خیلی دوست دارم از جملهی میل ندارم استفاده کنم، اما متاسفانه همیشه گشنمه.
واست آرزو میکنم:
خُدا نردبونی بسازه واست تا جلوۍ همون آدمایی بری بالا که آرزوشون بود زمین بخوری و نمیتونن بالا ببیننت..🌱
تنها چیزی که فهمیدم اینکه حق ندارم زخم هامو به کسی نشون بدم.
نشون بدم که چی بشه؟
یا بر علیه من ازش استفاده میشه یا حس درک نشدن مثل یه سیلی میخوره تو صورتم
چیزی که فهمیدم اینکه من نیازی ندارم کسی زخم های منو درمان کنه.
خودم بهتر بلدمشون
خودم بهتر حواسم هست،اگه نیست چطوری تا الان زندم؟
بعضی وقتا فکر میکنم جلوی بقیه فقط باید اون ساید خوشحال بودنمو نشون بدم، واقعا نیازی نیست خود پر دردمو نشون بدم.
لزومی نداره جدی، چون تهش به خودم میگم: چقدر تو احمقی.
همین.
در نهایت ضربه آخرو از کسي میخوری که آمار ضربههای قبلیای که خوردی رو داشته.