمه پوسيده به کلّي متروک شده در هر خصوص افکار جديده به ميان آمده...»(مكاتيب، ج3، 331-334)
بر اين اساس آنان آموزههاي اديان و مذاهب گذشته را پوسيده و منفور ميشمارند و تعاليم عليمحمد شيرازي و حسينعلي نوري را جديد، تازه و نو معرفي ميکنند.
اين در حالي است كه بهائيان در ادعاهاي پي در پي بابيت، مهدويت، نسخ اسلام، نبوت، مظهريت و الوهيت از فرقهاي پيش از خود، از جمله اسماعيليه، نصيريه، حروفيه و نقطويه بهره گرفته و در نگاه باطني به قيامت از اسماعيليه، حروفيه و نقطويه الگوبرداشته است.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
۱. ايتا: https://eitaa.com/bahaiat
۲. اينستاگرام: https://www.instagram.com/bahaiat
۳. بله: https://ble.ir/bahaiat_org
۴. پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/
معضلهای ۹ گانه #بهائیت در تعالیم دوازده گانه
عباس افندي (معروف به #عبدالبهاء، دومين سركرده #بهایيت) تعاليم بهائيت را بديع و جديد خوانده و به پدرش (حسين علي نوري، معروف به #بهاءالله، مؤسس بهائيت) نسبت ميدهد: «تعاليم حضرت بهاء اللّه في الحقيقه مثل ندارد؛ روح اين عصر است و نور اين قرن»(1)؛ همچنين: «آن تعاليم حضرت بهاءاللّه که مشهور آفاق است و نفثات روح القدس است ...».(2)
در بررسي تحليلي اين تعاليم، چالشهاي فراواني پيش روي شعارهاي بهائيت به چشم ميخورد كه در اين نوشتار به 9 مورد از آنها اشاره ميشود:
1. بر خلاف ادعاي سران بهائيت، اين تعاليم جديد و بديع نيستند
2. اين تعاليم، شعارگونه، كلي و بدون راهكار اجرايي هستند
3. تناقض با گفتار و كردار سران بهائيت دارند
4. برخي از آنها با مباني علمي سازگاري ندارد
5. با احكام عملي بهائيت تناقض دارد
6. برخي از آنها با تعاليم اديان الهي و سيره پيامبران تناقض دارد
7. به اسم دوازدهگانه است، ولي حداقل سيزده عنوان است
8. با پيامها و منشورات #بيت_العدل در تناقض است
9. اين تعاليم منسوب به حسينعلي نوري است؛ ولي بسياري از آنها در آثار خودش نيست
به اميد روزي كه حقجويان و باطلستيزان با ترك تقليد كوركورانه و برداشتن عينك تعصب جاهلانه، با چشم خود ببينند و حقيقت را از باطل بازشناسند...
#bahaiat #bahai
پانوشت:
1.خطابات، ج 3، ص 78.
2. مکاتيب، ج3، ص 331 ـ 334.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
۱. ايتا: https://eitaa.com/bahaiat
۲. اينستاگرام: https://www.instagram.com/bahaiat
۳. بله: https://ble.ir/bahaiat_org
۴. پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/
سران بهائيت، بيت العدل را به دليل قانونگذاري احكام، معصوم از خطا ميدانند و درباره مصونيت و محفوظ بودن اين نهاد قانونگذاري تأكيدهاي بسياري در آثار خود دارند كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
الف. حسين علي نوري مينويسد: «آنچه از حدودات در کتاب بر حسب ظاهر نازل نشده بايد اُمناى بيت عدل مشورت نمايند آنچه را پسنديدند مجرى دارند انّه يلهمهم ما يشاء و هُو المدبّر العليم».(2)
ب. عباس افندي مينويسد: «مثلاً بيتالعدل عمومي، اگر به شرايط لازمه، يعني انتخاب جميع ملت، تشكيل شود، آن عدل در تحت عصمت و حمايت حق است؛ آنچه منصوص كتابْ نه، و بيتالعدل به اتفاق آراء يا اكثريت، در آن قراري دهد، آن قرار و حكم محفوظ از خطاست ... هيأت بيت عدل در تحت حمايت و عصمت حق است».(3)
از سوي ديگر، عباس افندي از احتمال اختلاف دستورات بيت العدل با آيات (نوشتههاي) حسينعلي نوري سخن ميگويد: «ولي امر، رئيس لاينعزل اين مجلس فخيم (بیت عدل) است، ... هر گاه تصميمي را وجداناً مباين با روح آيات منزله تشخيص دهد، بايد ابرام و تأكيد در تجديد نظر آن نمايد».(5)
اين دستور عباس افندي مفهوم مهمي دارد و آن احتمال خطاي بيت العدل و به وجود آمدن تناقض ميان قانون صادر شده از سوي بيت العدل با قوانين منصوص قبلي توسط حسين علي نوري است.
چطور ميشود بيت العدل ملهم به الهام الهي و داراي عصمت باشد؛ ولي حكم و تصميمش با روح آيات حسينعلي نوري (بها) همخواني نداشته باشد؟
ادامه را در پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/2543 بخوانيد.
بهائیت از جریانهای مدعی عصر حاضر است که ادعاهای بسیاری در حوزه ديانت دارد؛ از جمله به روز و اقتضاي زمان بودن!! ولی در مقام عمل فقیر است. به عبارت دیگر، بهائیت فقیری است که با ادعاهای بسیار و جنجال و هیاهو به دنبال پنهان کردن فقر ذاتی خود است.
برای روشن شدن حقیقت، مطلب را در قالب چند مثال مطرح میکنیم تا موضوع به سادگی روشن شود.
هنگامیکه سخن از اصول و تعالیم دین میشود، بهائیت از تعالیم دوازدهگانه خود سخن میگوید؛ ولی مشکل اینجاست که این تعالیم، چند شعار کلی است که قابل تأویل و تفسیر است و وارد جزئیات نمیشود؛ مثلاً شعار «تساوی حقوق زن و مرد»، گنگ و کلی است که بهائیت با تبلیغات بسیار، آن را به خود نسبت داده و از ابداعات خود میشمارد؛ ولی حقپژوهان میدانند که موارد بسیاری در بهائیت وجود دارد که زن نه تنها مساوي و برابر با مرد نیست، بلکه به کلی از حقوق خود محروم است و بهائیان یا سکوت کردهاند یا به توجیه پرداختهاند؛ جای خالی زن در تشکیلات بیت العدل و جانشيني سران بهائيت از جمله عبدالبها و ... یکی از این موارد است.
جالبتر آن که در موارد بسیاری زنان بهائی نیز با یکدیگر برابر نیستند، چه رسد زن با مرد؛ تفاوت مهریه زن شهری با زن روستایی را میتوان از جمله این نابرابریها شمرد.
هنگامیکه وارد بحث احکام میشویم، کلیات بیان میشود؛ ولی خبری از جزئیات (فروعات) نیست؛ برای نمونه در بحث ازدواج، کلیات را بیان میکنند؛ ولی جزئیات (همچون ازدواج با محارم، نفقه زن و فرزندان پس از طلاق و مجازات سرقت، توهین و ...) را مسکوت میگذراند؛ مثلاً ميگويد: «اگر كسي خانه شما را به عمد آتش زد، خودش را بسوزانيد!»(1) ميزان سوزاندن چقدر است؟
بنابراین بهائیت تنها یک جریان شعارپرداز و مدعی است که حرفهای به ظاهر جدید و زیبا میزند؛ ولی در حقیقت شعارهای ناپختهای را ارائه میدهد که در بسیاری از موارد بازگو کردن ادعاهای پیشینیان است، آن هم در حد کلیات، زیرا در حقیقت در عرصه حقوق جزایی و مدنی حرفی برای گفتن و قانونی برای ارائه ندارد.
جالب است كه در برابر این همه فقر، دست پيش ميگيرد و مطالبهگری ميكند؛ به این معنا که پیوسته بر دیگران ایراد میگیرند و سعی بر خردهگیری، اشکالتراشی و شبههپراکنی نسبت به آموزهها و احکام دیگران دارند؛ ولی هیچ آموزه یا حکم جایگزینی ارائه نمیکنند که امکان اجرا داشته باشد.
این گونه خردهگیری و اشکالتراشی را باید چنین پاسخ داد که با حلوا، حلوا گفتن، دهان شیرین نمیشود، شما چه پیشنهادی کابردی و قابل اجرایی دارید؟ آن هم به صورت کامل و با جزئیات وگرنه با کلیگویی که نمیتوان نیازهای جامعه را پاسخ گفت!!
البته بايد توجه داشت كه شايد اين كليگويي بيدليل هم نبوده است، زيرا اگر براي توهين و تهمت حكمي دهند و وارد جزئيات شوند، وقتي خودشان به ديگران توهين ميكنند يا نسبت ناروا ميدهند، خودشان نيز مستحق آن حكم خواهند شد، از اينرو براي خود دردسر نميخرند؛ از سويي به تجربه براي سران بهائيت ثابت شده است كه هر جا زيادهگويي كردهاند، چالشها و معضلاتي را درست كرده و تناقضات بسياري گفتهاند؛ همچنين اگر در احكام جنسي وارد جزئيات شوند و همه بايد و نبايدها را بگويند، از ميزان گرايش به بهائيت كاسته ميشود و ...(2)
به اميد روزي كه حقجويان و باطلستيزان با ترك تقليد كوركورانه و برداشتن عينك تعصب جاهلانه، با چشم خود ببينند و حقيقت را از باطل بازشناسند…
پانوشت:
1. اقدس، ص 18.
2. پايگاه جامع شناخت بهائيت.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
1. ايتا: https://eitaa.com/bahaiat
2. اينستاگرام: https://www.instagram.com/bahaiat
3. بله: https://ble.ir/bahaiat_org
4. پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/
بهائيت براي خودنمايي و نشانهگذاري در جامعه و تبليغ بصري، نمادها و المانهايي را طراحي كرده و در لباسها، زيورآلات و ... درج ميكند تا حس كنجكاوي مخاطب را با ديدن آنها تحريك كند.
جالب توجه است كه بهائيت در سلام و درود، به گونهاي پيرو حكم عليمحمد شيرازي (معروف به باب، سركرده بابيت) هستند و كلام تازهاي ندارند. علي محمد شيرازي در اينباره مينويسد: «باب پنجم از واحد ششم بيان در حكم تسليم است كه سلام بدهند مردها به «الله اكبر» و جواب بدهند به «الله اعظم» و زن ها سلام بدهند به «الله ابهي» و جواب بدهند به «الله اجمل».(1) البته بهائيت با تغييري جزئي در اين باره «الله ابهي» را جايگزين تكبير اسلام، يعني «الله اكبر» ميكند و به جاي تأكيد بر بزرگي خدا، تأكيد بر نور دانش خدا ميكند و اين «الله ابهي»، يعني خداي روشناييها؛ بر اين اساس، بهاء ابهي نيز به معناي اي روشنترين روشناييها.
بايد توجه داشت كه عبارت «الله ابهی» به عنوان سلام بین بهائیان به کار می رود؛ ولی طبق بیان شوقي افندي (معروف به ولي امر اله، دومين سومين سركرده بهائيت) بهائيان ميبايست موقعی که غیر بهائیان حضور دارند، از گفتن الله ابهی خودداری کنند .(2) و اين همان پنهان داشتن عقيده يا تقيهاي است كه در عقايد بهائيت حرام است.(3)
روشن است كه عليمحمد شيرازي نيز در اين حكم از تكبير اسلام، يعني الله اكبر الگوگرفته است و نوآورياي از خود ندارد.
پانوشت:
1. کتاب بیان فارسی، ص196.
2. کتاب اصول ديانت بهائى، ص ۵۷.
3. پايگاه جامع شناخت بهائيت.
1. https://eitaa.com/bahaiat
2. https://www.instagram.com/bahaiat
3. https://bahaiat.org/