زمینه شهادت امام هادی (ع)
فاطمه گرید درعزای تو
کربلا گشته سامرای تو
سامرا شده دارالمصیبت
درعزای امام ولایت
آجرک الله بقیه الله
شهرغربت با غصه جان دادی
تو غریبی یا حضرت هادی
برده دشمن به بزم شرابت
پرشرر شده قلب کبابت
آجرک الله بقیه الله
این دلم تنگ و دیده ام پرآب
ازغمت آقا گشته ام بی تاب
اشک غربته جاری توو چشمام
ذکرمه روی لب غریب آقام
آجرک الله بقیه الله
ابوذر رییس میرزایی
شهادت حضرت امام هادی(ع)
نوحه
رسیده ماتم امام هادی
عالم پراز غم امام هادی
دلهاحزین گشته
زار و غمین گشته
ازجوردشمنها
مسموم کین گشته
مظلوم سامرا امام هادی
وقتی که او درمجلس شراب است
از داغ زینب دیده اش پرآب است
ماتم گرفته بر
آن لاله ی پرپر
از روضه ی گودال
از پیکری بی سر
مظلوم سامرا امام هادی
روی لبش دارد نوای مادر
گریه کند با روضه های مادر
باقلب بشکسته
بارسفربسته
ازظلم این دنیا
مولاشده خسته
مظلوم سامرا امام هادی
درماتم امام بی قرینه
مهدی زهرا می زند به سینه
زاین ماتم عظمی
ناله زند آقا
ذکرش به روی لب
واویلا واویلا
مظلوم سامرا امام هادی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
یا صاحب الزمان(عج)
ای لیله الرغائب شب زنده دارها
معشوق جاودانی چشم انتظارها
دنیابدون توبه جهنم بدل شده
ای جنت جمیل دل بی قرارها
هجران توخمیده کندکوه صبر را
زرد است بی رخت همه ی سبزه زارها
ای منتَظَربه منتظران وعده داده اند
تکیه زنی به کعبه شه شهریارها
گرتیغ ذوالفقارببیند به دست تو
حیدرکندبه هیبت تو افتخارها
شاخ گل پیمبروزهراوحیدری
ماییم درکنارتومانند خارها
دردفراق تونفسم رابریده است
بی توچه سخت میگذرد روزگارها
هرمرده زنده میشودازمقدم شما
وقتی گذرکنی زکنارمزارها
ازگردش دوچشم توپروردگارهم
تنظیم میکندهمه لیل ونهارها
آن ضربه ای که بررخ مادرنشسته است
گویی که صورتش شده چون لاله زارها
باپهلوی شکسته به کوچه زدشمنان
مهدی بیاببین که کتک خورده بارها
عجل علی ظهورک یاصاحب الزمان
آقابیا که باتوبیاید بهارها
ابوذر رئیس میرزایی(بهار)
یا اباعبدالله(ع)
عمریست که مجنون سرکوی حسینم
دلبسته ی آن تیغ دو ابروی حسینم
برسنگ مزارم بنویسید پس از مرگ
من عاشق دیدارگل روی حسینم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
جمعه ی دلتنگی🌹
ما منتظران یوسف کنعانیم
از دیده ی خود ستاره می افشانیم
در ندبه ی دلتنگی صبح جمعه
عجل لولیک الفرج میخوانیم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
یاصاحب الزمان (عج)
قراردل بی قرارم کجایی
به جزتو کسی را ندارم کجایی
دراین میکده تا به کی از تو دوری
ز صهبای مستت خمارم کجایی
ندارم به دل آرزویی به جز این
سرم را به پایت گذارم کجایی
توان صبوری ندارد دل من
به درد فراقت دچارم کجایی
گذارم به پشت سرآدینه هارا
رسد کی به سرانتظارم کجایی
نباشی خزان است فصل (بهارم)
بهارم بهارم بهارم کجایی
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
یاصاحب الزمان (عج)
غروب جمعه چه دلگیرمیشود مولا
بیاکه منتظرت پیرمیشود مولا
به یک نگاه مسیحایی تومیدانیم
گناه ماهمه تطهیرمیشود مولا
ابوذررییس میرزایی