eitaa logo
بهانه
343 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
500 ویدیو
42 فایل
حوزه باید انقلابی بماند. همه در این باره مسئولیم و باید از قلم، زبان و نفس خود برای آن هزینه کنیم. و لا تأخذه فی الله لومة لائم @aliahmadimehr
مشاهده در ایتا
دانلود
200422_1926.mp3
16.79M
یادم نمیره مثل همچین روزهایی سال گذشته دو سه روز مونده به ماه مبارک از طرفی شعبان و رجب رو مثل همیشه از دست داده بودم از طرف دیگه نگران بودم از هم نتونم خوب استفاده کنم. خلاصه این در و اون در میزدم یه جایی، یه برنامه‌ی خوبی، یه خلوتی پیدا کنم که قول و قرارهام رو بذارم... سحر یکی از دوستان پیام داد که (علیه السلام) رو قراره ببرن تو بیمارستان. میای روضه بخونی؟ گل از گلم شکفت. مجلس تو تک تک اتاق‌های بیمارستان برای مریض‌های کرونایی زنگ زدم دو سه تا دیگه از رفقا رو هم هماهنگ کردم، با هم یه تیم شدیم و رفتیم بیمارستان. دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به حبیب جعل الله الشّفاء فی تربته پرچم رو وارد اتاق‌ها می‌کردیم، آرام دم می‌گرفتیم و نوحه سرایی می‌کردیم بعضی بیمارایی که روزها از جاشون تکون نخورده بودن، پرچم رو که میدیدن به سختی جا به جا میشدن به سختی میکردن. مهربانانه از ما تشکر میکردن. تو همون ساعات و دقایق که پرچم رو تو اتاق ها میبردیم، دو بار کد 99 به صدا دراومد صدای تلخی بود هر وقت این صدا رو میشنیدم، برایم عذاب‌آور بود. دو نفر از دنیا رفتن بالا سرشون رفتیم و روضه خوندیم. جایتان خالی پ.ن: بعدش رفتیم تو اتاق استراحتِ دوستانِ جهادی و یه محفل روضه هم برای دلِ بیمار خودمون داشتیم. فایل مربوط به همونجاست. ما همان رجب و شعبان‌دیده‌هایی هستیم که، قرار بود خوب شویم که خب نشدیم که نشدیم... ای ماه خدا، خوش اومدی @bahaneee
هدایت شده از بهانه
200422_1926.mp3
16.79M
یادم نمیره مثل همچین روزهایی سال گذشته دو سه روز مونده به ماه مبارک از طرفی شعبان و رجب رو مثل همیشه از دست داده بودم از طرف دیگه نگران بودم از هم نتونم خوب استفاده کنم. خلاصه این در و اون در میزدم یه جایی، یه برنامه‌ی خوبی، یه خلوتی پیدا کنم که قول و قرارهام رو بذارم... سحر یکی از دوستان پیام داد که (علیه السلام) رو قراره ببرن تو بیمارستان. میای روضه بخونی؟ گل از گلم شکفت. مجلس تو تک تک اتاق‌های بیمارستان برای مریض‌های کرونایی زنگ زدم دو سه تا دیگه از رفقا رو هم هماهنگ کردم، با هم یه تیم شدیم و رفتیم بیمارستان. دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به حبیب جعل الله الشّفاء فی تربته پرچم رو وارد اتاق‌ها می‌کردیم، آرام دم می‌گرفتیم و نوحه سرایی می‌کردیم بعضی بیمارایی که روزها از جاشون تکون نخورده بودن، پرچم رو که میدیدن به سختی جا به جا میشدن به سختی میکردن. مهربانانه از ما تشکر میکردن. تو همون ساعات و دقایق که پرچم رو تو اتاق ها میبردیم، دو بار کد 99 به صدا دراومد صدای تلخی بود هر وقت این صدا رو میشنیدم، برایم عذاب‌آور بود. دو نفر از دنیا رفتن بالا سرشون رفتیم و روضه خوندیم. جایتان خالی پ.ن: بعدش رفتیم تو اتاق استراحتِ دوستانِ جهادی و یه محفل روضه هم برای دلِ بیمار خودمون داشتیم. فایل مربوط به همونجاست. ما همان رجب و شعبان‌دیده‌هایی هستیم که، قرار بود خوب شویم که خب نشدیم که نشدیم... ای ماه خدا، خوش اومدی @bahaneee