* مقالات کوتاه با موضوع تناقضات تعالیم دوازده گانه بهائیت
1. تناقضات تعالیم بهائیت (1. تحری حقیقت)
2. تناقضات تعالیم بهائیت (2. وحدت عالم انسانی)
3. تناقضات تعالیم بهائیت (3. دین باید سبب الفت و محبت باشد.)
4. تناقضات تعالیم بهائیت (4. تطابق دین با علم و عقل)
5. تناقضات تعالیم بهائیت (5. ترک تعصبات دینی، جنسی و وطنی)
6. تناقضات تعالیم بهائیت (6. تعدیل معیشت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی)
7. تناقضات تعالیم بهائیت (7. بیت العدل و محکمه کبری)
8. تناقضات تعالیم بهائیت (8. تعلیم و تربیت عمومی و اجباری)
برای خواندن به لینک های زیر مراجعه فرمایید:
https://bahaiat.com/
https://bahaiat.net/?p=8399
حمایت بهائیت از خشونت
بهائیت یک جریان تشکیلاتی متناقض است که در نوشتارهای بسیاری تناقضات تعالیم دوازدهگانه آن بیان شده است.(1) لیکن لازم است که با این نوشتار که به مناسبت ترور سردار شهید قاسم سلیمانی تقدیم می شود، چند نکته یادآوری و بازشناسی شود:
1. شعار صلح جهانی بهائیت
تشکیلات بهائیت با کاربست شعارهای زیبا و فریبنده، خود را بزک کرده و به مخاطب عرضه میکند، ازاینرو دردمندِ بیخبر، در پی فرار از فشار روزگار و گرفتاریهای بسیار به چنگال سوداگران ظاهر آراسته میافتد؛ همچون دختری ظاهربینی که شیفته ظاهر فریبا و وعدههای دلربای مخاطب میشود و هستی خود را به حجله شیطانصفتی میسپارد که دنیای آرزوهایش را تیره و تار میسازد.
صلح عمومی و تحریم جنگ یکی از این وعدههای فریبا و دلربای بهائیت است که عباس افندی در تبیین آن مینویسد: «تعلیم یازدهم حضرت بهاءالله، صلح عمومی است و تا عَلَم صلح عمومی بلند نگردد و محکمه کبرای عالم انسانی تشکیل نشود و جمیع امور ما به الاختلاف دُوَل و ملل در آن محکمه قطع و فصل نگردد عالم آفرینش آسایش نیابد بلکه هر روز بنیان بشر زیر و زبر گردد و آتش فتنه زبانه کشد و ممالک قریب و بعید را مثل خاکستر کند. جوانان نو رسیده هدف تیر اعتساف گردند و اطفال مظلوم یتیم و بی پرستار مانند و مادرهای مهربان در ماتم نو جوانان خویش نوحه و ندبه نمایند شهرها خراب شود ممالک ویران گردد. چاره این ظلم و اعتساف صلح عمومی است.»(2)
عباس افندی بر پایه شعار صلحطلبی، درباره مقابله به مثل و قصاص مینویسد: «هیأت اجتماعیه باید محافظه حقوق بشریه نماید . مثلاً اگر کسی بر نفس من تعدّی کند و ظلم و جفا روا دارد و زخم بر جگرگاه زند ابداً تعرّض ننمایم بلکه عفو نمایم ولی اگر کسی بخواهد باین سید منشادی تعدّی کند البتّه ردع و منع نمایم هر چند در حقّ ظالم عدم تعرّض بظاهر رحمت است لکن در حقّ جناب منشادی ظلم است».(3)
وی در جای دیگری مقابله به مثل و انتقام را مذموم میخواند: «اگر نفسی به نفسی ظلمی کند ستمی کند، تعدی کند، و آن شخص مقابله بالمثل نماید این انتقام است و مذموم است زیرا زید اگر پسر عمرو را بکشد عمرو حق ندارد که پسر زید را بکشد، اگر بکشد انتقام است این بسیارمذموم است بلکه باید بالعکس مقابله کند، عفو کند بلکه اگر ممکن شود اعانتی به متعدی نماید.این نوع سزاوار انسان است».(4)
این جمله عین مغالطه است؛ اگر کسی پسر دیگری بکشد، پسرش را نمی کشند، بلکه خود او را قصاص می کند و این عین حقی است که همه ادیان برای صاحب حق محفوظ دانسته اند و مذموم هم نمی شمازند.
دوگانگی این آموزه بهائیت با آموزه سایر ادیان الاهی در باب قصاص نیز یکی دیگر از نشانه های عدم نبوت حسین علی نوری و غیر الاهی بودن جریان بهائیت است، زیرا کلیت ادیان الاهی به جهت صدور از منشاء واحد یکسان است و تناقضی در آنها نیست.
بهائیت در حقیقت با حمایت از ترور سردار سلیمانی، از دشمنان سردار شهید حمایت می کند و این یعنی حمایت از برداری و کودک کشی داعش و ترورهای ناجوانمردانه همپیمانانش.
مطلب ادامه دارد...
برگرفته شده از پایگاه شناخت مدعیان معاصر مهدویت (www.almahdyeen.ir)
جریان بهائیت در حالی این شعارهای فریبا را سر میدهد که عملکردی خلاف صلحخواهی و تبلیغ آن را دارد که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
الف. حسین علی نوری از ممنوعیت تعرض میگوید؛ ولی عباس افندی از دستور پدرش برای کتک زدن دیگران گزارش میدهد: «وقتی جمال مبارک از سلیمانیه تشریف آوردند یک روز توی کوچه تشریف میبردند با مرحوم آقا میرزا محمدقلی، یک شخص کباب فروش آهسته گفت: باز بابیها آفتابی شدند! جمال مبارک به میرزا محمدقلی فرمودند: بزن توی دهنش! میرزا محمد قلی ریش او را گرفته توی سرش میزد».(5)
شایان ذکر است که این دستور به قدری اثرگذار است که از آن پس عباس افندی طعم سنگینی دستش را به دیگران را هم میچشاند؛ از جمله گزارش شده:
روزی (عبدالبهاء) در بیرونی بیت مبارک در حیفا فرمودند: «دستمالم را فراموش کردم». یک نفر از احبا که معروف باستاد محمد علی بنا بود، به این مضمون عرض کرد: «چگونه میشود مظهر حق چیزی فراموش کند»؟ فورا یک سیلی باو زدند و فرمودند: «مردک! به یک دستمال فراموش کردن صد نفر را امتحان می کند.»(6)
درباره دست سنگین عبدالبهاء گزارشهای دیگری نیز وجود دارد:
یکم. ...آنگاه (عبدالبهاء) با کمال وقار و قدرت نزدیکش تشریف بردند و چند کشیدی و سیلیهای محکم باو زدند.(7)
دوم. ... بلند شد تا کفشش را به پا کند. تا عقب کرد یک سیلی محکمی به او زدم. خواستم یکی دیگر بزنم که فرار کرد.(8)
سوم. گفتم قم (پاشو) و یک سیلی به گوشش زدم و از بالای عمارت بلند کرده به پایین انداختم.(9)
چهارم. حضرت عبدالبهاء او را احضار فرمودند ... آنگاه در تحت تهدید و توبیخ و چند کشیدی قرار گرفت. پس از آنکه خارج شد، مجددا بلافاصله او را خواستند. پیش خود تصور کرده بود شاید ورق برگشته است ولی چنین نبود زیرا در حین ورود مره اخری (بار دیگر) اشد از ماقبل شروع فرمودند.(10)
ب. حسین علی نوری که دیگران را به صلح میخواند، درباره برخورد به دشمنانش مینویسد: «کن کشعله النار علی اعدائی و کوثر البقأ لاحبائی؛ یعنی: بر دشمنانم مانند شعلهی آتش باش و برای دوستانم کوثر بقا».(11)
ج. اختلافات میان حسین علی نوری و صبح ازل کار را به جایی رساند که حکومت عثمانى براى پایان دادن به این منازعات، بهاءالله و پیروانش را به عکا در فلسطین و صبح ازل و ازلیان را به قبرس تبعید کرد.
د. پس از مرگ بهاءالله، بین دو برادر (غصن اکبر و غصن اعظم) اختلاف ایجاد شد و کار به دعوا و ناسزاگویی کشید. عبدالبهاء طرفداران خود را ثابتین و طرفداران برادرش محمد علی افندی را ناقضین میخواند. در مقابل، محمد علی افندی طرفداران خود را موحدین و طرفداران برادر را مشرکین مینامید.
هـ. عباس افندی جنگی را علیه خود را مذموم و آنچه به نفعش باشد ممدوح میداند: «جهانگشائی و کشورستانی ممدوح و بلکه در بعضی اوقات جنگ بنیان اعظم صلح است ... فی الحقیقه این قهر عین لطف و این ظلم جوهر عدل و این جنگ بنیان آشتی است».(12)
و. صلح طلبیهای بهائیان در حالی است که آنان پیوسته طرفدار حاکمان ظالم و امپراطوریهای مستکبر بودهاند؛ برای نمونه:
عباس افندی در تأیید دولت عثمانی میگوید: «الهی الهی اسالک بتأییداتک الغیبیه و توفیقاتک الصمدانیه و فیوضاتک الرحمانیه ان تؤید الدوله ئالعلّیه العثمانیه و الخلافه المحمّدیه علی التمکنّ فی الارض و الاستقرار علی العرش؛ خدایا خدایا تو را به تأییدات پنهانی و توفیقات صمدانی و فیوضات رحمانیت خواستارم که دولت سربلند عثمانی و خلافت محمدی را مؤید فرمایی و در زمین مستقر و مستدام داری».(13) در این درحالی است که امپراطوری عثمانی یک حاکم سفاک بود که تنها در حمله به کربلا چند ده هزار نفر بیگناه و بیدفاع را با سفاکی تمام کشت.
عباس افندی درباره دولت انگلیس نیز اینگونه دعا میکند: «اللّهمّ اید الامپراطور الاعظم جورج الخامس عاهل انگلترا بتوفیقاتک الرحمانیه و ادم ظلّها الظلیل علی هذا الاقلیم الجلیل؛ پروردگارا امپراتور بزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیت موید بدار و سایهی بلند پایه او را بر این اقلیم جلیل (فلسطین) پایدار ساز».(14) این دعا از آن جهت است که بهائیان از روسیه دل شسته و سوی انگلستان آمدند و امید حمایت دارند.
آیا چنین کسی میتواند طرفدار صلح و یاری مظلومان عالم باشد، از اینروست که عزیه نوری (خواهر بهاء الله و عمه عبدالبهاء که به درستی این خانواده را میشناسد) درباره برادر خود (حسین علی بهاء) مینویسد: «در محافل میخواندند و میخندیدند؛ اگر حسینعلی مظهر حسینِ علی است، هزار رحمت حق بر روان پاک یزید؛ و میگفتند که ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم».(15)
ز. نمونههای صلحطلبی بهائیان بسیار است؛ از جمله جریان ابرقو که شناعتش به اندازهایست که انسان قید یادآوریش را میزند.
2. اقدامات بهائیان معاصر
نگاهی به سیره عملی بهایان معاصر نیز پرده به ظاهر طلحطلبی بهائیان را کنار زد
ه و خصلت منفعتطلبی و حمایت از مستکبرین و جنگطلبان را نمایان میسازد؛ آنگونه که در چند سال گذشته وقتی به حمایتهای بهائیان مینگریم، حمایت از اسرائیل در جنگ کودککشی غزه را میبینیم. حمایت از عربستان در ویرانگری یمن و کشتار زنان و کودکان یمن را شاهدیم. سکوت و حمایت از ویرانی عراق و سوریه و ... را میبینیم.
هنگامیکه داعش مشغول سفاکی و کشتار بیپناهان و فروش دختران و زنان به عنوان برده بود، ندای صلح را فراموش کرده بودند؛ ولی حال که سردار مقاوت، قاسم سلیمانی توسط امپراطوری سلطه و کشتار به شهادت رسیده، شمع بر کیک میگذارند و جشن و پایکوبی میکنند که سردار ظلمستیز و حامی زنان و کودکان عراق و سوریه و یمن و ... کشته شد!!!
شادی شما از چیست؟ از خوشرقصی در برابر اربابان امریکایی و انگلیسی و اسرائیلی و سعودی؟
قاسم سلیمانی چه کرده بود که جشن گرفتید، غیر از جنگ با داعش سفاک و رهایی اسرای سوریه و عراق و جلوگیری از فروش زنان و دختران.
البته حق با شماست، از کسانی که بگویند: «بر دشمنانم مانند شعلهی آتش باش و برای دوستانم کوثر بقا» توقعی جز این نمیتوان داشت. شما باید در برابر حمایت جنایتکاران به ستیز به حقخواهان بپردازید.
به قول عزیه خانم، اگر این صلح طلبی است، صد رحمت به روان پاک یزید (به نسبت شما)...
بهائیت در دویست سال گذشته چه کرده جز خرافه پراکنی و خشونت گستری؟ از کدام مظلوم حمایت کرده؟ با کدام ظالم به ستیز برخواسته؟
پانوشت:
1. برای مطالعه مقالات تناقض تعالیم دوازده گانه بهائیت کلیک کنید.
2. عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 150.
3. عبدالبهاء، مفاوضات، ص 189.
4. عبدالبهاء، مفاوضات، ص 186 ـ 187.
5. خاطرات حبیب، ج 1، ص 266.
6. خاطرات خلیل شهیدی، ص 193.
7. خاطرات خلیل شهیدی، ص 224-225.
8. خاطرات حبیب، ج 1، ص 416-417.
9. گفتار شفاهی مرکز میثاق در جمع حاضران و مجاورین در حیفا از خاطرات میرزا عیسی اصفهانی دراگاهی، ص 20.
10. خاطرات خلیل شهیدی، ص 253-254.
11. ادعیه حضرت محبوب.
12. بهاءالله و عصر جدید، ص 194.
13. عبدالبهاء، مکاتیب، ج 2، ص 312.
14. عبدالبهاء، مکاتیب، ج 3، ص 347.
15. عزّیه خانم، تنبیه النائمین، صص 11ـ12.
منبع: پایگاه جامع شناخت بهائیت
برگرفته شده از پایگاه شناخت مدعیان معاصر مهدویت (www.almahdyeen.ir)
در مورد شهاب سنگی که ناسا در موردش می گویید و مخفی کاریهایی را هم به دنبالش انجام داده و صدایش را هم در نمی آورد
پس موضوع چیست؟؟؟؟
باید گفت که این شهاب سنگ نیست بلکه ستاره طارق است که به زمین دارد نزدیک می شود
در قرآن کریم سوره ای به نام طارق وجود دارد که به همین دلیل نام مقاله را از نام این سوره گرفته ایم .در این سوره به طارق قسم یاد شده و آن را ستاره ثاقب لقب داده . در تفسیر این سوره آمده است که طارق همان ستاره دنباله داری است که در آخر الزمان به زمین نزدیک می شود و با زمین برخورد می کند. منظور از طارق ، رونده در شب یا کوبنده شب ، که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده ستاره درخشانی است که نور آن بسیار با نفوذ و زیبا می باشد. ثاقب به معنای فرو رونده و نفوذ کننده است. ظهور این ستاره دلیلی بر نزدیک بودن آخر الزمان است و در انتهای سوره نیز به کافران هشدار داده شده . این سوره یکی از معجزات علمی قرآن است .قرنها طول کشید تا اینکه دانشمندان دریابند اولین نشانه های حیات بر روی زمین با سقوط شهاب سنگها ظاهر شد.دانشمندان معتقدند شهاب ها که از فضا می آیند با خود آب و دی اکسید کربن ، منو اکسید کربن و واحدهای آمونیاک و گازهای یونیزه را وارد جو زمین می کنند و در اثر تغییرات جوی بارندگی آغاز می گردد و زمین رویش آغاز می کند و این موضوع به وضوح درآیات 5 تا 7 در باره خلقت انسان و در آیات 11 و 12 به پیدایش حیات در روی زمین و بارش باران از آسمان و شکافته شدن زمین و رویش گیاهان اشاره می کند. در حالیکه تا چند دهه قبل دانشمندان از این راز بی اطلاع بودند. در آخرین آیه این سوره به نزدیکی عذاب کافران و بی اثر بودن کید آنان در مقابل آیات و نشانه های خداوند و مهلتی که به کافران داده شده تاکید می کند .
همچنین، در خبری دیگر از کعب الأحبار، می خوانیم :
نابودی بنی عبّاس هنگام آشکارشدن ستاره ای در دل آسمان و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان و شکافته شدنی است. همۀ اینها در ماه رمضان خواهد بود. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان در نیمه تا بیستم ماه می باشد و شکافته شدن از بیستم تا بیست و چهارم خواهد بود. و ستاره ای دیده میشود که مانند ماه نورافشانی می کند و سپس چونان مار در هم می پیچد تا جایی که نزدیک است دو سر آن به هم برسند. و دو لرزش در شبِ پدیدآمدنِ دو فرورفتن خواهد بود، و ستاره ای که شهابی به وسیلۀ او پرتاب می شود و از آسمان فرو می افتد؛ با آن صدایی شدید است تا آنکه در مشرق می افتد و مردم از آن دچار بلایی سخت می شوند. (الفتن، ج ۱، ص۲۳۰، جزء ۳، ح ۶۴۳، مکتبة التوحید، قاهره، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ هـ. ق. )
این صیحه همراه با سقوط قسمتی از این ستاره دنباله دار در مشرق زمین می باشد . زمان سقوط قسمتی از این ستاره در وقت طلوع افتاب در روز جمعه نیمه ماه مبارک رمضان است بطوریکه خواب را بیدار و بیدار را به ترس و وحشت می افکند و زنان را از سراپرده بیرون می آورد و صدای آن به حدی بلند و شدید است که همه مردم آن را می شنوند.
در سقوط بخشی از این ستاره ، عده زیادی کشته می شوند و عده زیادی کر و گنگ و کور می گردند . در روایت وارده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، از ایشان سئوال می شود که در آن زمان ما را به چه امر می فرمایید؟ و حضرت پاسخ می دهند صدقه بدهید و بر شماست نماز و تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن در آن هنگام . سپس سوال می شود چه علامتی برای آن است که ( صیحه) وقت دیگری از سال نباشد ؟ و حضرت می فرمایند اگر نیمه ماه مبارک رمضان گذشت و این اتفاق نیفتاد در آن سال ایمن می باشید.
به تاریخی اعلام شده نگاه کنید اردیبهشت ۹۹ نیمه ماه رمضان روز جمعه
MP:
🔴🔴🔴التماس مطالعه
🚨یک بحثی درباره برخوردشهاب سنگ مطرح شده که عده ای آن را به زمان ظهور امام زمان ربط دادند استاد عبادی جواب میدهد👇👇
1⃣ اولابحث ستاره طارق مربوط به قیامته نه ظهورکه بایدزحمت بکشیدتفسیراون آیاتوبخونیدوروایات معتبری اگردراین موردباشه بررسی کنید
2⃣ثانیا نوشته درخبری ازکعب الاحبار میخوانیم.....
این شخص فردی یهودی بودکه ظاهرامسلمان شدوروایات جعلی درست کرد پس هیچ اعتباری به حرفهاوسخنانش نیست
3⃣ثالثا منبعی که ذکرشده( الفتن )مربوط به اهل سنته وروایاتش غیرقابل اعتماده وسندقوی ومعتبرنداره
4⃣رابعا بحث صیحه آسمانی درهنگام ظهورامام زمان صدای افتادن ستاره نیست بلکه صدای جبرئیل یافرشتگان آسمانی هست که همه بالهجه وزبان خودشان درکل دنیامیشنوند وکسی بواسطه این صدای آسمانی که بشارت ظهوررامیدهد دچاروحشت وبلای سخت نمیشود
5⃣خامسا صدایی که نشانه قیامت وتمام شدن دنیاست یعنی صوراسرافیل وقتی اتفاق بیفتد همه میمیرنددیگه کسی فرصت صدقه ونمازوقرائت قرآن نداره
🚨نتیجه اینکه این پیام سرتاسراشکاله
متاسفانه ازفضای نابسامان این روزهاداره بشدت برای ایجادترس ووحشت وناامیدی وتخریب اعتقادات دربین مردم استفاده میشه
✅آرامش خودتونوحفظ کنیدکروناتموم میشه ولی مانبایدعقایدمونو به چهارتاپیام بی اساس که ساخته وپرداخته دشمنانمون هست ببازیم
ان شاءالله امام ظهورخواهندکردوسالیان سال حکومت خواهندکردوبشریت به کمال خودخواهدرسید
یکی از درسهای کرونا این بود که همه بفهمند جواب امر به معروف "به تو چه" نیست...
بدانند آلودگی یک نفر به همه ربط دارد👌
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در تفسیر آیه می نویسد: این آیه از اخبار غیبی قران است و مربوط به حضرت مهدی موعود(علیه السلام) است« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.»سوره نور آیه 55 در این آیه چهار ویژگی دوران حضور امام زمان علیه السلام ذکر شده است که عبارتند از: 1. حکومت در کل زمین لیستخلفنهم فی الارض 2. دین رسمی دوران حضور دین اسلام غدیری است نه اسلام سقفی لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ 3.امنیت فراگیر لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً 4.عبودیت و بندگی مردم جهانی می شود يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً
❇️رﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﺭﻩ ...
ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺑﻐﻞ ﺗﺨﺘﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﺵ ﺗﻮ ﮔﭽﻪ ...
ﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻖ ﻣﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺮﻩ ,,,
ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻪ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﻩ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻩ؟ !
ﮔﻔﺖ ﻭﺍﻻ ﻣﺎ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﻮﺗﻮﺭﺵ ﭼﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﺎ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﻩ ﺍﯾﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺎ !!!😐😜😂
✅تو باشی و یه جاده،دستت رو تو دستِ یه کورِ نابلد میذاری یا بینایِ کارْ بلد؟
💠أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی
🍃به کسی که چِشْمْ داره چَشْمْ بگو اگر نه هر چی راهَم بری بیراهه رفتی.
👈دستِتْ تو دستِ مولا و راهِت به سمتِ خدا.
#خدا
❣
روز مباهله، روز اثبات حقانیت اسلام با حضور اهل بیت پیامبر خاتم (ص) مبارک
مباهله، صحنه تمایز حق و باطل
روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می آورد.
نکتهی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب می کند و به صحنه می آورد برای محاجهای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد.
🔹هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین (ع) را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است.
یعنی نشان دهندهی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ می آورد به میدان با این داعیه که می گوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشهکن بشود با عذاب الهی.
🔸آی اهل محرم، چرا فریاد شادی و هلهله سر نمیدهید؟!
اگر #غدیر عید ولایت است #مباهله عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آنهم صریحاً در قرآن کریم بیان شده.
امام رضا علیه السلام به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است.
در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کردهاند.
عاشقان اهل بیت(ع) کجا هستند که بزرگترین جشن محبت را برگزار کنند، و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند؟ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکردهایم.
شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دلها در عزای #محرم است. باشکوهترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ اسلام در مباهله است.
باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. آی اهل محرم ببینید حسین(ع) در آغوش پیامبر(ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمیدهید؟ تنها منتظرید اباعبدالله(ع) در گودی قتلگاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریهها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند.
ت قبر امام حسین(ع) به شرط قطع دست راست، آزاد است! در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی شد».(2)
بي هويتي چون حسينعلي نوري كه پدرش منشي دربار قاجار بود و خودش شيفته علي محمد شيرازي، مي بايست با تلمذ در مكتب بابيت، از رجعت حسيني سخن براند و اينگونه براي خود كسب آبرو كند، هر چند مريدانش پس از تبعيد به عراق، به شمع دزدي و سرقت كفش زائران حرمين شريفين كربلا رو آوردند؛ آنگونه كه شوقي افندي، نوه عباس افندي (پسر حسين علي نوري) مي نويسد: «شبهنگام كه ظلام ديجور پرده بر اعمال منقور آنها ميكشد، دستار از سر زوار متمكن برداشته كفشهاي آنها را سرقت نمايند و از حرم مطهر حضرت سيد الشهداء شمعها و صحايف را بردارند و جامهاي آب را از سقاخانهها بربايند.»(3)
آيا تا به حال از خود پرسيده ايد كه سران بهائيت چه شاخصه و ويژگي اي دارند؟
چرا پيوسته از اسلام كسب آبرو مي كنند؟
چرا به آيات قرآن استناد مي كنند و روايات اسلامي را شاهد مي آورند؟
چرا كتاب ايقان مملو از آيات قرآن و روايات پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام) است؟
چرا وقتي در صدور احكام عاجز مي شوند، از قرآن مدد مي گيرند و مي گويند: «كما نزل في الفرقان»؟(4)
اگر اينها نشان بي هويتي و بي محتوايي نيست، پس چيست؟
پانوشت
1. اشراق خاوری، تلخیص تاریخ زرندی، ص 625.
2. از ظهور اسلام تا سقوط بغداد (تاریخ تحلیلی اسلام و ایران)، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی؛ حوزۀ هنری، 1379.
3. قرن بديع، ص 260.
4. اقدس، ص 75؛ گنجينه حدود و احکام، ص 149.
بي هويتي، يكي از معزل هاي جدي در جريان بهائيت است كه سران اين جريان براي جبران اين نقيصه، پيوسته در پي الگوگيري از ديگرانند، اعم از اديان، مذاهب و اشخاص.
در طول زندگي، افراد بسياري را ديده ايم كه در پي تقليد از ديگران هستند و پيوسته سعي مي كنند خود را به ديگران نزديك كنند؛ گاهي با الگوگيري از ظاهر و لباس، هنگامي با تقليد صدا و لهجه و زماني با ادعاي القاب و جايگاه و ويژگي.
اگر به تزئينات فروشي خودروها سري زده باشيد، ماركها و لوازم بسياري را براي فروش به كساني آماده كرده اند كه از مدل يا ظاهر خودروي خود ناراضي هستند و مي خواهند يك برند ديگري داشته باشند يا نواقص خودروي خود را پنهان كنند، براي نمونه آرم پرايد را بر مي دارند و آرم فولكس مي چسبانند؛ آرم سمند را بر مي دارند و آرم بي ام دبليو مي زنند. آر دي را شبيه پژو مي كنند و ... ؛ چرا؟ چون از آن چه هستند، ناراضيند. دوست دارند كه بالاتر باشند، ولي توانش را ندارند.
اين مثال، يك بعد مادي است كه صحبت از آن فضاي ديگري مي طلبد؛ ولي آنچه در اينجا به آن مي پردازيم، جبران كاستيهايي است كه برخي با تشبيه خود يا انتساب خود به بزرگان يا ادعاي جايگاه آنان رفم مي زنند؛ براي نمونه شخصي سالها در درس يكي از بزرگان شركت مي كرد و پيوسته ظاهرش را شبيه آن بزرگ مي ساخت و در كنار ايشان حاضر مي شد و پاي منبرش بود و چهره آشناي تصاوير آن عالم بود. به يكباره غائب شد؛ پس مدتي روشن شد كه در شهري خود را جاي آن بزرگ جا زده و دفتر راه انداخته و كاسبي مي كند. همچنين با يك جستجوي ساده در اينترنت سيدي را خواهيد ديد كه سالها پيش خود را شبيه سيد حسن نصر الله كرده بود و خود را به جاي او جا مي زد.
اين بي هويتي يا نارضايتي از خود، در ميان سران فرق به شدت رواج دارد و دليلش آن است كه مدعيان دروغين پيوسته در پي جذب هستند و چون جاذبه حقيقي ندارند، به جاذبه هاي كاذب يا الگوسازي از جاذبه هاي حقيقي روي مي آورند؛ مثلا بحث منجي در همه اديان الاهي وجود دارد و همه انسانها كم و بيش به آن اعتقاد دارند؛ كساني چون غلام احمد قادياني، علي محمد شيرازي (باب)، حسين علي نوري (بها) -البته نه براي خود، بلكه براي علي محمد شيرازي- و احمد بصري و خراساني و ... از اين باور پاك سوء استفاده كرده و ادعاي آن جايگاه را مطرح كرده اند. اين گونه افراد از ابتداي تاريخ بشريت بوده و تا روز قيامت هم خواهند بود، زيرا هر اصلي، تقلبي هم خواهد داشت، همچون اسكناس هزار توماني كه متقلبان، جعلي آن را مي سازند و هيچ عاقلي هفتصد توماني جعلي نمي سازد، زيرا وجود خارجي و جاذبه اي ندارد.
البته روشن است كه اين ادعاها حقانيت و جذابيت اين جايگاه ها همچون مهدويت را ثابت مي كند كه اگر دروغ بود يا جاذبه نداشت، كسي از ظرفيت آن براي مطرح كردن خود استفاده نمي كرد؛ همانگونه كه بسياري، در انتخاباتها با سوء استفاده از ظرفيت برخي اشخاص، انتساب به بعضي از بزرگان و اعتقادات مردم و ... در پي تبليغ خود و جذب رأي هستند.
همانگونه كه گذشت، اين واقعيت را در همه فرق انحرافي مي بينيم، از اسماعيليه كه با انتساب دروغين امامت به اسماعيل بن جعفر آغاز شد و تا امروز ادامه دارد تا قاديانيه و شيخيه و بابيت و بهائيت و يماني و خراساني و ... كه همگي خود را به يكي از مقدسات مردم يا منتسبين به آنها، منتسب كرده اند.
جالب است كه دست به نوآوري هم نمي زنند؛ البته اين هم دليل دارد، زيرا نوآوري، علاوه بر زحمتِ ايده پردازي، مشقتِ جاذبه سازي هم دارد، ولي ادعاهاي مقبول يا انتسابها پذيرفتي راه ميانبري است كه زود بازده است.
با اين مقدمه به ادعاي رجعت حسنيي حسين علي نوري مي پردازيم:
رجعت حسنيي
در منابع بهائي آمده است كه: «بهاءالله روزی در کربلا با شیخ حسن زنوزی ملاقات فرمودند و حقیقت نورانیه خود را به او آشکار نمودند و این مژدهای بود که حضرت اعلی به شیخ حسن داده بود... اگر حضرت بهاءالله شیخ حسن را منع نفرموده بودند، از شدت اشتعال و کثرت انجذاب، ندای ظهور موعود را اعلان مینمود و بشارت رجعت حسینی را به مردم میداد».(1)
جايگاه موعود نزد همه اديان روشن است، ولي چرا حسينعلي نوري از رجعت (بازگشت) حسيني (امام حسين(ع)) سخن مي گويد؟ روشن است؛ او در جامعه اي سر برآورده كه چهارده قرن است عزادار امام حسين (ع) هستند و او را سيد و سالار شهيدان مي دانند و قلبشان مملو از عشق و محبت اوست، ازاين رو حسينعلي نوري با بهره گيري از تشابه اسمي خود با اين امام همام، سعي بر مصادره به مطلوب دارد.
چه ظرفيتي بالاتر از امام حسين(ع) براي شيعيان كه نامش با مظلوميت آميخته است و يادش اشكها را روان مي سازد و تربتش عزيزترين و ارزشمندترين سوغات زائران مضجع شريفش است. زيارتش به اندازه اي محبوب بوده و هست كه در زمان متوكل عباسي، زائران مشتاقانه براي زيارت امام حسين عليه السلام، دست و جان مي دادند؛ آنگونه كه آمده است: «متوکل دستور داد زیار
🏴باز هم جمعه شد و قاسمِ دیگر دادیم
🏴باز هم یک خبر تلخ به رهبر دادیم
🏴رفت از بین رفیقان وطن یک سرباز
🏴باز هم هدیه به مهدی گلِ پرپر دادیم
#شهادت دانشمند بسیجی، دکتر محسن فخریزاده را تسلیت عرض مینماییم.
🇮🇷#شهید_محسن_فخری_زاده
آيا ميدانستيد كه اولين ادعاي امامت و مهدويت در شيعه در دوران امام سجاد(ع) توسط فرقه موسوم به كيسانيه اتفاق افتاد؟
در اين دوران به جهت خفقان شديد، امام سجاد(ع) امامت خود را آشكارا اعلان نميفرمود؛ به همين جهت بسياري از مردم حتي برخي از راويان حديث، مثل ابوخالد كابلي هم ابتدا از امامت آن حضرت غافل بودند و محمد حنفيه (عموي امام سجاد (ع)) را امام زمان ميدانستند.
مهمترين علت اين انحراف، منع نقل حديث در دوران خلفا بود. نرسيدن روايات پيامبر خاتم(ص) به گوش مردم، سبب بي اطلاعي از موضوع مهدويت شده بود. آنان با وجودي كه فقط سه امام را درك كرده بودند، گمان مي كردند كه آخر الزمان است و مهدي موعود (امام دوازدهم) ظهور كرده است.
#مهدويت
#كيسانيه
#ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 نفود پزشکان #بهائی(مسلمان نما) در وزارت بهداشت که نسل ایرانی ها را با اسم "علم پزشکی" از بین بردند..
💢 طبق آمار ایران در چند سال آینده جز پیرترین کشور های دنیا خواهد بود...
💢 این نتیجه تقلید کورکورانه از دستورات وزارت بهداشت و درمان است
🔸 در این ویدیو رشد جمعیت یهودیان صهیونیست در اسرائیل را مشاهده خواهید کرد!
#كرونا
#بهداشت_جهاني
#رشد_جمعيت
#بهاييت
https://eitaa.com/bahaiat
علائم معروف حتمی، پنج مورد است:
1. خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(ع) مردی از نسل ابوسفیان، در منطقه شام، خروج میکند و با تصرف بخشهایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین میکند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بیداء؛ خسف، یعنی فرورفتن، و بیداء نام سرزمینی بین مدینه و مکه است. سفیانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع) خروج میکند، هنگامی که از ظهور ایشان با خبر میگردد سپاهی عظیم به مدینه و مکه میفرستد و چون به سرزمین بیداء میرسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو میبرد و هلاک میشوند.
3. خروج یمانی؛ سرداری از یمن قیام میکند و مردم را به حق و عدل دعوت میکند. خروج یمانی، اجمالاٌ از نشانههای ظهور است، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی، روشن نیست.
4. قتل نفس زکیه؛ نفس زکیه، یعنی انسان پاک و بی گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدی، جوانی بی گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل میرسد.
5. صیحه آسمانی؛ منظور از آن، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی، از آسمان به گوش میرسد و همه مردم آن را میشنوند. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حضرت مهدی است. امام باقر(ع) میفرماید:«ندا کنندهای از آسمان، نام قائم ما را ندا میکند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را میشنود.(الغیبة، نعمانی، ص252).
البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435).
#علائم_ظهور
#مهدويت
#سفياني
#خسف_بيداء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفوذ فرهنگی در رسانه ملی
تبلیغ نخستین زنی ایرانی که کشف حجاب کرد، آنهم در رسانه ملی به عنوان یک عنصر فرهنگی برای کودکان و نوجوانان.
فاطمه زرین تاج که موسوم به طاهره قره العین است، اولین زن ایرانی است که در فتنه بدشت کشف حجاب کرد و مردان را به هرزگی دعوت کرد.
جالب است که کشور آذربایجان مجسمه این فاحشه را ساخته به عنوان نماد تجددخواهی و آزادی طلبی در میدان اصلی شهر باکو نصب کرده است؛ آن وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی با بودجه بیت المال او را در برنامه کودک و نوجوان یک شخصیت فرهنگی معرفی می کند و نقشی مثبت در ذهن کودکانمان می سازد.
بسیاری معتقدند که شهید آیت الله برغانی که به «شهید ثالث» معروف است، به دستور قره العین در محراب نماز شب ترور شد.
ر.ک: پایگاه جامع شناخت بهائیت
#قره_العین
#بابیت
#شهید_ثالث
#فاطمه_زرین_تاج
#آیت_الله_برغانی
طاهره قرة العین که بود؟
🔻در شهر قزوین، چهار برادر فاضل بودند که دو برادر بزرگتر، از فقهای برجسته به شمار میآمدند.
در سال ۱۲۳۰، خداوند دختری به برادر دوم داد که نامش را (طاهره یا ام سلمه و یا زرین تاج) گذاشت. طاهره، دختری زیبا و با استعداد بود. هنگام ازدواج، به عقد پسر عمویش -ملا محمد- در آمد و صاحب سه فرزند شد. نزد پدر و عموی بزرگش (شهید ثالث، آیت الله محمد تقی برغانی) دانشآموزی میکرد.
🔹 در این میان طاهره، به وسیله عموی کوچکش (او از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و به سید کاظم رشتی ابراز ارادت میکرد) با شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی آشنا شد، کتابهای آنها را میخواند و با سید کاظم به نامه نگاری نشست پس از مدتی در سال ۱۲۵۹ مشتاق دیدار او شد؛ از همسر و فرزندانش دست کشید و راهی عتبات شد. در این هنگام، سید کاظم فوت کرد و طاهره او را ندید. به امید دیدار جانشین، در کربلا ماند و به وسیله چند تن از ارادتمندان باب، با سید باب آشنا شد و به نامه نگاری پرداخت.
💢زرّین تاج که توسط سران بابیّت ملقب به طاهره و قره العین و تنها زنی است که از "حروف حی" محسوب میشود. ( لقبی که بر اساس حروف ابجد به ۱۸ نفر از اولین کسانی که علی محمد باب ایمان آوردند، اطلاق میشود.)
قرة العین زنی بود صاحب قلم، شاعر و سخنران که به ادبیات، فقه، اصول، کلام و تفسیر آشنایی داشت. وی در ایران، نخستین زنی بود که به خلاف رسم و عرف زمانه بیحجاب در برابر مردان ظاهر شد و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت.
💢او نخستین زنی است که در تاریخ معاصر ایران، بر اساس دستورالعمل یک مکتب استعماری، پوشش را از روی و تن برگرفت و در اجتماع مسؤولان ظاهر شد. با این اقدام گستاخانه، نخستین سنگ بنای بیحجابی را در جامعه اسلامی ایران به جا گذاشت و برای شروع هدفهای استعماری و بر افروختن جهنم توطئه جرقه نخست را زد.
🔻 او در خلال تبلیغ باب ، بدون هیچ واهمهای عقاید سخیف بابیان را دربارهی اشتراک جنسی وصف میکرد و به حضار بشارت میداد که نه تنها از این پس زنان میتوانند آزاد و رها در اجتماع حضور یابند، بلکه یک زن میتواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد.
👤قره العین در اول ذیقعده ۱۲۶۸ هجری قمری مطابق با ۲خ مرداد ۱۲۳۱ هجری شمسی به دست عزیزخان، سردار سپاه ناصر الدین شاه در باغ ایلخانی اعدام شد.
💢 پس از مرگ او، اندیشهی بیحجابی زنان یکی از برنامههای استعماری برای فرهنگ زدایی از ملل مسلمان شد.
📌پینوشت: برادرزادهی قره العین یکی از مسؤولین دولتی بود که در روند مذاکرات شش سال اخیر فردی مؤثر بود.