eitaa logo
پایگاه جامع شناخت بهائیت
142 دنبال‌کننده
58 عکس
9 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ما: @Parhizgar
مشاهده در ایتا
دانلود
.. نیست که هر فرد به‌آساني بدان دست يابد يا از الفاظ و ظواهر کلام چنين رمز و اشاراتي به دست آيد، بلکه درک آن وابسته به تعليم امام است.(۱۲) آقانوري (شيعه‌پژوه معاصر) دراين‌باره مي‌نويسد: «از ديدگاه اسماعيليه همان‌گونه که وظيفه امام، بيان و تأويل دين است و اين علم ويژه اوست، ديگران نيز بايد به‌طور کامل تسليم امام بوده، هر آنچه امام مي‌گويد بپذيرند و هيچ‌گونه انکاري نسبت به ائمه به قلب و زبان خود راه ندهند. هر چند آن موضوع براي ايشان ناشناخته، ناخوشايند و چه بسا موجب ضررشان باشد.»(۱۳) او در ادامه مي‌افزايد: «يکي از پايه‌هاي تأويل و باطني‌گري آن‌ها و توجيهات بدون ضابطه عرفي و لغوي و دلالتي از کتاب و سنت، ديدگاهي است که اسماعيليه نسبت به وظيفه امام داشته و معتقدند تأويلات از جانب اوست و پذيرش آن براي أتباع بدون هيچ پرسش لازم است و اين‌ها امور باطني و رمزي است که امام يا درس آموخته او بدان آگاه است.»(۱۴) دفتري نيز مي‌نويسد: «هر ظاهري متضمن باطن يا حقيقتي است؛ درنتيجه کتب مقدس منزل و شرايع و احکام مندرج در آن‌ها يک معناي لفظي يا ظاهر در مقابل يک معناي سرّي، پنهاني و باطني داشتند. ظاهر دست‌خوش تغييرات مي‌شد و با آمدن هر پيامبر صاحب شرع، براي آغاز نهادن دوره جديد منسوخ مي‌گشت؛ اما در مقابل باطن که متضمن حقايق بود، بدون تغيير و پايدار ماند؛ درنتيجه براي اسماعيليه حقايق يک نظام گنوسي به وجود مي‌آمد که نماينده و مظهر جهاني باطني از حقايق روحاني و پنهاني بود. اين دنياي باطني، پيش از ظهور قائم، تنها براي خواص قابل حصول بود، يعني آنان‌که به دين اسماعيلي درآمده و سوگند حفظ اسرار ياد کرده بودند، نه براي توده مردم؛ يعني عوام که فقط قادر به درک ظاهر يعني درک دنياي بيروني بودند.»(۱۵) ۳. دليل تأويل بسياري از تأويل‌هاي سران بهائيت، براي اثبات مهدويت علي‌محمد شيرازي است که مي‌توان به حديث زوراء،(۱۶) سنه ستين(۱۷) و لوح(۱۸) اشاره کرد. برخي نيز براي اثبات نبوت حسين علي نوري.(۱۹) اين‌گونه از کاربست تأويل در بيان متون ديني، برگرفته از جريان‌هاي فکري پيش از بابيت و بهائيت است كه به برخي اشاره مي‌كنيم: ۳. ۱. اسماعيليه جريان‌هاي اسماعيلي براي اثبات ديدگاه‌هاي خود، همانند ديگر فرق و مکاتب فکري، به شواهدي از قرآن و حديث استناد کرده و يافته‌هاي خود را با اين دو منبع اصيل اسلامي همسان مي‌سازند. آنان با ارائه ادله‌اي از قرآن و حديث، تأويل آيات قرآن، معارف و احکام ديني را واجب مي‌نمايند و براي همه معارف ديني، ظاهر و باطني مي‌سازند كه بايد به آن‌ها معتقد شد. آنان اعتقاد به نظريه فلسفي مَثَل و ممثول و ظاهر و باطن داشتن امور تکويني را نيز برگرفته از آيات قرآن مي‌دانند.(۲۰) آقانوري در اين‌باره مي‌نويسد: «بيشتر تأويل‌هاي اسماعيليه نسبت به اشخاص و مراتب دعوت ديني آن‌هاست. در اغلب تأويل‌هاي اسماعيليه، محور تأويل، سلسله‌مراتب دعوت اسماعيليه است، به‌ويژه آنچه در تأويل دعائم الاسلام، وجه دين و کتاب الکشف آمده است.»(۲۱) وي در ادامه مي‌افزايد: «با اينکه اسماعيليان مدعي هستند فهم معارف ديني و تأويل و باطن قرآن بايد به تعليم امام باشد و شريعت و کيش آن‌ها ستيز و ناسازگاري با عقل ندارد، تأويلات و تطبيق‌هاي آنان بر مبناي ذوق بوده و هيچ برهاني بر آن ندارند، حتي يکي از عوامل اختلاف ميان داعيان و متفکران آنان، همين ذوقي بودنِ تأويل‌هاي آنان است.»(۲۲) ۳. ۲. نقطويه مبلغان نقطويه نيز همانند داعيان (حجت) اسماعيليه به تأويل متوسل مي‌شدند و از آيات و روايات و حساب جمل و … براي تقويت مدعاي خود بهره مي‌بردند.(۲۳) ۴. تأويل‌هاي ذوقي سران بهائيت در استناد‌ به آيات و روايات، ظاهر را رها كرده و معنايي ذوقي براي واژگان آن‌ها مي‌سازند. ابوالفضل گلپايگاني (مبلغ بزرگ بهائيت) آيه ﴿يدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَي الْأَرْضِ ثُمَّ يعْرُجُ إِلَيهِ في يوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾(۲۴) را مبين ميعاد ظهور علي‌محمد شيرازي خوانده و در تفسير آن مي‌نويسد: «ترجمه آيه مباركه اين است كه تدبير مي‌فرمايد خداوند امر را از آسمان به زمين پس به‌سوي او عروج خواهد نمود در مدت يك روز كه مقدار آن هزار سال است از آنچه شما مي‌شماريد. يعني حق جل جلاله امر مبارك دين را اولاً از آسمان به زمين نازل خواهد فرمود و پس از اكمال و نزول در مدت يك هزار سال انوار ديانت زايل خواهد شد و اندک‌اندک در مدت مزبوره ثانياً به آسمان صعود خواهد نمود و اين معلوم است كه نزول انوار امر دين از آسمان به زمين معقول و متصور نيست الا به وحي‌هاي نازله بر حضرت سيد المرسلين و الهامات وارده بر ائمه طاهرين و اين انوار در مدت دويست و شصت سال از هجرت خاتم الانبياء تا انقطاع ايام ائمه هدي كاملاً از آسمان به زمين نازل شد و مائده سماويه به نزول قرآن و بيانات ائمهعلیهم السلام كه مبين كتاب بودند بر امت اسلاميه تماماً مبذول شد...
... و چون در سنه دويست و شصت هجريه حضرت حسن بن علي العسكريعلیه السلام وفات فرمود و ايام غيبت فرا رسيد و امر ديانت به آراء علما و انظار فقها منوط و محول گشت … و پس از انقضاي هزار سال تمام از غيبت در سنه ۱۲۶۰ هجريه شمس حق از افق فارس ظاهر گشت و بشارت قران و حديث كاملاً تماماً تحقق پذيرفت.»(۲۵) بر اين اساس گلپايگاني معتقد است: مراد از امر در اين آيه، دين و مذهب و تدبير به معناي فرستادن دين و عروج به معناي برداشتن و نسخ دين است، از اين‌رو هر مذهبي بيش از هزار سال نمي‌تواند عمر کند و بايد جاي خود را به مذهب ديگري بدهد و طبق قرآن پس از گذشتن هزار سال، مذهب ديگري خواهد آمد. شهين احسان (نويسنده بهائي) نيز در ترجمه اين آيه مي‌نويسد: «امر از آسمان (مشيت خدا) به زمين (قلوب انسان‌ها) تدبير مي‌شود و سپس به سوي او بر مي‌گردد، در مدت يك روز كه ميزانش يك هزار سال قمري است. (سال‌هايي كه شما مي‌شماريد تقويم عربي يعني قمري)» وي در ادامه مي‌نويسد: «ملاحظه مي‌فرماييد كه تدبير و تبيين اسلام در سال ۲۵۹ هجري، با رحلت امام يازدهم، به كمال رسيد و درست يك هزار سال پس از آن، طلعت باب ظهور فرمود.»(۲۶) بهائيان با اين ادعاها در پي مغالطه‌اند كه پاسخ‌هاي فراواني نيز گرفته‌اند.(۲۷) اين تفسير گلپايگاني و تقليد احسان، برگرفته از تأويل‌هاي باطني اسماعيليه است كه درباره‌اش نوشته‌اند: «اگر کسي موارد تأويلات ذوقي و عددي و تطبيق آنان بر مقبولات فلسفي – ديني اسماعيليه را بنگرد، ملاحظه مي‌کند که بسياري از آن تأويل‌ها با هيچ ضابطه عرفي و لغوي سازگار نيست و گواهي از کتاب و سنت ندارد و مي‌توان گفت زيربناي تأويلات و تفاسير باطني، يکي از اعتقاد به نظريه فلسفي و پيش فرض وجود «مثل و ممثول» و «ظاهر و باطن» براي همه امور تکويني و تعميم آن به معارف و احکام ديني است و ديگري اعتقاد آنان به واسطه‌هاي اين تأويل که امامان و حجج است. از طرفي آنان براي اثبات اين دو عقيده اساسي، به دليل عقلي و فلسفي تمسک مي‌کنند.»(۲۸) پانوشت ۱. ایقان، ص ۱۸ – ۱۹. ۲. همان، ص ۱۹. ۳. همان، ص ۱۹ – ۲۰. ۴. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص ۲۵۸. ۵. وجه دین، ناصرخسرو قبادیانی، ص ۶۶. ۶. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص ۲۵۸. ۷. انعام: ۶ / ۳۵. ۸. وجه دین، ص ۶۶ – ۶۷. ۹. اقدس، ص ۱۰۲. ۱۰. گنجینه حدود و احکام، ص ۳۴۰ – ۳۴۱. ۱۱. همان، ص ۳۴۱. ۱۲. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص ۲۵۴. ۱۳. همان، ص ۲۸۰. ۱۴. همان، ص ۲۸۴ – ۲۸۵. ۱۵. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص ۱۶۱. ۱۶. ایقان، ص ۱۶۳ – ۱۶۴. ۱۷. همان، ص ۱۶۸. ۱۸. همان، ص ۱۶۲ – ۱۶۳. ۱۹. نك: گلگشتی در قرآن مجید؛ بهاء الله در قرآن، ص ۱۳۹۱. ۲۰. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص ۲۶۵ – ۲۶۷. ۲۱. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص ۲۸۸. ۲۲. راحة العقل، ص ۷۹. ۲۳. جنبش نقطویه، ص ۴۱. ۲۴. سجده: ۳۲ / ۵. ۲۵. الفرائد، ص ۵۴ – ۵۵. ۲۶. گلگشتی در قرآن کریم، ص ۶۱. ۲۷. فصلنامه مشرق موعود، شماره ۳۹، ص ۲۲۱ – ۲۲۲. ۲۸. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص ۲۶۹ – ۲۷۰. منبع: محمد علی پرهیزگار، فصلنامه مشرق موعود، شماره ۴۳.
* پیشینه شناسی روشی و محتوایی بابیت و بهائیت در تاریخ و آموزه‌های اسماعیلیه چکیده سران بابیت و بهائیت با ادعای امی بودن خود و بهره‌گیری از شعار مطابقت دین با مقتضای زمان، از تازگی گفتار و بداعت ادعاها و نوین بودن آموزه‌هایشان سخن رانده‌‌اند؛ ولی گفتار و کردار آنان به هیچ وجه تازگی نداشته، بلکه مشابهت‌های بسیاری با ادعاها و سیره دیگر سران جریان‌های انحرافی و باطنی به ویژه برخی امامان متمهدی اسماعیلیه دارد. نوشتار حاضر با روش پژوهش توصیفی - تحلیلی در صدد است تا از طریق جمع‌آوری اطلاعات كتابخانه‌ای، همانندی‌های گفتار و کردار سران بابیت و بهائیت با آموزه‌های برخی ائمه اسماعیلیه در حوزه امامت و رهبری را بیان کند تا نقش اثرگذار آموزه‌های امامان این جریان بر فرقه‌های بابیت و بهائیت آشکار گردد. نتایج به دست آمده حاكی از آن است كه نه تنها مدعی سران بابیت و بهائیت تازگی و بداعت ندارد، بلکه با توجه به شواهد موجود، آموزه‌های مطرح شده از سوی آنان در حوزه جایگاه امام و کارکردهای او، کپی‌برداری از آموزه‌های امامان برخی جریان‌های مندرس اسماعیلیه است. دانلود مقاله👇👇
1.pdf
3.12M
مقاله: «پیشینه شناسی روشی و محتوایی بابیت و بهائیت در تاریخ و آموزه‌های اسماعیلیه»
* شیوه مدیریت و ارتباط‌گیری سران بابیت و بهائیت با پیروان و شباهت آن با عمل‌کرد ائمه اسماعیلیه شيوه ارتباط‌گيري سران بابیت و بهائیت با پيروانشان شباهت بسیاری با عمل‌کرد ائمه اسماعیلیه و نحوه کنترل سازمان سياسي – مذهبي آنان دارد: ۱. جريان بابيت شيرازي با الواح بسياري که براي پيروانش مي‌فرستاد، جريان بابيت را رهبري ‌کرد. او در ابتداي ادعاهاي خود، با لوحي که براي ملاصادق خراساني فرستاد، ادعای بابیت خود را در شیراز علنی کرد.(۲) وي همچنين در «لوح وصيت» به جانشيني پس از خود پرداخت و ميرزا يحيي نوري (برادر کوچک حسین‌علی نوری و جانشین علی‌محمد شیرازی؛ معروف به صبح ازل، م ۱۹۱۲م) را براي اين جايگاه معرفي کرد: «الله اكبر تكبيراً كبيراً هذا كتاب من عند الله المهيمن القيوم الي الله المهيمن القيوم. قل كل من الله مبدؤن. قل كل الي الله يعودون. هذا كتاب من علي قبل نبيل ذكر الله للعالمين الي من يعدل اسمه اسم الوحيد… قل كل من نقطة البيان ليبدؤن ان يا اسم الوحيد فاحفظ ما نزل في البيان و امر به فانك لصراط حق عظيم…».(۳) ۲. جريان بهائيت سران بهائيت از نوري تا تشكيلات بيت العدل امروزي، پيروان خود را با لوح‌‌پراكني اداره كرده و مي‌كنند كه بسياري از آن‌ها در قالب الواح نازله يا الواح مباركه در دسترس است.(۴) اين شيوه امروزه نيز وجود دارد و بيت العدل با لوح پراکني، محافل روحاني، ملي و … را کنترل و رهبري مي‌کند. ۳. جريان‌‌هاي اسماعيليه در دوره‌های گوناگون، ائمه اسماعیلیه شیوه‌های گوناگون ارتباط‌گیری با پیروان را به کار می‌بستند؛ از جمله آقاخان سوم با بسياري از نزاريان در سرزمين‌هاي گوناگون تماس مستقيم داشت و جامعه نزاري را اغلب با فرستادن فرمان‌ها يا دستورالعمل‌هاي مکتوب، رهبري و هدايت مي‌کرد که در جماعت‌خانه‌ها بر نزاريان خوانده مي‌شد. فرمان‌هاي آقاخان، نزاريان را در زمينه‌هاي خاص، به‌ويژه در زمينه تعليم و تربيت، رفاه اجتماعي، سرمايه‌گذاري‌هاي اقتصادي تعاوني و آزادي زنان هدايت مي‌کرد. اين فرمان‌ها همچنين جامعه را از لحاظ آداب و اعمال ديني، روابط اجتماعي و اخلاقي و رفتارهاي شخصي راهنمايي مي‌کرد.(۱) پانوشت ۱. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص ۶۰۰ – ۶۰۱. ۲. مطالع الانوار، ص ۱۲۲. ۳. نقطه الکاف، ص ۱۹. ۴. هفت مجلد «آثار قلم اعلي» از جمله همين لوح پراكني‌هاي حسين‌علي نوري است. امروزه نيز اين مسئوليت بر عهده بيت العدل است كه از طريق سايت «ديانت بهائي» اين كار را انجام مي‌دهد. منبع: مقاله «تحلیل پیشینه روشي و محتوايي بابيت و بهائيت در آموزه‌هاي اسماعيليه»
*لواط، زنا و ازدواج با محارم در بهائیت فرقه هايي كه پشتوانه الهي ندارد، براي جذب پيرو و افزايش جمعيت، مجبورند براي هر گروهي از مخاطبان، جاذبه اي فراهم سازند. برخي را كه در پي خدا و دين هستند، با ظاهري ديني و مذهبي جذب كنند و بعضي را كه در پي آزادي و اباحه گري هستند با برداشتن قيد و بندها و نمايش آزادي هاي كاذب. بهائيت نيز از اين مقوله خارج نيست. ابتدا با تعاليم دوازده گانه خود جلو مي آيد تا برخورد مخاطب را ببيند، اگر در پي معارف الهي بود، از توحيد و نبوت دم مي زند و اگر در پي آزادي از قيد و بند احكام بود، آزادي هاي جنسي را نشان مي دهد. در اين نوشته، به قسم دوم، يعني ترويج اباحه گري در احكام بهائيت مي پردازيم و به نمونه هايي اشاره مي كنيم: حسين علي نوري، درباره احکام همجنس گرايي، ازدواج با محارم و زنا می نویسد: ۱. لواط: «انا نستحیی ان نذکر حکم الغلمان اتقوا الرحمن یا ملا الامکان و لا ترتکبوا ما نهیتم عنه فی اللوح و لاتکونوا فی هیماء الشهوات من الهائمین؛ ما حیاء می کنیم که حکم پسرها را ذکر کنیم. از خدا ای جماعت ممکنات پرهیز کنبد و آنچه را که در لوح (اقدس) از آن نهی شده اید مرتکب نشوید و در بیابان شهوت رانی از جمله متحیرین نباشید.»۱ خدای بهائیان خجالت می کشد درباره همجنس بازي سخن بگوید. روشن نیست حکم لواط خجالت آورد است یا دور اندیشی بهاء الله؛ بعيد نيست كه حسين علي بهاء پیش بینی همجسگرایان را می کرد و می خواست آنان را هم جذب بهائیت کند. ۲. ازواج با محارم: «قد حرمت علیکم ازواج آبائکم؛ زن هاي پدرانتان بر شما حرام شده اند.»۲ بهاء در بحث ازدواج، تنها ازدواج با زن پدر را حرام می کند؛ پس ازدواج با دیگر محارم حرام نیست، همانگونه که برخی از بهائیان چنین می کنند؛ مانند بهائي اي که در مشهد با دختر خود ازواج کرده بود. ۳. زنا: «قَد حَکَم الله لِکُل زان و زانیه دیه المسلمه الی بیت العدل و حی تسعه مثاقیل من ذهب و ان عادا مره اخری ادوا بِضعف الجزاء هذا ما حَکَم بِهی مالک الاسما فی الولی و فی الخری قدر لهما عذاب مهیمن؛ خدا برای هر مرد و زن زنا کاری حکم کرده است که دیه أی به بیت العدل بپردازند و آن مقدار ۹ مثقال طلا است؛ جریمه او برای بار دوم دوبرابر می شود؛ این است آنچه که مالک اسماء در دنیا بدان حکم کرده است.»۳ جالب است که خدای بهائیان، تنها به زر اندوزی بیت العدل و تشکیلات بهائی چشم داشته است و هیچ اهمیتی به کانون خانواده و حرمت این نظام مقدس نداده است که می گوید: هر که زنا کرد ۹ مثقال طلا به بیت العدل بدهد و اگر تکرار کرد دو برابر می شود. این جمله، یعنی هر که پولدارتر است، آزادیش بیشتر است و به هر کس بخواهد می تواند تجاوز کند. شاید به همین خاطر است که عبد البهاء مجبور شد از ترک تعصبات جنسی سخن بگوید، زیرا حکم زنا در بهائیت، با تعصبات جنسی سازگار نیست؛ اگر يك بهائي تعصب جنسی داشته باشد دیگر نمی تواند تحمل کند که کسی به خانواده اش تجاوز کند و او هیچ چیز نگوید… همچنین در گنجینه حدود و احکام می نویسد: «و اما مسئله زنا، این مسئله تعلق به غیر محصن (کسی که زن ندارد) دارد نه محصن؛ و اما محصن حکمش راجع به بیت العدل است.»۳ پس اگر مردی با زن شوهرداری در مسلک بهائی زنا کرد، باید به بیت العدل مراجعه کنند تا جریمه رانقدی حساب کنند. هر انسان روشن فكري، با نگاه به اين احكام متمدنانه، از الهي بودن يا نبودن يك فرقه و مسلك آگاه مي شود، از اين رو ما به خرد خوانندگان احترام مي گذاريم تا خود تصميم بگيرند. پانوشت: ۱. اقدس، حسین علی نوری، ص ۶۴. ۲. پيشين ۳. پيشين، ص۲۱. 4. گنجینه حدود و احکام، ص ۲۴۲.
* تحلیل ادعای الوهیت سران بهائیت شيرازي و نوري در موارد بسياري با اعلان پايان دور نبوت، پيامبري خود را نفي کرده و از الوهيت و مظهريت و ربوبيت خود سخن رانده‌اند و ديگر سران و مبلغان بهائيت نيز اين سخنان را تأييد کرده‌اند؛ از جمله الوهيت. علي‌محمّد شيرازي درباره الوهيت خود و ظهور ربوبيتش مي‌نويسد: «چون که ظهور سر، ظهور الله، نه ظهور بشأن نبوت و ولايت، بل به ظهور ربوبيت از اين جهت بود که ظاهر شد به ظهور انني انا الله لا اله الا انا در حين ظهور اول کسي که به من بيعت کرد، محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، چنانچه نص حديث است، بعد اميرالمؤمنين(علیه السلام) بود و بعد ائمه(علیهم السلام)».(۱) حسين علي نوري نيز با نفي خداي سبحان، از الوهيت و يگانگي خود مي‌نويسد: «انّه لا اله الّا انا الباقي الفرد القديم» (۲) و در جاي ديگري آورده است: «قال و قوله الحقّ انّه ينطق في کلّ شأن انّه لا اله الّا انا الفرد الواحد العليم الخبير». (۳) ولي در قصيده ورقائيه خود را خداي خدايان مي‌خواند: «كلّ الالوه من رشح امري تالّهت و كلّ الربوب من طفح حكمي تربّت»(۴) و در لوح تولدش با جمله‌اي متناقض، از ادعاي الوهيت خود پرده برمي‌دارد: «فَيا حَبَّذا مِنْ هذَا الْفَجْرِ الَّذي فيهِ اسْتَوي جَمالُ الْقِدَمِ عَلي عَرْشِ اِسْمِهِ الْأَعْظَمِ الْعَظيمِ وَ فيهِ وُلِدَ مَنْ لَم ْيَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ».(۵) روشن است كه اين ادعاها با سيره مشترک انبياء الهي سازگار نيست، زيرا هيچ پيامبري جز با دعوت به توحيد ذاتي، صفاتي و عبادي مبعوث نشد، از اين‌رو انبياء الهي هرگز ادعاي الوهيت و ربوبيت نداشتند، بلكه انسان‌ها را سوي اعتقاد به مبدأ يکتا، رب يگانه و در نتيجه معبود واحد دعوت مي‌‌کردند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون».(۶) انبياء پيش از معرفي خود و جايگاهشان (نبوت و رسالت)، خود را بنده خدا مي‌خواندند، از اين‌رو پيامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) به پيروان خود نيز مي‌آموزد که او را پيش از رسول بودن، بنده خدا بدانند: «اشهد ان محمّداً عبده و رسوله». بر پايه اين آموزه نبوي است که امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: «لا ترفعوني فوق حقي».(۷) پس چگونه است که مدعياني همچون علي‌محمّد شيرازي و حسين علي نوري خلاف سيره پيامبران الهي گام برداشته و از نردبان ادعا بالا مي‌روند؟ پانوشت ۱. تفسیر سوره حمد، ص ۲. ۲. اقدس، ص ۸۴ و ۸۶. ۳. همان، ص ۱۳۶. ۴. مکاتیب عبدالبهاء، ج ۲، ص ۲۵۵. ۵. رساله ایام تسعه، ص ۵۰. ۶. سوره انبياء، آیه ۲۵؛ نك: تسنیم، ج ۱۴، ص ۶۶۴. ۷. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۵.
* پايه‌ريزي تشکيلات اداري و سلطنت بهائی با الگوگیری از نظام سلطنتی انگلستان عدم مداخله در سیاست، یکی از تعالیم دوازده گانه بهائیت است؛ لیکن در تناقضی آشکار، این جریان درباره پايه‌ريزي تشکيلات اداري و سلطنت، صراحتاً به الگوگيري از نظام سلطنتي انگلستان اقرار مي‌کند: «در اصول احکام که از قبل در کتاب اقدس و ساير الواح نازل امور راجع به سلاطين و رؤساي عادل و اُمناي بيت عدل شده و منصفين و متبصّرين بعد از تفکّر اشراق نيّر عدل را به عين ظاهر و باطن در آنچه ذکر شده مشاهده نمايند حال آنچه در لندره امّت انگريز به آن متمسّک خوب به نظر ميآيد چه که به نور سلطنت و مشورت امّت هر دو مزيّن است.»(۱) این موضوع نه تنها یکی از تناقضات تعالیم دوازده‌گانه بهائیت است، بلکه یکی از تناقضات ادعای بدیع بودن آموزه‌ها و تعالیم بهائیت و به مقتضی زمان بودن بهائیت نیز هست که جا دارد حق‌جویان و حقیقت‌طلبانی که درباره بهائیت تحقیق و تحری می‌کنند، به این تناقضات توجه ویژه‌ای داشته باشند. پانوشت ۱. مجموعه‌اي از الواح جمال اقدس ابهي، ص ۵۳.
* نقش عبد البهاء در تحولات بهائيت عباس افندی، پسر حسین علی بهاء (پیامبر بهائیت) است که نزد بهائیان به عنوان مبین بهائیت شناخته می‌شود. او خود را عبد البهاء نامید و در متحول كردن بهائيت همه كوشش خود را به كاربست. در این مقاله به گوشی ای از تحولات بهائیت در زمان عبد البهاء اشاره خواهیم کرد: ۱. هنگامی که عباس افندی به قدرت رسید، با بسیاری از دستورات و وصایای پدر مخالفت کرد که از جمله به دو نمونه اشاره می‌کنیم: الف). مخالفت در باب جانشینی بهاء؛ عبد البهاء، نخست دست برادر کوچک خود، یعنی محمد علی را از بهائیت کوتاه کرد، زیرا بنا به وصیت بهاء، اول عبد البهاء به قدرت می رسید و سپس برادرش محمد علی، زمام بهائيت را به دست می‌گرفت.(۱) ب). مخالفت با احكام بهاء؛ از جمله مي توان به رواج دست بوسی در زمان عبد البهاء اشاره کرد؛ این در حالی بود که بهاء دست بوسی را در بهائیت ممنوع کرد و در اقدس نوشت: «قد حرم علیکم تقبیل الایادی فی الکتاب؛ بوسیدن دستها بر شما حرام شده است.»(۲) ج). سرپیچی از وصیت بهاء در باره اموال و اوقاف خیریه بهائیت که به دستور بهاء باید به اولاد بهاء (اقصان) باز می گشت و پس از آنان به بیت العدل می رسید؛(۳) ولی عبد البهاء در وصیت نامه خود شوقی افندی را به مقام ولی امری و ریاست بیت العدل منصوب کرد تا همه اموال را در اختیار گیرد.(۴) ۲. با رو به زوال رفتن قدرت روس، عباس افندي دست به کار شد تا حامی جدیدی برای بهائیت دست و پا کند؛ بنا بر اين از روس‌ها روی گرداند و به سوی انگلیس ها رفت و با خوش خدمتی‌هایی که به انگلیسي‌ها کرد، موفق شد حمايت آنان را جلب كرده و مقام «سر» که یک مقام عالی رتبه انگلیس است را از آن خود کند. ۳. عبد البهاء در سفرهای اروپایی و آمریکایی خود، توانست آرمانی‌هایی را به عنوان تعالیم یا اصول دوازده گانه بهائیت فراهم سازد؛ شعارهایی که می توان از چند جهت به آنها نگاه کرد: الف). از جهت الهی بودن، زیرا برخی از این تعالیم برگرفته از سیره انبیاء است و برخی مخالف سیره پیامبران؛ مانند تحری حقیقت و وحدت عالم انسانی. ب). از دید عقلانیت، زیرا برخی از این آموزه ها مخالف عقل سلیم است؛ مانند ترک جمیع تعصبات. ج). از جهت علمیت، زیرا برخی از این اصول با علم روز نیز تناقض دارد؛ مانند: وحدت خط و لسان. ۴. عبد البهاء که می خواست بهائیت را در نسل خود نگه دارد، دست برادر را از بهائیت کوتاه کرد؛ ولی خودش نیز پسردار نشد، از این رو مجبور شد، قدرت را به نوه دختری خود، یعنی «شوقی افندی» واگذار کند، از اين رو سيره پدر را در جانشيني و خلافت در بهائيت نيز تغيير داد و اولين انشعاب را در بهائيت رقم زد.(۵) پانوشت: ۱. الواح بها، ص ۱۰۸. ۲. اقدس، حسین علی بهاء، ص ۱۰. ۳. پیشین، ص ۱۳. ۴. وصیت نامه عبد البهاء. ۵. نک: تاریخ جامع بهائیت، ص ۵۷۶.
هوش کنید مست را، آب زنید دست را سجده کنید هست را 🍃🌸عید ربیع میرسد🌸🍃 عفو کنید بنده را، ارج نهید زنده را یاد کنید رفته را 🍃🌸عید ربیع میرسد🌸🍃 💠میلاد نبی اعظم(ص) و امام صادق (ع) مبارک باد💠
سکوت بهائیت در برابر دستگیری مفسد اخلاقی و اقتصادی در مقطعی که کشور به سبب اعمال فشارهای مختلف، درگیر جنگ اقتصادی تمام عیار بوده و تمامی تلاش‌ها در راستای تقلیل آسیب‌های ناشی از تحریم‌های اقتصادی متمرکز شده، تشکیلات «بهائیت» با اقدامات تخریبی خود به طرق مختلف، به این بحران دامن زده و می‌زند. در این راستا باید به نقش عناصر و مهره‌های بهائی اخلالگر اقتصادی اشاره کرد. یکی از این عناصر، «سامان قاقچی» است که با تمرکز بر قاچاق و احتکار کالا، در روند طبیعی بازار خلل وارد می‌ساخت. این عضو فرقه بهائیت که در زمینه قاچاق کالاهایی چون «اسپیلت» و عرضه آن‌ها با لیبل‌های تقلبی به بازار، ‌همچنین احتکار کالا در ایام فشار اقتصادی، فعالیت‌های گسترده‌ای در یکی از استان‌های غربی کشور داشت، با افشای این تخلفات و تحرکات، در نهایت بازداشت شد. از دیگر اتهامات این اخلالگر اقتصادی عضو فرقه بهائیت، می‌توان به فساد اخلاقی گسترده و باج‌گیری‌ از طریق تهیه تصاویر از سوژه‌های مختلف، اشاره کرد. نکته‌ قابل‌تأمل، تلاش گسترده تشکیلات و محافل بهائی برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی و عدم افشای خبر دستگیری او و تعلقش به فرقه بهائیت است. پیش از این نیز اخبار مربوط به نفوذ و تأثیر منفی یکی از عناصر بهائی بر بازار ارز و سکه در رسانه‌ها منتشر شد. شایان ذکر است، نفاق و تلاش برای ضربه به نظام اسلامی، سابقه‌ای دیرینه در فرقه بهائیت دارد و تاکنون موارد متعددی از تحرکات فرقه مزبور در بازار قاچاق برخی کالاها و تلاش برای نفوذ در عرصه اقتصادی، افشا شده‌ است. تلاش فرقه«بهائیت»برای ضربه به نظام اقتصادی/یک عنصربهائی دستگیر شد تلاش فرقه«بهائیت»برای ضربه به نظام اقتصادی/یک عنصربهائی دستگیر شد یک عضو فرقه بهائیت به دلیل بحران آفرینی در نظام اقتصادی کشور و تمرکز بر قاچاق و احتکار کالا دستگیر شد. به گزارش خبرنگار مهر، در مقطعی که کشور به سبب اعمال فشارهای مختلف، درگیر جنگ اقتصادی تمام عیار بوده و تمامی تلاش‌ها در راستای تقلیل آسیب‌های ناشی از تحریم‌های اقتصادی متمرکز شده، تشکیلات «بهائیت» با اقدامات تخریبی خود به طرق مختلف، به این بحران دامن زده و می‌زند. در این راستا باید به نقش عناصر و مهره‌های بهائی اخلالگر اقتصادی اشاره کرد. یکی از این عناصر، «سامان قاقچی» است که با تمرکز بر قاچاق و احتکار کالا، در روند طبیعی بازار خلل وارد می‌ساخت. این عضو فرقه بهائیت که در زمینه قاچاق کالاهایی چون «اسپیلت» و عرضه آن‌ها با لیبل‌های تقلبی به بازار، ‌همچنین احتکار کالا در ایام فشار اقتصادی، فعالیت‌های گسترده‌ای در یکی از استان‌های غربی کشور داشت، با افشای این تخلفات و تحرکات، در نهایت بازداشت شد. از دیگر اتهامات این اخلالگر اقتصادی عضو فرقه بهائیت، می‌توان به فساد اخلاقی گسترده و باج‌گیری‌ از طریق تهیه تصاویر از سوژه‌های مختلف، اشاره کرد. نکته‌ قابل‌تأمل، تلاش گسترده تشکیلات و محافل بهائی برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی و عدم افشای خبر دستگیری او و تعلقش به فرقه بهائیت است. پیش از این نیز اخبار مربوط به نفوذ و تأثیر منفی یکی از عناصر بهائی بر بازار ارز و سکه در رسانه‌ها منتشر شد. شایان ذکر است، نفاق و تلاش برای ضربه به نظام اسلامی، سابقه‌ای دیرینه در فرقه بهائیت دارد و تاکنون موارد متعددی از تحرکات فرقه مزبور در بازار قاچاق برخی کالاها و تلاش برای نفوذ در عرصه اقتصادی، افشا شده‌ است. حال جای این پرسش است که تشکیلات بهائیت کجاست و چرا در برابر این رسوایی سکوت کرده است؟ آنان که برای دستگیری پیروان خود جنجال به پا می کردند و کمپین به راه می انداختند؟ منبع: مهر
مقاله «پیشینه شناسی و نقد ادعای نبوت سران بابیت و بهائیت»👆👆👆
* تناقض ادعای مظهریت و الوهیت باب و بهاء با ادعای نبوت آنان علی محمد شيرازي (باب) و حسین علی نوري (بهاء) در موارد بسياري با اعلان پايان دور نبوت، پيامبري خود را نفي کرده و از الوهيت و مظهريت و ربوبيت خود سخن رانده‌اند و ديگر سران و مبلغان بهائيت نيز اين سخنان را تأييد کرده‌اند: الف. شيرازي درباره جايگاه خود مي‌نويسد: «چون که ظهور سر، ظهور الله، نه ظهور بشأن نبوت و ولايت، بل به ظهور ربوبيت از اين جهت بود که ظاهر شد به ظهور انني انا الله لا اله الا انا…» (۱) ب. نوري مقام شيرازي را ظهور الله مي‌داند: «سنه ستين اول ظهور اللّه است ».(۲) ج. حسين‌علي نوري نيز با نفي خداي سبحان، از الوهيت و يگانگي خود مي‌نويسد: «انّه لا اله الّا انا الباقي الفرد القديم» (۳) و در قصيده ورقائيه خود را خداي خدايان مي‌خواند: «كلّ الالوه من رشح امري تالّهت و كلّ الربوب من طفح حكمي تربّت» (۴) و در لوح تولدش با جمله‌اي متناقض، از ادعاي الوهيت خود پرده برمي‌دارد: «فَيا حَبَّذا مِنْ هذَا الْفَجْرِ … فيهِ وُلِدَ مَنْ لَم ْيَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ». (۵) د. اشراق خاوري درباره جايگاه نوري مي‌نويسد: «مقام آن حضرت، رسالت و نبوت نبوده و نيست، بلكه ظهور الله و مظهر مقدس نفس غيب الغيوب است.» (۶) ابوالفضل گلپايگاني به سيره مشترک انبياء الهي(علیهم السلام) اعتقاد دارد و درباره آن مي‌نويسد: «مظاهر امر الله را مظاهر حقيقت واحده و کل را در حکم يک روح و يک نفس مي‌دانند … شرايع الهيه را در حکم شريعت واحد دانسته‌اند.» (۷) ليکن روشن است كه اين ادعاها با سيره مشترک انبياء الهي(علیهم السلام) سازگار نيست، زيرا هيچ پيامبري جز با دعوت به توحيد ذاتي، صفاتي و عبادي مبعوث نشد، از اين‌رو انبياء الهي(علیهم السلام) هرگز ادعاي الوهيت و ربوبيت نداشتند، بلكه انسان‌ها را سوي اعتقاد به مبدأ يکتا، رب يگانه و در نتيجه معبود واحد دعوت مي‌‌کردند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون»؛(۸) پيامبران الهي(علیهم السلام) پيش از معرفي خود و جايگاهشان (نبوت و رسالت)، خود را بنده خدا مي‌خواندند، از اين‌رو پيامبر خاتم(صلی الله علیه و اله و سلم) به پيروان خود مي‌آموزد که او را پيش از رسول بودن، بنده خدا بدانند: «اشهد ان محمّداً عبده و رسوله». بر پايه اين آموزه نبوي است که امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: «لا ترفعوني فوق حقي».(۹) بنابراين چگونه است که مدعياني همچون شيرازي و نوري خلاف سيره پيامبران الهي گام برداشته و از نردبان ادعا بالا مي‌روند؟ بر اين اساس که شيرازي نبوت خود را نفي کرده و ظهور خود را ظهور الله مي‌داند، نه ظهور به شأن نبوت و ولايت و حسين‌علي نوري از الوهيت و … (نه نبوت) خود سخن مي‌گويد، چگونه بهائيان اين دو را نبي خوانده و از شريعت تازه و کتاب جديد سخن مي‌گويند؟ هنگامي که شيرازي ظهورش را «ظهور الله» مي‌داند، ادعاي نبوت و پيام‌آوريش چه معنا و مفهومي مي‌تواند داشته باشد؟ زيرا نبوت و پيام‌آوري زماني معنا مي‌يابد که امکان ارتباط مستقيم با خدا ميسر نباشد، در حالي که بنا بر ادعاي سران بابيت و بهائيت، دوره نبوت به پايان رسيده و دوره الوهيت آغاز شده است و اين دو در جايگاه الوهيت ظاهر شده‌اند و اين يعني ارتباط مستقيم با خدا! پانوشت ۱. تفسیر سوره حمد، ص ۲. ۲. مائده آسماني، ج ۷، ص ۶۹. ۳. اقدس، ص ۸۴ و ۸۶ و ۱۳۶. ۴. مکاتیب عبدالبهاء، ج ۲، ص ۲۵۵. ۵. رساله ایام تسعه، ص ۵۰. ۶. قاموس توقیع منیع، ج ۱، ص ۱۱۴. ۷. الفرائد، ص ۳۴۳. ۸. انبياء: ۲۵؛ نك: تسنیم، ج ۱۴، ص ۶۶۴. ۹. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۵. منبع: پیشینه شناسی و نقد ادعای نبوت سران بابیت و بهائیت، مشرق موعود، شماره ۴۷، محمد علی پرهیزگار
* نقش بهائیت در کشف حجاب زنان و دختران ایران بهائی ها سیاست کشف حجاب رضاخان را که نشانه مخالفت و ضدیت وى با یکى از اصول مسلم و حساس شریعت اسلام منطبق با قانون و منطق خود مىدانستند. اولین اقدامات قره العین برای رها ساختن حجاب، از حضور بدون پوشش و آزادانه در جمع مریدان رهبر بابیگری آغاز گردید. نقشه های استعمارگران برای مبارزه با حجاب و اسلام ستیزی در ایران بدین طریق با اقدامات مزدورانه سران بابیت شروع و در نهایت بعد از آن با ابعادی وسعیتر توسط بهائیت در ایران ادامه یافت. در واقع بهائیان در ایران اولین فرقه ای بودند که زمزمه های کشف حجاب و اختلاط بی مانع زنان و مردان بیگانه را تحت عنوان حریت نساء مطرح ساختند. در دوران مشروطه فرمانی از عبدالبهاء صادر شد که زنان بهائی را از به کار بردن حجاب باز می داشت و آنچه توسط رضا شاه به زور اجرا شد بدون سابقه نبوده است؛ زیرا بهائیان در عصر مشروطه اولین گامهای آن را برداشته بودند. بهائی ها پیشگام در ترویج بی حجابی و بی بندوباری در دولت رضاشاه بودند. صدیقه دولت آبادی خواهر یحیی دولت آبادی از فرقه ازلی بابیها بود ظاهراً نخستین زنی بود که سالها قبل از فاجعه کشف حجاب چادر از سر برداشت و پس از انجام مراسمی خاص در برابر دوربین عکاسان و خبرنگاران خارجی بدون حجاب عازم اروپای غربی و امریکا شد. فرخ پارسای در تسهیل اقدامات منع حجاب پس از فرمان رضاخان نقش داشت. در سال ۱۳۱۴ زمانی که رضاخان تصمیم خود را برای کشف حجاب عملی کرد و با زور و سر نیزه و قدرت نیروهای قزاق و پاسبان‌های نظمیه چادر از سر زنان برداشت، اداره فرهنگ جبهه فرهنگی، این کار را به عهده فرخ دین پارسایی از بهائیان معروف گذاشت تا پیرامون مزایا و محسنات بی‌حجابی تبلیغ کنند؛ به همین سبب با حمایت مستقیم بهائیان، مجله ویژه زنان به نام "جهان زنان" که مدتی بود به دلایل نامعلومی ‌منتشر نمی‌شد، مجدداً انتشار یافت. ضمناً روز هفدهم دی روز کشف حجاب روز جهانی جوانان بهایی است. شایان بیان است که پروژه دختران انقلاب هم در راستای همان جریان فرهنگی غرب بود. در پروژه دختران خیابان انقلاب که دشمن به شدت دنبال این بود که آن را به نماد جریان اعتراضی اجتماعی علیه نظام اسلامی تبدیل کند که موفق نشد. در این ماجرا بازهم نقش بهائیت پررنگ است. چند نفر از دخترانی که در این پروژه بازداشت شدند به بهائیت تمایلات شدید داشته اند. منبع: پایگاه جامع شناخت بهائیت
* نقش بهائیت در مبارزه با حجاب اسلامی زنان و دختران سید حمید روحانی، تاریخ نگار انقلاب در خصوص حجاب و عفاف و عملکرد رضاخان در کشف حجاب اظهار داشت: رضاخان نه از خودش اختیاری داشت و نه در تصمیم گیری دارای استقلال فکری بود، رضاخان یک فرد عامی و بی سواد بود که با خشونت و دیکتاتوری سعی در پیشبرد اهداف خود داشت. وی با اشاره به دستور رضاخان برای کشف حجاب عنوان کرد: در این مساله آن کسی که رضاخان را هدایت می کرد، انگلستان برای بیرون کشیدن لباس سنتی ایرانیان از تن آنها تلاش زیادی کردند که یکی از اقدامات آنها نیز همین متحد الشکل کردن لباس ها بود. این مورخ انقلاب با اشاره به اهداف انگلیس از تدوین قوانین پوششی جدید عنوان کرد: انگلستان در پی این بود که ایران را به عنوان یک بازار برای البسه خود تبدیل کند؛ اگر قرار بود مردم ایران به پوشش هویت خودشان پابند بمانند انوقت لباس ها و کالاهای انگلیسی در کشور بی مشتری می شد. روحانی در ادامه افزود: اصرار انگلستان برای اجرای قانون لباس متحدالشکل هم برای همین مساله بود و منفعت مادی در آن داشت؛ رضاخان هم مامور اجرای این سیاست انگلستان شد که لباس مردم را از تن آنها بیرون بکشد و به جای آن به مردم لباس های انگلیسی و همان کلاه پهلوی معروف را بپوشاند. وی با بیان اینکه با این شیوه میخواستند لباس سنتی زنان ایران که زیبا و پوشیده بود را از تن آنها در بیاورند تصریح کرد: در این صورت بود که ملت ایران به لباس های فرنگی عادت کند و لباس های انگلیسی را بپوشد اما عامل اصلی و مهم تر این اقدام انگلیس ها مقابله با اسلام بود تنها راهی که انگلیس ها می توانستند در ایران پایگاه داشته باشند، ترویج فرهنگ غربی بود. این مورخ انقلاب در ادامه افزود: انگلیس ها دیده بودند که اسلام عامل وحدت بوده و سال ها ایرانیان با فرهنگ اسلامی با کشورهای بیگانه و استکبار مبارزه کرده بودند؛ و این انگیزه ها برای انگلستان باعث شد تا فشارها به رضاخان وارد شود. روحانی در خصوص نقش بهائیت و تأثیر آنها بر روی رضاخان در راستای کشف حجاب تصریح کرد: بهائیت در کشور ستون پنجم و از عوامل انگلستان بودند که و یکی از کسانی که در این زمینه تلاش زیادی کرد تا کشف حجاب را در ایران گسترش دهد همان خانم طاهر قره العین بود. وی همچنین گفت: طاهره قره العین خود یکی از مهره های انگلستان بود و انگلستان با عوامل و جاسوسان خود اهداف خود را پیش می برد و بهائیت کمک زیادی به انگلستان برای پیشبرد اهداف در زمینه کشف حجاب و ... کردند؛ همه کسانی که در پازل انگلستان پیگیر سیاست های کشف حجاب بودند با فرهنگ غرب خو گرفته و دانش آموخته دانشگاه های غربی کشور بودند. این مورخ انقلاب در ادامه بیان داشت: موضوعی که امروز دنبال می شود و برخی به دنبال کشف حجاب و یا حجاب اختیاری یا اجباری هستند کاملاً غلط است و وقتی حدود ۹۸ درصد از مردم به جمهوری اسلامی رای داده اند یعنی باید قانون اسلام پیاده شود و هدف این نبود که تنها یک تابلویی از اسلام داشته باشیم. روحانی در ادامه افزود: وقتی جمهوری اسلامی بر پا شد یعنی قانون اسلام جاری شود و وقتی قانون اسلام اجرا می شود دیگر اجبار و غیر اجبار وجود ندارد؛ وقتی به جمهوری اسلامی رای داده ایم یعنی به قانون جمهوری اسلامی رای داده ایم و مساله حجاب هم جزئی از قانون اسلام و بر اساس نص صریح قرآن است. وی در خصوص موضوع شخصی بودن حجاب و تفاوت آن با بقیه احکام مانند نماز گفت: حجاب یک موضوع اجتماعی است و اینگونه نیست که بگوییم رعایت نکردن آن مانند نماز نخواندن تبعات فردی دارد؛ دقیقا مانند بیماری ها گاهی یک بیماری مانند سردرد یادندان درد موضوعی شخصی است و فرد را درگیر می کند اما فردی که دچار بیماری مهلک مانند وبا می شود دیگر نمی تواند در جامعه آزادانه بچرخد چرا که بقیه را نیز بیمار می کند؛ موضوع حجاب هم همین است.
⭕️ اعتراف بهاءالله به حقوق‌بگیری ازدولت روسیه ♨️به گزارش روشنگر به نقل از نقد بهائیت/ بهائیان در حالی سعی بر انکار ارتباط پیامبرخوانده‌ی با استعمار روس‌تزار دارند که وی صراحتاً، به حقوق‌بگیری خود از امپراطوری روس‌تزار اعتراف کرده است. ♦️ همچنان که می‌خوانیم: «قسم به جمال قدم که اول ضرّی که بر این غلام وارد شد، این بود که قبول شهریه از دولت نموده و اگر این نفوس (بهائیان) همراه نبودند، البته قبول نمی‌کردم».[1] ✍️ اما در این نوشته، هرچند پیامبرخوانده‌ی اسمی از امپراطوری روس نیاورده و تنها اعتراف به حقوق‌بگیری از "دولت" نموده، اما از آن‌جایی که با او دشمن بوده و او را و کرده و گروهی از هم‌مسلکانش را اعدام نمود؛ معلوم می‌شود که مراد او از مواجب بگیری دولت، دولت روس‌تزار بوده است. چرا که تنها امپراطوری روس بود که با پیامبرخوانده‌ی بهائی موافق بود و حمایتش می‌کرد و معلوم می‌شود که مرادش از دولت، بوده است. ⚠️ با این حال، چگونه یک مواجب‌بگیری امپراطوری_ظالم، ستمگر و غاصب می‌تواند پیامبری الهی باشد؛ حال آن‌که خدای تعالی صراحتاً فرموده است: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ [هود/113]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمی‌شوید» 📚پی‌نوشت: 📕[1]. حسینعلی_نوری، مجموعه الواح مبارکه، ص 159-158.