👇✅👇✅👇✅👇✅👇✅👇✅👇
«هركارۍمےكنيدفقطمراقبعاقبتبھ
خيرۍتانباشيد؛هميشہطورۍرفتاركنيد
ڪهبتوانيد" عاقــبتبهخيرۍ" رانصيب
خودتانبڪنيد»
#شہیدرضافرزانھ
🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـ🌸ـلاااااام
سـلام و سـلامتی
بـرای همـه دوستـان
سـلامی بہ صفـای دل عـارف
سـلامی بہ زيبايی دل عاشـق
سـلامی بہ گرمی دلهای مهـربان
صبحتـون بخیـر
امـروزتـون
معطـر بہ نـور الهـی
سرآغـاز روزتـون سرشار از
عشـق و خبـرهای عـالی
زندگیتـون آروم
دلتـون شـاد و بی غصہ
مهـر و محبـت
نشـان لبخنـد خـدا
در زنـدگی است
ان شاءالله نـگاه خـدا
تـوجه و لبخنـد و عنـایتش
همیشـه شامـل حالتـون بشـه
🍊 @baharnarenj251
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 #بشنوید | آخرین دستنوشتهی رتبه یک پزشکی!
🍊 @baharnarenj251
👤عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟
یهو همه زدیم زیر خنده
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد !
عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!
بچه ها خندیدند. 😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
- وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت. چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم...
بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم 😂
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند. 😂
عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم:
- یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂 😂
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید!
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا. 😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!!
عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ... 😂 😂 😂
#منبع: #کتاب" رفاقت به سبک تانک"
#معرفی_کتاب_رمان
به یاد شهدا وبچه های جبهه وجنگ صلوات
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍊 @baharnarenj251
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزمندهی ایرانی که به اسارت نیروهای ایرانی دراومده 😂
🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️از چشم خدا افتادی؟؟
تنها راه فهمیدنش...
🎙 آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا
🔻در ثواب نشر این پست سهیم باشید
.⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
🍊 @baharnarenj251
امتحان دوره فارسی داشتن...
سوال 10 قرار بوده یه بند راجع به «اگر جای مادرم بودم» بنویسن 😂
🍊 @baharnarenj251
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽فیلم تکان دهند التماس های کادر درمان کرونایی از مردم در پارک
🔸 کادر درمان خسته از بی توجهی مردم ، به پارک رفتند ، بلندگو به دست گرفتند و از مردم التماس کردند که به خانه هایشان بروند.
⚠️🔴⚠️🔴⚠️🔴⚠️🔴⚠️🔴⚠️🔴
#حواسمون_باشه به خاطر دورهمی یلدا، خستگی به خستگی هاشون اضافه نکنیم...
🍊 @baharnarenj251
پسره ﺍﮔﻪ یه ﮐﭙﯽ ﺍﺯ ﻗﯿﺎﻓﺸﻮ ﺑﺒﺮﻩ ﺑﺎﻧﮏ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ . . .
ﺑﻬﺶ ﻭﺍﻡ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺗﻌﻠﻖ ﻣﯿﮕﯿﺮه ! 😝
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺑﺒﻨﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻦ ، ماﻫﺘﻮ ﺩﯾﺪی ؟ 😐
یعنی کاکتوس اعتماد به نفس اینو داشت . . . 😂
سالی سه بار هلو میداد . . . ! ! ! 😁
😂
🍊 @baharnarenj251