‹بِسـمِربَّآراـمدلِعلۍ🥀..!›
-وقفحضࢪتحجت؛
.
از نوشته های یک طلبه
کپی؛ از عکس و محفل ها، خیر
شرو؏:در همیـن روزاز۲۸ ماھ پاییز'هزاروچهارصدوسه🌱
الـلـهـُمَـ الـعـَجـِل الـوَلـیـِکَـ الـفَـرَجـ🌱
#حاجاحمدمتوسلیان:
[ خرما گرفته بود دستش
به تک تک بچهها تعارف می کرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتی؟
گفتم: مرسی
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسی
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه!✨ ]