♦️ناف آهو چیست؟ مشک آهو اصل را از کجا بخریم؟ مشک آهو اصل، ماده معطری است که از نافه آهوی ختن و از جنس نر گرفته می شود.این نوع آهو بیشتر در جنگل‌های کوهستان‌های شمال شرقی آسیا زندگی می‌کند. کیسه‌ای در زیر شکم این آهو وجود دارد که در آن ماده‌ای لزج و شکلاتی رنگ و بعضاً نزدیک به سیاه وجود دارد. در فصل بهار آهو این کیسه را در اثر خارش به سنگ می‌کشد. این ماده سپس خشک می‌شود و در اثر تماس می‌افتد. بهترین نوع مُشک از آهوان چینی یا تبتی است. با این حال این مشک در نپال و روسیه هم تهیه می‌شود. تنها در زمان‌های خاصی از سال مانند زمستان می‌توان مشک را از بدن این آهو بدست آورد. زیرا در زمستان مشک که در اصل به صورت مایع است، جامد می‌شود   ♦️مشک در کدام قسمت آهو قرار دارد؟ در این مورد می‌توان با تحقیق علمی به این نکته دست یافت که نافه دراصل دو غدهٔ بزرگ در دو طرف نشیمنگاه آهوی ختن می‌باشد. این حیوان برای جذب ماده، نشیمنگاه را بر تنهٔ درخت و امثال آن می‌مالد و با تصاعد بوی مشک در واقع به جذب نوع ماده می‌پردازد. مطالب از این دست که مشک را مربوط به ناف آهو می‌دانند نادرست است. ضمناً این حیوان از نظر شکل و قیافه کاملاً با نوع آهوانی که معروف است تفاوت دارد و شکل و شمایلی متفاوت از آن چیزی دارد که ما در نقاشی‌های مینیاتوری می‌بینیم بارزترین ویژگی این گونه آهو، دندان‌های خون‌آشام‌مانندش و نیز سر شبیه به کانگوروی آن است. نوع نر آن این دندان‌های جلو را به جای شاخ درمی‌آورد گفته می‌شود برای گرفتن مشک آهو، برخی زودتر از موعد این حیوان را به‌طور غیرقانونی می‌کشند و مشک را از شکم آهو خارج می‌کنند. شاعران پارسی‌زبان از مشک در اشعارشان بسیار استفاده کرده‌اند. میتوان از مشهورترین بیتی که از مشک نامبرده شده به این بیت از اشعار خیام نیشابوری اشاره کرد: مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید با توجه به قیمت بالای مشک آهو اصل که طبق شنیده‌ها گاه به ازای هر کیلو تا  ۶۰إلی 75هزار دلار هم می‌رسد. همچنین به علت در معرض انقراض بودن این نوع آهوی کمیاب، بعید به نظر می‌رسد که بتوان به مدعیان فروش این ماده خوشبو و آن هم بصورت 100درصد خالص اعتماد نمود! در داخل عطر مشک شورانگیز هم کمتر از 2درصد توانستیم از مشک آهو اصل استفاده نماییم.

♦️مراقب سودجویان کذاب باشیم! متأسفانه سودجویان با استفاده از پوست حیواناتی مثل بز و گوسفند چیزهایی شبیه به مشک و ناف آهو ختن درست کرده و آن را به نام مشک اصل بفروش می‌رسانند! یعنی مواد معطری را در بین پوست حیواناتی مثل بز جاسازی کرده و آنها را شبیه به مشک اصل یا ناف آهو کرده و بفروش می‌رسانند!  

عطرطبیعی مشک شورانگیز 🍃طبیعت: درجه دوم گرم و اول خشک ⭐️ستـاره: مریخ(مزاج اختری) 🗓شروع مصرف: روز سه‌شنبه و یکشنبه شب ✅خـواص: مُفَرِّح قوی، مُقَوّی، مُنضِج، مُحَلّل، مُصلِح بَلغَم، مُدِربول، قابِض، مُبهِی، مُنقِی، مُفَتّح، مُسَکّن ✅تأثیرات أخص: دفع افکارمنفی، دفع طلسم و جــادو، نشــاط‌آور قــوی، رفع بی‌خوابـی، تشنــج، ســردرد، بهـبــود رفع گرفتـگی مجــاری کبــد و طحـال، تقویت حافظه و بهبود خارش بدن و... ترکیبات: ✳️ مشک طبیعی آهوی ختن %1.3 ✳️ گل سنبله ✳️ زعفران ✳️ شاه دانه ✳️ گل محمدی ✳️ کرفس وحشی ✳️ و... 💯عطر فاخر، طبیعی و کم‌نظیر «مشک شورانگیز»، اکسیری است حکیمانه و متمایز با همه‌ی عطرهای طبیعی طیّبستان. ⛔️مضرات: افــراد گرم مزاج، نباید زیـاده‌روی کننـد. ❤️احسـاس: شمه‌ای از داستان عشق «شورانگیز» ماست این حکایت‌ها که از فرهاد و شیرین کرده‌اند هیچ مژگان دراز و عشـوهٔ جـادو نکرد آنچه آن زُلف دراز و خال مِشکین کرده‌اند ساقیا مِی ده که با حکم ازل تدبیر نیست قابل تغییر نبـود آنچـه تعییـن کــــرده‌اند 💵قیمت ۲/۵ گرمی :302000 تومان #عطرطبیعی💠 #عطر_طبیعی_مشک_شورانگیز💠 #طیبستان💠 #رایحه_درمانی💠 #عطرمشک_شورانگیز💠 #بهارسلامتی 💠 🆔👉 @baharsalamati 🆔👉 @baharesalamati1

نظر مشتری های عزیزمون در مورد عطر مشک شور انگیز‌ 👇👇👇

🌺🍃 نظر مجموع حکماء را در متـون اصیل طبی و روایی جُستیم تا به اکسیری دست یابیم برای رهایی از امراض جسمی و روحی. 📖 پس از سالیانی پژوهش، یافتیم آنچه را که برایمان به یادگار گذاشتند.🖇 ♦️«بَخور رهایی» با طبیعت گرم و خشک، درمانی است مؤثر و مجرب برای بهبود بیماری‌هایی با منشأ سردی(سودا و بلغم). ♦️ همچنین ترکیبات حکیمانه این محصول برای علاج امراض روحی بسیار مؤثر و مجرب است؛ و باعث رهایی از چشم زخم، طلسم، جادو و افکار منفی می‌شود؛ و برای جذب رزق و روزی💰 بسیار توصیه می‌شود. ♦️بَخور با بُخـور متـفاوت است؛ بَخـورات در دســـته رایحـــه‌درمـانـی با سوزاندن و دود کردن مورد استفاده قرار می‌گیرند. 🌺🍃🌺🍃 ♦️فلـذا روش استفاده از «بَخور رهایی» همانند اسپند است. ♦️این محصول ان‌شاءالله بزودی عرضه خواهد شد.

داستان عطربازی تق‌هرمس، اسم عطری بود که هیچگاه ازمن جدا نمی‌شد. داخل منزل کلکسیونی از برترین عطرهای روز دنیا را داشتم؛ اما رفاقتم با تق‌هرمس خیلی صمیمی‌تر بود. یک دوش حسابی باهاش گرفتم، ریش‌هایم که جور موهای بر باد رفته‌ام رامی‌کشید، با شانه چوبی نوازششان دادم و تو آیینه یک چشمک به خودم زدم و گفتم: امروز روز توست آقا محسن، نمایندگی خاورمیانه حق توست! کت‌وشلوار خاکستری با پیراهن سفید، به قول بیزینس‌من‌ها، ترکیب‌رنگ مذاکره و متقاعدسازی بود. وارد بیستمین سال عطربازیم شده بودم. هیچ‌موقع کار با عطر را یک تجارت نمی‌دیدم. من عاشق عطر بودم و هیچ چیز مانع این عشق‌بازی نبود. حتی فشارهای اقتصادی. عطر یا ادکلنی جدید می‌دیدم، دست و پایم می‌لرزید و تا آن را نمی‌خریدم؛ آرام نمی‌گرفتم. حتی یکبار پول پس‌اندازی که برای خرید موتور سیکلت کنار گذاشته بودم را بدون ذره‌ای تردید، رفتم و یک ادکلن گرانقیمت سوئیسی خریدم. یکی دوباری بیشتر باهاش دوش نگرفته بودم که بابام وقتی متوجه قیمت نجومیش شد، با کوبیدن یک لگد جانانه به اندام تحتانی بنده، ادکلن نازنین را پرت کرد وسط حیاط! خدا حفظشون کنه، نیتش خیر بود. تا مدتی بوی فضله مرغ‌های حیاط همسایه به مشام نمی‌رسید و خروس بی‌محلشون، مستانه‌تر از همیشه، از کله سحر تا بوق سگ قوقولی قوقو می‌کرد! باخیره شدن به آئینه، غرق در افکار و خاطرات عطربازی‌هام شده بودم. یک لحظه از تو آیینه چشمم به ساعت پشت سرم افتاد، مثل جن زده‌ها برگشتم و با نگاه به ساعت گفتم. یا خود خدااااا، دیرم شد... حمید بهم گفته بود که این خارجی‌ها خیلی رو زمان قرار حساسند. ادامه دارد... 🆔@baharesalamati1

...ان‌شاءالله داستان عطربازی... تا هجده قسمت ادامه خواهد داشت ماجرایی پر از فراز و نشیب، جاهایی خنده‌دار و گاهی هم گریه‌دار و تلنگرآمیز... همراه با ناگفته‌هایی رازگونه از سیستم سلامت کشور و مافیای عطر و ادکلن‌های صنعتی 🖊سید محسن برزنونی

❤️همسرم؛ و ای مرد زندگیم!❤️ در پیچ و تاب زندگی، چه روزهایی که برایت سخت گذشت؛ اما به من سخت نگرفتی و همه‌ی خستگی‌هایت را پشت لبخندت پنهان کردی... قرارمان این بود که همسفران آسمانی شویم؛ در کنار هم و باهم تربیت شویم تا فرزندانمان را پرورش دهیم و یاری برای دلدار شویم... مگر می‌توان هدیه‌ای جز عمری که عهد کردم با تو پیر شود تقدیم کرد. با تو حالم خوب است؛ چون پناه و تکیه‌گاهی هستی که نفس‌هایت عطر خدایی دارد و دست‌هایت پهنه‌ی باران ادعونی نماز شبت هست... چشمانت چه زیباست، وقتی از اشک های نیمه شبت سرخ شده... بی‌نهایت اقتدارت را دوست دارم؛ وقتی تو هم عواطفم را دوست داری و دستان نوازشگرت گونه‌هایم را گرم می‌کند... خاطرت هست که قرار گذاشتیم که اگر جعده وجودم سرکش شد، حسنی‌وار برایم آئینه باشی؛ و تو هم از من خواستی که اگر فرعون نفست برافروخت، آسیه تو باشم... هر روز، روز تو و مولایمان هست، اما سالروز تعهد من به یارم امروز است... روزت مبارک ای همسفر آسمانیم ❤️عطر طبیعی گیسو @baharesalamati1

پیشنهاد عطر روز مرد : #عطرروح_القدس #عطرزعفران #عطرمشک_شورانگیز

سلام وعرض ادب و احترام خدمت مشتریان عزیز باز دوباره بوی جشن و شادی میاد😍 منم خبرای خوب تخفیف دار براتون دارم👌 به مناسبت تولد حضرت علی از امروز تا پایان روز یکشنبه ساعت ۱۲ شب یکسری محصولاتمون با حداکثر تخفیف🤩 بفروش میرسه پس برای ثبت سفارش زمان رو از دست ندین👌

جشنواره فروش روغنهای پر کاربرد گیاهی 20سی سی به مناسبت تولد حضرت علی با تخفیف 20% 🤩🤩🤩 روغن هسته آلبالو .... 25000 با تخفیف♨️ 20000 🔥 روغن هسته انار .... 25000 با تخفیف♨️ 20000 🔥 روغن هسته انگور....25000 باتخفیف ♨️ 20000🔥 روغن کرچک .... 25000 با تخفیف ♨️ 20000🔥 روغن بادام شیرین .... 30000 با تخفیف♨️ 24000 🔥 روغن فندق ....25000 با تخفیف ♨️ 20000🔥 روغن گلسرخ .... 25000 با تخفیف ♨️ 20000🔥 روغن اسطوخدوس .... 25000 با تخفیف♨️ 20000 🔥

عطرهای طبیعی ، درمانی ۱گرمی طیبستان با رایحه بی نظیر با 15% تخفیف🤩 ✨عطرشیخ بهایی46500 تومان باتخفیف♨️ 39500 تومان🔥 ✨عطرروح القدس 63500 تومان باتخفیف♨️53900 تومان🔥 ✨عطرروح الامین 42500 تومان باتخفیف♨️36100 تومان🔥 ✨عطرروح الجنان 42000 تومان باتخفیف♨️35700 تومان🔥 ✨عطرروح افزا 32500 تومان باتخفیف ♨️27600 تومان🔥 ✨عطرطهورا 49500 تومان باتخفیف ♨️42000 تومان🔥 ✨عطرگیسو 39000 تومان باتخفیف ♨️33150 تومان🔥 ✨عطرلیمون36000 تومان باتخفیف ♨️ 30600 تومان🔥 ✨عطرگل رز 57000 تومان باتخفیف ♨️48450 تومان🔥 ✨عطرزعفران 76500 تومان باتخفیف ♨️65000 تومان🔥 ✨عطرهلو 34500 تومان باتخفیف ♨️ 29300 تومان🔥 ✨عطرسیب 42500 تومان باتخفیف♨️ 36100 تومان🔥 ✨عطرغنچه محمدی 37000 تومان باتخفیف♨️31450 تومان🔥 ✨عطریاسمین 30000 تومان باتخفیف♨️25500 تومان🔥 ✨عطرنرگس شهلا 32000 تومان باتخفیف♨️27200 تومان🔥

👫روز مرد با همه‌ی شیرینی و جذابیتی ک داره برای آقایون، ی استرس عجیب و غریبی داره واسه خانوما. چ استرسی🤦‍♀؟👇 اینکه

چی بخرم

🤷‍♀ تا همسرم یا پدرم خوشش بیاد؛ و ب دردشون بخوره🙅‍♀؟ خب، پیشنهاد ما ب ۴دلیل غیرقابل رد شدنه💁‍♀! 💑چرا عطرهای طبیعی طیبستان👇 ۱. عطر، ی هدیه همه‌پسنده؛ ب خصوص اگه طبیعی هم باشه😍 ۲. شما بهشون سلامتی هم

هدیه

دادید😘 ۳. اگه ی درصدی هم خوشش نیومد، ما بدون هیچ پیش‌شرطی پس می‌گیریم🤩 ۴. هزینه ارسالمون رایگانه، ضمنا هدیه و تخفیفم داریم.🎁🛍🎊🎉 ×•×•×•×•×•×•×•×•×•× حالا، 🙆‍♀حالا 💃حالا 💃حالا💃 ×•×•×•×•×•×•×•×•×•× روی ی‌ِ عطر طبیعی و ناب، ی دونه حرز امام جواد علیه‌السلام هم بزاری📜، چ شود...؟ دیگه خداحافظی🙋‍♀ با چشم زخم👁؛ تازه، رزق و روزیتون💰💳 هم زیاد میشه...🤩 🔮برای محاسبه مزاج اختری برای حرز و مشاوره خرید عطر متناسب با مزاج جسمی، همین الان پیام دهید... 👇👇👇 @baharsalamati 🔅 @baharesalamati1

#رضایت_مشتری #اسپری_افشان

قسمت دوم داستان عطر بازی پله‌هارو چهار تا یکی کردم و پریدم تو ماشین و تخته گاز، حرکت. چراغ قرمز اولی‌رو با یک استغفرالله گفتن رد کردم، یک نگاهم به ساعتم بود و یک نگاه به جلو و پرشتاب می‌گازیدم... همینکه رالی‌وار پیچیدم تو راسته خیابون طلاب، با دیدن ترافیک یه‌مشت محکم زدم روفرمون که دست خودم درد گرفت. بوق‌های مکرر و لایی کشید‌ن‌ها هم فایده نداشت، قفل شده بود در حد قفل هشت ساله‌ی حسنک فریدون، یک آن چشم افتاد به یک موتوری که تو آینه داشت بهم نزدیک می‌شد. با دستم اشاره کردم و جلوشو گرفتم. - داداش پیکی؟ - آره قربونت؟ بسته داری؟ -نه خودم می‌خوام جایی برم... پیرمرد موتور سوار، سیبیلی تابوند و متفکرانه پرسید: جون دل، خودت که سواره‌ای! نه حاجی جان، الان یه جا پارک پیدا می‌کنم و باهات میام، فقط جان حسن روحانی باید بگازونی که خیلی عجله دارم. حالا چرا جان حسن روحانی، آدم قحطه؟ ولش کن، تیکه کلامه. خلاصه ماشینو چپّوندم لای دو تا ماشین، زیر تابلوی حمل با جرثقیل، خلاصه پیه پارکینگ و جریمه‌رو به تن مالیده بودم و نصیحت پیکی هم اثر نداشت. پریدم ترک موتور و با التماس گفتم: جان حسن روحانی بگاز... - ای‌بابا، باز جان روحانی‌رو قسم خوردی که - ببخشید، تیکه کلامه... این تیکه کلام بنده فتح بابی شد برای شروع تحلیل‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ورزشیه پیرمرد سیبیل چنگیزی... فقط تایید می‌کردم و می‌گفتم بگاز... بالاخره رسیدیم، قرارمون لابی هتل قصر بود، یک دقیقه هم زود رسیدم. همینکه از سه تا پله ورودی لابی بالا می‌رفتم، چشمم به یک صحنه‌ای افتاد که نزدیک بود سنکوپ کنم؛ دست و پام شل شد و... ادامه دارد