eitaa logo
با هم باشیم ۱۸
100 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
89 فایل
از ما بترس، طائفه ای پراراده ایم☝🏻 ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم✌🏻 از ما بترس شیعه سر سخت حیدریم🤚🏻 جان بر کفان جبهه ی فتوای رهبریم✊🏻 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @Fathi0313 @asheghshahadatF16 ارتباط با ادمین کانال 👆🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
.🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷روایتِ اول: *مادرِ 💓 دانشجوی پزشکی بود و تک پسر خانواده. رفت جبهه و شد چون توی معرکه ی جنگ شهید شده بود ، نیازی به غسل و کفن نداشت و با همون لباس خونی دفنش کردند وقتی شهید رو گذاشتند توی قبر ، مادرش گفت : خودم می خوام برم توی قبر و برای بچه ام تلقین انجام بدم مادر وارد قبر شد. تا دستاش رو گذاشت روی سینه ی پسرش ، دید سینه اش پر از خون لخته شده است😭 مادر میگه: اون لحظه گرفت. سرم رو آوردم بالا تا به خاطر این درد داد بزنم اما یهو چشمم خورد به پدر و مادرها ، و جوونایی که بالای قبر ایستاده بودند... با خودم گفتم: اگه من الان از غصه داد بزنم، دلِ پدر و مادرها خالی بشه و بچه هاشون رو نفرستن جبهه ، یا اگه داد بزنم و این جوونا بترسن و دیگه نرن جبهه از اسلام دفاع کنن ، فردای قیامت جواب این گناه رو چی بدم...😢 رو فرو خوردم . سرم رو بردم کنار گوش پسرِ شهیدم و آروم گفتم: عزیزم برو! فقط سلام منو به (س) برسون ...😔 زینب(س) خودش مادر شهیده ، می دونه من چی کشیدم... .🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🌷روایت دوم: *مادرِ 💓شب بود که اومد خونه . بهم گفت: مادر برا خداحافظی اومدم ... اون شب برا پسرم درست کرده بودم. غلامحسین اومد سر سفره نشست و شروع کرد به خوردن. اما دیدم توی فکره ... علت رو که پرسیدم گفت: مادر! امشب من پیش شما ماهی می خورم ، فردا ماهی ها منو می خورن ...😢 پسرم رفت و فردا توی خلیج فارس به دست آمریکایی ها شهید شد و هنوز جنازه اش برنگشته...😭 مادر شهید می‌گفت: از شهادت پسرم سی و چند سال می گذره و من از اون موقع به الان، لب به ماهی نزدم... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 برای ام البنین های کشورمون دعا کنیم 💦🌺💦🌺💦🌺💦 @bahambashim18