بسماللهالرحمنالرحیم
🔴 یک خاطره واقعی:
چند سال پیش به امامزادهای رفته بودم (برای مشخص نشدن احتمالی، عمدا اسم امامزاده رو نمیگم).
افرادی عزادار سراغم آمدند که:
"حاجآقا! میشه همین الان سر قبر عزیزی در مجاورت امامزاده حاضر بشید و بر مزار عزیزمان که چند روزه دفن شده، دعا یا روضهای بخونید؟..."
با افتخار قبول کردم که چه افتخاری بالاتر از نوکری اهلبیت علیهمالسلام...
بین راه تا برسیم به مزار، لا به لای صحبتها مطلب تکاندهندهای گفتند که:
حاجآقا! اونجا شرایط خاصه. حال روحی پدر این مرحوم خیلی خرابه. آخه این مرحوم یک جوان رعنا بوده که پدرش خودش رو مقصر کشته شدنش میدونه (یا ظاهرا توسط پدرش کشته شده!!!) جزئیات دقیقش یادم نمیاد...
_چطور؟؟؟
+ پدر وپسر با هم رفته بودند تفریح و شکار. اشتباها تیر به پسر میخوره و پرپر میشه! 😭😭😭
(خدای را شاهد میگیرم همین الان هم که بعد از چند سال این خاطره را مینویسم، بغض گلویم را رها نمیکند.)
... رسیدیم سر مزار. من هم که تجربه چنین مواجههای را تا بحال نداشتم. پدر جلو آمد و راستَش را بخواهید در اینکه باید چطور با او برخورد کنم حیران بودم.
باید در حضور بقیه به پدری که خودش را شریک یا عامل کشته شدن پسرش میداند تسلیت بگویم!
در مقابل فامیل و آشنایان حالت شرمندگی و شکست عجیبی داشت که اصلا قابل وصف نبود.
من هم فقط مقداری دلداریِشان دادم و توسل مختصری به اهل بیت علیهمالسلام پیدا کردیم.
آنچه با تمام وجود احساس کردم این بود که آشنایانِ داغدار آن جوان، هر چند عزادار جوانشان بودند؛ اما مواظب بودند مبادا کسی نقش پدر در این حادثهی #ناخواسته را یادآوری کند!
در یککلام:
داغ جوون خیلی سنگین بود و همه رو جمع کرده بود. اما توجه اونها به دلِ شکستهی این پدر اگر بیشتر از جوانش نبود، کمتر از آن هم نبود. آن #داغ_سنگین ترکیب شده بود با یک #فشار_روحی (عذاب وجدان درونی) و #احساس_شرمندگی_عمیق بخاطر اشتباهی که غیرقابل بازگشت بود.
آمیختن این فشارها با هم به قدری سنگین بود که دیگر مشابه آن را در هیچ صاحبعزایی ندیدم. اصلا جنس آن فشار روحی #کُشنده بود!
همه اطرافیان و حتی من که غریبه بودم، برایمان واضح بود که در آن شرایط، مواظبت از روح و #قلب_شکسته پدر، مهمتر از دلِ داغدار مادر است.
اصلا هیچکس در آن شرایط، توقع سرزنش یا تحقیر پدر را نداشت. همه داغدار فرزندش بودند. اما همه میدانستند که خود پدر بیشتر از بقیه داغدار است!
آن روز، ابراز همدلی با آن پدر را هیچکس به بیتفاوتی نسبت به مرگ آن جوان و بیاحترامی به داغ مادرش معنا نکرد. هیچکس!
... و دیگر چنین چهره شکستهای ندیدم تا همین چند روز پیش در قاب تلویزیون...
زیاده عرضی نیست!
#سردار_حاجی_زاده
پ.ن: برای خدا تا این حالت هم که شده باید پیش برویم و مجاهده با نفس کنیم...
خاطره از: یکی از اساتید عزیز
@bahanealiahmadimehr