برشی از کتاب ستاره ها چیدنی نیستند
رمان زیبا جداب خواندنی با شخصیتی بنام سارا
«صبح زود روز یکشنبه، وقتی پدر و مادر سارا هنوز خواب بودند، سارا بهسمت مرکز اسلامی نیویورک به راه افتاد و ماشا هم در میانهٔ راه به او پیوست. سارا با لبی خندان و صورتی بشاش به ماشا رسید. وقتی ماشا از او علت خوشحالیاش را پرسید؛ سارا گفت که برایش باورنکردنی بوده که بعد از صحبت با پدرش، تا حد زیادی از شدت مخالفت پدرش کم شده است.
موضوع از این قرار بود که: شب گذشته، سارا بعد از چند روز ماندن پیش ماشا، بالاخره خواست که به خانه برگردد و با پدرش صحبت کند. برای همین وقتی پس از تماس تلفنی ماشا به پدرش -که به خواست سارا انجام شد- فهمید پدرش سرحال است و وقت مناسبی برای صحبت کردن با اوست، از ماشا خداحافظی کرد و به خانه رفت.
وارد ساختمان که شد، رفت کنار پدرش نشست. دست او را لمس کرد و با لحنی آرام از او درخواست کرد که به حرفهایش گوش دهد. پدرش ابتدا چندان توجهی نکرد اما وقتی سارا بدون مقدمه گفت: «پاپا! اصلاً میدونی من دستور دارم که به شما احترام بذارم؟ این چند روز بارها میخواستم داد و فریاد راه بندازم و… اما باید طبق این دستور عمل کنم. چون احترام به شما برای من یه وظیفهست. اینو میدونستی پاپا؟… روحانی مسلمانی که باهاش آشنا شدم بهم گفت نباید به پدر و مادرت بیاحترامی کنی. حتی نباید بهشون بد نگاه کنی. تا خدا از دستت راضی باشه. این یه دستوره توی دین اسلام پاپا! همون که این دستور رو داده، نوع پوشش من رو هم تعیین کرده…
#معرفیکتاب
#ستارههاچیدنینیستند
🌸🍃🌸🍃🌸
@bahambashim18
معجزهی مادری
مادر، همه را به هم وصل میکند. مادر، محور است؛ مادر، مرکز است؛
مـادر، رئیس خانه است و خانهگردان؛ مـادر ، محبت میپراکند؛ مادر
لطیف است و مهربان و با همین عشق و محبت، جامعه را میسازد. با
مادرانههایش، برای همه مادری میکند. با زنجیر محبت، همه را به هم
متصل میکند؛ ناملایمات را میزداید و بهجایش محبت میآفریند.
این محبت، همان چیزی است که اگر در جامعه باشد، هنگام به درد آمدن یکی از اعضا، دگر عضوها را نماند قرار. این همان جاذبهای است که مثل آهنربا همه را به خود جذب میکند. مادر
#معرفیکتاب
#زیرسایهمادر
حتما بخوانید
نشر دهید
#فاطمیه
🌸🍃🌸🍃🌸
@bahambashim18