eitaa logo
پایگاه جامع شناخت بهائیت
141 دنبال‌کننده
58 عکس
9 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ما: @Parhizgar
مشاهده در ایتا
دانلود
اقدام دولتمردان قطر در اخراج بهاییان تصمیم استراتژیک قطر برای مقابله با تحرکات کلاستری و اجرای پروتکل هفتگانه شوقی آفندی بهاییان جهت کسب قدرت و حاکمیت در این کشور البته امیدواریم این کشور بتواند در برابر فشارهای نهاد های قدرت در جهان و ابزارهای فشار بهاییان در عرصه جهانی استقامت بورزد. پايگاه جامع شناخت بهائیت bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
🔹نقد مهدویت علی محمد شیرازی (باب) به ادعاي منابع بهائيت و برخي از آثار نقدي كه مبناي كلامي و محتوايي خود را صرفاً منابع بهائيت (بدون تحقيق) قرار داده‌اند، علي محمد شيرازي پس از ورود به تبريز، درمي‌يابد كه عمرش به پايان رسيده است و بازگشتي در كار نيست،(1) دو شب پس از ورود به تبريز، در سال 1264 قمري ادعاي قائميت خود را آشکار ساخت(2) و در ميان علماي تبريز گفت: «من همان قائم موعودي هستم که هزار سال است منتظر ظهور او هستيد».(3) وي ادعاي بابيت خود را به بابيت علم الهي تأويل مي‌کرد.(4) او در جاي ديگر از مخاطبان مي‌خواهد در اذان به مهدويت او شهادت دهند: «نام مرا در اذان و اقامه داخل کنيد و بگوييد اشهد ان علي‌محمّداً بقيه الله».(5) با وجود همه مستنداتي كه در گزارش بالا بيان شد، بايد توجه داشت كه هيچ شاهد، دليل، مدرك و منبع معتبر و بي غرضي وجود ندارد كه بر ادعاي مهدويت علي محمد شيرازي دلالت كند، زيرا: اولاً. او در هيچ يك از آثار خود ادعاي مهدويت نكرده، بلكه پيوسته خود را فرستاده مهدي موعود يا شخصي غائب معرفي مي‌كند. روشن است كه اگر علي محمد شيرازي ادعاي مهدويت داشت، همچون ادعاي بابيت، نبوت و الوهيت، در آثار خود مطرح مي‌كرد و بازخورد آن مشاهده مي‌شد؛ ولي هيچ نشاني از ادعاي مهدويت او در آثارش وجود ندارد و هيچ شاهدي نيز بر اين ادعا وجود ندارد. چگونه ممكن است كه او ادعاي مهدويت داشته باشد و اين ادعا، برجسته‌ترين ادعاي او بوده باشد، ولي در هيچ يك از آثارش، اثري از آن نباشد؟؟ آيا اين سخن پذيرفتني است‌؟ ثانياً. بهائيان نيز كه از مهدويت علي محمد شيرازي دم مي‌زنند، او را به نام «باب» مي‌شناسند، نه «مهدي»، از اين‌رو پيوسته او را در آثار خود با عنوان حضرت باب معرفي مي‌كنند و حتي نصرت الله محمد حسيني با همين عنوان، يعني «حضرت باب» براي او كتاب مي‌نويسد؛ جالب است كه در هيچ گفتار يا نوشتاري از سران بهائيت، علي محمد شيرازي را حضرت مهدي خطاب نكرده‌اند. ثالثا. با توجه به مطالب فوق، ادعاهايي كه تحت عنوان مهدويت از سوي بهائيت به علي محمد شيرازي نسبت داده مي‌شود، وجاهتي ندارد، زيرا آنان براي اثبات نبوت حسين علي نوري (بها)، محتاج بشارت ديانت اسلام هستند، ازاين‌رو در پي اثبات مهدويت علي محمد شيرازي (به عنوان امام دوازدهم اسلام) هستند تا حسين علي نوري را «من يظهره الله» وعده داده شده علي محمد شيرازي (يعني امام دوازدهم اسلام) معرفي كنند و اين بشارت را بشارت اسلام بر ظهور حسين علي نوري به عنوان پيامبر پس از پيامبر ال بنابراين گزارشات آثاري همچون تاريخ نبيل و … كه منتسب به بهائيان است، در اين باره مورد پذيرش نيست. بهائيت در حقيقت در پي آن است كه با بهره گيري از بشارت علي محمد شيرازي به ظهور «من يظهر الله»، او را مبشر بهائيت معرفي كند. لازم به ذكر است گزارشات كتب نقد نيز قابل قبول نيست، زيرا به آثار بهائياني كه در پي سوء استفاده از ادعاي مهدويت هستند، استناد مي‌كنند كه اشكال اين منابع (اين آثار از طرح و اثبات ادعاي مهدويت علي محمد شيرازي بهره مي برند) و بي اعتباري گزارش آنان در اين مورد گذشت. متأسفانه اين نكته در ميان نقدهاي آثاري كه به نقد مهدويت علي محمد شيرازي پرداخته‌اند، مغفول يا كم رنگ است كه مهمترين نقد بر مهدويت علي محمد شيرازي، همين نكته است كه او هيچ گاه از مهدويت خود سخن نگفته است، بلكه همچون سران شيخيه، از ارتباط با آن حضرت دم زده و خود را فرستاده ايشان معرفي كرده است، نه خود آن حضرت. البته اين نكته به معناي كاستن از ارزش كار آن بزرگواران نيست، بلكه بسان قطعه‌اي مهمي از پازلي است كه ايشان زحمت جمع آوري آن را برعهده داشته‌اند. پانوشت 1. مطالع الانوار، ص 277. 2. پيشين، ص 280. 3. مطالع الانوار، ص 283؛ نك: نقطه الکاف، ص 135. 4. دانشنامه جهان اسلام، ج 1، ص 17 ـ 18. 5. فتنه باب، ص 11. پايگاه جامع شناخت بهائیت bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
💠 تقريباً ابتداي سال ۱۳۹۸ بود كه حجت الاسلام بر منبر از آگاه‌سازي جوانان نسبت به انحرافات اعتقادي سخن گفت و شهرت حرز را مصداق اين انحراف‌ها دانست. وي حكاكي اين حرز در ۱۹ فروردين ماه را با تقدس عدد #۱۹ نزد و تطبيق كرد و سعي داشت اين حرز را به اين دو جريان انحرافي نسبت دهد و اينگونه مصداق انحراف نفوذ كرده در مردم را براي مخاطب بيان كند. اين تطبيق كه دقايقي از وقت مخاطب را گرفت، به سرعت با عناويني همچون «رابطه شرف شمس با بهائيت» در منتشر شد و بسياري گمان كردند كه به راستي اين حرز ساخته و پرداخته بهائيت است. برخي از متخصصان و اهل فن، همان دوران واكنش نشان داده و اين تطبيق را باطل خواندند؛ ليكن چون طرح شبهه و خراب كردن غالباً آسان‌تر است و بيشتر از پاسخ در اذهان عمومي باقي مي‌ماند، پاسخ اين سوء برداشت، آنگونه كه بايد منتشر نشد و اين شبهه در اذهان عمومي باقي ماند. جالب‌تر آنكه، نه تنها هدف اصلي اين سخنراني (هشدار نسبت به نفوذ انحرافات) محقق نشد، بلكه برعكس، اين تطبيق ذوقي، ناخواسته سبب تبليغ و برجسته شدن نماد اصلي دو جريان انحرافي، يعني عدد ۱۹ و معرفي آن به كساني شد كه حتي پيش از اين نام اين جريان را نيز نشنيده بودند. در اين ميان، برخي بهائيت را مبدع اين تطبيق دانستند؛ ولي آنچه از اسناد و مدارك برمي‌آيد، آن است كه اين تطبيق اشتباه، برخاسته از سوء برداشت ذوقي همان سخنران است كه متأسفانه ناخواسته موجي از تبليغات را براي بهائيت به همراه داشت. بهائيت كه به هر بهانه و از هر راهي در پي خودنمايي و تبليغ است، پس از طرح اين مطلب از سوي يك روحاني، موقعيت را براي تبليغ به نفع خود مناسب ديد و از اين‌رو به تكثير اين كليپ پرداخت و با سر زبان انداختن نام بهائيت، خود را معرفي كرد و به تعبيري از آب گل آلود، ماهي گرفت و دقيقاً نقض غرض آن سخنران شد و همان چيزي اتفاق افتاد كه سخنران در پي جلوگيري از آن بود. 🔹حقيقت شرف شمس حقيقت شرف شمس با آنچه در ميان عموم متداول است و به باور عمومي تبديل شده، متفاوت است. برخي از مردم گمان مي‌كنند كه مراد از شرف شمس، همان نگين (سنگ) زرد رنگ است و بعضي ديگر آن علائم و نقوشي حكاكي شده بر سنگ را شرف شمس مي‌دانند، در حالي كه در حقيقت شرف شمس نه آن سنگ است و نه آن نقوش، بلكه شرف شمس زمان مخصوصي است كه بر اساس علم ، خورشيد در اوج قدرت خود قرار مي‌گيرد؛ يعني ساعت خاصي از ۱۹ برج حمل (= فروردين ماه) (1) كه اين زمان در مقابل هبوط شمس است؛ همانگونه كه هر يك از كواكب، شرف و هبوط خاص خود را دارند. از نگاه برخي بزرگ معاصر ، حرز شرف شمس، اعتبار ندارد(2) و از نگاه برخی، با حسن نظر و از باب رجاء و امید ثواب استفاده از آن بي‌اشكال است.(3) بايد توجه داشت انتساب اين نقوش و مباحث پيراموني آن به (ع) آن چنان كه بايد قابل پذيرش نيست، زيرا آن حضرت با سفارش نجومي يكي از يارانش به هنگام حركت به سوي خوارج به شدت برخورد مي‌كند؛(4) جداي از آن كه رواياتي كه در اين باره وارد شده است نيز حدود ۷ قرن با آن حضرت فاصله زماني دارد كه معلوم نيست تا آن زمان كجا بوده است. فارق از اختلافات بسياري كه درباره صحت و سقم اعتبار اصل حرز حك شده بر روي نگين (سنگ) زرد رنگ انگشتر‌ها وجود دارد، نكته بسيار مهمي هست كه قالب خريداران اين انگشترها از آن غافل هستند و آن حك كردن آن حرز بر روي سنگ فوق در زمان دقيق شرف شمس است، نه زمان ديگر و به جهت همين اهميت است كه نام اين حرز و انگشتر را شرف شمس (بر اساس زمان حك) گذاشته‌اند و بسياري از فرصت طلبان كه امروز به تبليغ انگشترهاي موسوم به شرف شمس مي‌پردازند نه زمان را رعايت مي‌كنند و نه نقوش اين حرز را به درستي حك مي‌كنند. پانوشت 1. ر.ک: سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۱۰۵۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۲۲۷. 2. استفتائات آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله سید علی سیستانی. 3. آیت الله میرزا جواد تبریزی، صراط النجاة، ج ۱۰، ص ۴۲۶؛ استفتائات آیت الله صافی گلپایگانی و… . 4. نهج البلاغه، خطبه ۷۹. نك: پايگاه جامع شناخت بهائیت bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
⁦♦️⁩ دستاويزهاي تطبيق با نمادهاي بابيت و بهائيت 🔹 برخي با تطبيق برخي از نمادهاي بابيت با حرز و انگشتر موسوم به شرف شمس، در پي انتساب اين حرز به بابيت و علي محمد شيرازي (باب) به عنوان سركرده اين جريان انحرافي هستند. ايشان از يك سو به عدد ۱۹ (عدد تقديس شده پيروان بابيت و بهائيت) استناد مي‌كنند و آن را با ۱۹ فروردين ماه، يعني زمان حك حرز منتسب به شرف شمس تطبيق مي‌كنند و از سوي ديگر ستاره پنج پَر منقوش بر نگين انگشترهاي معروف به شرف شمس را با ستاره پنج پري تطبيق مي‌كنند كه علي محمد شيرازي در يكي از نوشته‌هاي خود ترسيم كرده است و بر پايه اين دو تطبيق، توهم اين هماني را مطرح مي‌كنند. در بررسي اين تشابه‌ها و تطبيق آن‌ها بايد توجه داشت كه: ۱. شرف شمس يك رخداد نجومي و تكويني است و ارتباطي به آموزه‌هاي ديني و به اصطلاح شريعت و اديان ندارد. ۲. عمر انحراف بابيت، دويست سال است و رواياتي كه درباره حرز انگشتر‌هاي موسوم به شرف شمس بيان شده است، فارق از صحت و سقم اعتبار آن‌ها به قرن ۷ هجري باز مي‌گردد؛ يعني حدود ۵۰۰ سال پيش از پيدايش جريان‌هاي و . ۳. هر تشابهي دلالت بر ارتباط ندارد، زيرا اين ستاره ۵ پَر، به ستاره حضرت داود (ع) نيز شهرت دارد و در ميان يهوديان نيز متداول است كه اگر بخواهيد از باب گِرد بودن، آن را گردو بناميم، بايد آن را برخاسته از يهود بدانيم نه بابيت و بهائيت. در مورد عدد ۱۹ نيز همين گونه است و با مباحث بي ارتباط بسياري قابل تطبيق است. ۴. غالب جريان‌هاي انحرافي از علوم غريبه بهره مي‌بردند، از اين‌رو حروف و اعداد را به كار مي‌گرفتند. علي‌محمد شيرازي از اين قاعده مستثني نبود و به اين جهت او را سيد ذكر مي‌ناميدند كه در آفتاب سوزان تابستان بوشهر بر فراز پشت بام مي‌رفت(۱) و ذكر و ورد و مي‌خواند(۲) و ادعاهاي خود را با كاربست اعداد مطرح مي‌‌كرد؛ مثل عدد ۱۹ كه از جمع ۱ + ۱۸ حاصل مي‌شود؛ يعني نخستين پيروانش علي محمد شيرازي به همراه خودش اشاره دارد و عدد ۱۵۱۱ يا ۲۰۰۱ كه سال ظهور بابيت است يا شهادتي كه به دستور او در اذان نماز جمعه شيراز اضافه مي‌شود: «اشهد ان علياً قبل نبيل باب بقيه الله» كه نبيل بر اساس حروف ابجد برابر با محمد است و او با اين ترفند در پي فرار از مجازات ادعاي بابيت بود. بنابراين سران فرق انحرافي از اين علوم غريبه براي دستيابي به اهداف خود بهره مي‌بردند و اين چيز جديد نبود و اين يعني آنان از اين مباحث استفاده مي‌كردند، نه اين كه اين مباحث ابداعات آنان باشد. ۵. بر اساس شواهد بسياري كه در مقالات گوناگون به چاپ رسيده،(۳) غالب آموزه‌هاي بابيت و بهائيت الگو گرفته از جريان‌هاي پيش از ايشان است و اينان تقريباً هيچ حرف تازه‌اي مطرح نكرده‌اند؛ بر اين اساس ستاره ۵ پر و عدد ۱۹ نيز نمي‌تواند از اين قاعده مستثنا باشد و بي‌شك بر اساس انگيزه‌هايي كه علي محمد شيرازي در سر داشته است، آن‌ها را انتخاب كرده است. آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد، اين نكته است كه: هر تطبيقي بايد بر اساس شواهد، اسناد و مدارك درست، نه ذوقيات و ظنيات كه حقايق بطلان آن‌ها را ثابت مي‌كند. پانوشت: ۱.مطالع الانوار، ص ۶۲ – ۶۴. ۲. مقالات بسياري از محمد علي پرهيزگار در اين باره تحقيق و تأليف شده است. نك: فصلنامه مشرق موعود، ش۴۳ و ش ۴۷ و فصلنامه انتظار موعود، ش ۵۳ و ش ۵۶ و ش ۵۸. به ويژه مقاله: «پيشينه شناسي و نقد گرايش‌هاي باطني بابيت و بهائيت»، فصلنامه مشرق موعود، شماره ۴۳، ص ۱۵۱ ـ ۱۷۰. ۳. الکواکب الدريه، ص ۳۴. نک: پايگاه جامع bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
بيش از نبوت، از خدايي خود سخن گفته است: «لا اله الا انا المسجون الفريد» «ولد من لم يلد و لم يولد». به راستي است يا ؟ نک: پايگاه جامع bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
پیشینه الفت و محبت را می توان در کلام کوتاهی از عباس افندی خواند. عباس ، كتاب «بيان» علي محمد شيرازي () را در چند جمله کوتاه خلاصه مي‌کند: «در یوم ظهور منطوق بیان، ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق، و هدم بقاع، و قتل عام الامن آمن و صدق بوده». (مکاتیب جلد ۲ ص ۲۶۶) در کتاب «مكاتيب» خود به مآخذ و مرجع این احکام اشاره‌اي نمي‌كند؛ ولي گلپایگانی در کتاب «کشف‌الغطاء» به این احکام اشاره و مآخذ آن‌ها را بيان كند: ▪️محو و اتلاف جمیع کتبی که در غیر بیان () نوشته شده است: «بیان عربی، باب ۶ از واحد ۶». ▫️هدم و تخریب کل مَشاهد و و و مَقابر: «بیان عربی، باب ۱۲ از واحد ۴». ▪️قتل نفوس غير بابي: «بیان عربی باب ۱۶ از واحد ۷». نک: پايگاه جامع bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
🔹 شلوغ کاری و هیاهوی بهائیت، صدای تبلی است که می خواهد مانع شنیدن صدای دیگران شود. ▫️ از جریان‌های مدعی، ولی فقیر و بی محتوای معاصر است كه با جنجال و هیاهو فقر ذاتی خود را پنهان می کند. میلاد احکام، کلیات را مي گويد؛ ولی خبری از جزئیات (فروعات) نیست. برای نمونه در امر به ، کلیات را بیان می‌کنند؛ ولی جزئیات (همچون ، و فرزندان پس از و ...) را مسکوت می‌گذراند؛ همچنین در موضوعاتی همچون سرقت، توهین و … . بنابراین بهائیت یک جریان شعارپرداز و مدعی است که حرف‌های به ظاهر جدید و زیبا می‌زند؛ ولی در حقیقت شعارهای ناپخته‌‌ای را ارائه می‌دهد که در بسیاری از موارد بازگو کردن ادعاهای پیشینیان است، آن هم در حد کلیات، زیرا در حقیقت در عرصه جزایی و مدنی حرفی برای گفتن و قانونی برای ارائه ندارد. ولی انصافاً در برابر این همه فقر، مطالبه‌گری را خوب آموخته‌ است، چون پیوسته در پی خرده‌گیری، اشکال‌تراشی و شبهه‌پراکنی نسبت به آموزه‌ها و احکام دیگران دارد؛ ولی هیچ آموزه یا حکم جایگزینی ارائه نمی‌کنند که امکان اجرا داشته باشد. در حقیقت شلوغ کاری و هیاهوی بهائیت، صدای تبلی است که می خواهد مانع شنیدن صدای دیگران شود. نک: پايگاه جامع bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
#تساوي_حقوق_زن_و_مرد يكي از مهمترين شعارهاي تبليغاتي #بهائيت است كه نه تنها ميان زن و مرد حقيقت خارجي ندارد؛ بلكه برابري ميان زنان نيز در اين جريان رنگ باخته است؛ آن چنان كه آشكار زن شهري نسبت به بانوان روستايي برتري داده شده و در مهريه ارزشمندتر ديده شده‌اند. #حسينعلي_نوري (#بهاء) در كتاب خود (#اقدس) درباره ميزان #مهريه مي‌نويسد: «لا یحقق الصهار الا بالامهار قد قدر للمدن تسعة عشرمثقالا من الذهب الأبریز وللقری من الفضه و من اراد الزیادة حرم علیه أن یتجاوز عن خمسة و تسعین مثقالا»؛(1) يعني دامادی تحقق نمی‌یابد مگر به پرداخت مهريه؛ برای شهري‌ها نوزده مثقال طلا و برای روستائيان نقره. هرکس بخواهد بیشتر بدهد حرام است که از نود و پنج مثقال تجاوز کند. جالب توجه است كه بهائيان با وجود ادعاي بداعت و نوآوري، مهريه را از عادات كهنه در ميان جوامع و فرهنگ‌ها مي‌داند؛(2) ولي به جهت جذب حداكثري زنان، جرأت نقض اين قانون (به اعتراف خود كهنه) را ندارد و از اين جهت ادعاي تساوي مرد و زن را نقض كرده و زن را بر مرد برتري داده است. بنابراين از يك سوء بداعتش را نقض كرده و از سوي ديگر تساوي و برابري را؛ ولي همچنان با جنجال رسانه‌اي سعي بر داغ نگه داشتن تنور تبليغاتي خود دارند. پانوشت: 1. اقدس، ص 60. 2. محلقات اقدس، ص 170. نک: پايگاه جامع #شناخت_بهائیت bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat sapp.ir/bahaiat.com instagram.com/bahaiat
🔷 اختلافات سران بابيت، يكي از چالش‌هاي مهم تعاليم دوازده گانه بهائيت از جمله شعار الفت، محبت و نفي خشونت است. ▪ () يك سال پيش از اعدام، () را جانشين خود قرار داد و از او خواست خود را پنهان كند تا كسي متوجه او نشود.(1) او در وصيت‌نامه خود مي‌نويسد: «الله اكبر تكبيراً كبيراً هذا كتاب من عند الله المهيمن القيوم الي الله المهيمن القيوم. قل كل من الله مبدؤن. قل كل الي الله يعودون. هذا كتاب من علي قبل نبيل ذكر الله للعالمين الي من يعدل اسمه اسم الوحيد... قل كل من نقطة البيان ليبدؤن ان يا اسم الوحيد فاحفظ ما نزل في البيان و امر به فانك لصراط حق عظيم...».(2) ▪جاني کاشاني در گزارش وصيت علي‌محمّد مي‌نويسد: «بناي غروب شمس ذکريه و طلوع قمر ازليه شده و لهذا به عدد واحد از آثار ظاهر خود که طبق باطن بوده باشد از قبيل قلمدان و کاغذ و نوشتجات و لباس مبارک و خاتم شريف و امثال آن را به جهت حضرت ازل فرستادند و وصيت‌نامه نيز فرموده بودند و نص به وصايت و ولايت ايشان فرموده و فرمايش کرده بودند که هشت واد بيان را بنويسد».(3) ▪بر خلاف همه اسناد و شواهد، (سرکرده جريان ) که 18 سال به‌عنوان پيشكار و پيرو در خدمت برادر كوچكترش (يحيي) بود،(5) هنگامي‌که موقعيت را مناسب ديد، با رد صلاحيت يحيي، ادعاي «من يظهره اللهي»(6) کرد. 🔸به دليل محدوديت اين صفحه، پی نوشت‌ها و مطالب تکمیلی را در سایت ما (پايگاه جامع شناخت بهائيت) بخوانید. 🔸در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم: Www.bahaiat.com t.me/bahaiat_com eitaa.com/bahaiat instagram.com/bahaiat
، پیامد دعوای سران