eitaa logo
العبد آیت الله بهجت (ره)
80.7هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
54 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
تسلط عجیب بر چشم ✨شهید از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم نقل کرده است که من حتی اگر در خواب هم نامحرم ببینم، چشم می پوشم✨ برزخ و نفخه صور ص278 ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله شیرازی🔹 🔸ماه رجب؛ ماه آمادگی برای پرواز🔸 شب قدر، شب اوج گیری است. اما هواپیما که شب قدر یکدفعه نمی تواند اوج بگیرد! کسی اوج می گیرد که از اول رجب، کم کم دور موتور را شدیدتر کرده باشد تا شب قدر بتواند پرواز کند. ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله #حائری شیرازی🔹 🔸لجنزار🔸 اردک را دیده‎اید که توی لجن می‎چرد و کیف می‎کند؟ مردم، شیرینی را به آن خوشمزگی نمی‎خورند که اردک لجن را با آن حرص و ولع می‎بلعد. هرچه آب، لجن‎تر، اردک خوشحال‎تر. کجاست یک نفر که ما را بگیرد و از این لجنزار دنیا بیرون بیاورد و ببردمان در آب زلال؟ ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله #حائری شیرازی🔹 🔸مستکبر و مستضعف کیست؟🔸 مستضعفِ اسلام، فقیر و دون نیست؛ مستضعفِ اسلام «لایُرِیدُونَ عُلُواً» است (کسانی که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند). داوود مستضعف بود و بلعم باعورا مستکبر. خوراک بلعم قُرصی نان جو بود و خانه‌اش غاری و هیچ‌یک از نعمات دنیایی در اختیارش نبود؛ اما مستکبر به شمار می‌آمد؛ چون وقتی سلطان محل از او می‌خواهد که مومنان را نفرین کند، نمی‌تواند نظر سلطان درباره خودش را دست‌کم بگیرد. می‌گوید پادشاهی با افراد محترم دربارش، در معبد من حاضر و به من معتقد هستند و پیش من حاجتی آورده‌اند. اگر من حاجتشان را رد کنم، آن‌ها به من بی‌عقیده می‌شوند. او نمی‌تواند بی‌عقیده شدن مستکبری به خودش را تحمل کند. ✳️ @bahjat_alabd
#روضه_خوانی_قبل_از_تدریس 🔆آیت الله شیخ عبدالکریم #حائری دستور می دادند قبل از تدریس قدری مصیبت حضرت سیدالشهدا بخوانند و سپس درس را شروع می‌کردند. 🔆 ایشان حتی پس از رسیدن به مرجعیت، درخیابان ها در دسته های سینه زنی و عزاداری اباعبدالله شرکت می‌کرد. 🔆 و به سان مردم عادی در عزای آن حضرت بر سر و سینه می زد. گنجینه دانشمندان ج1ص302 ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله #حائری شیرازی🔹 🔸لوکوموتیو آرزوها🔸 آرزوی انسان مثل لوکوموتیو قطار است. 40- 50 تا واگن به هم وصل می‎کنند و آن لوکوموتیو همۀ این واگن‎ها را با هم به دنبال خودش می‎کشد. اگر انسان آرزویش خدا باشد، لوکوموتیو قطارش به سمت خداست و واگن‎های دیگر وجودش را به همان سمت، دنبال خود می‎کشد اما اگر آرزویش دنیا باشد، لوکوموتیو قطارش رو به‎دنیا می‎رود و همۀ اعمال او به دنبال آن رو به‎دنیا حرکت می‎کنند. تربیت اسلامی این است که نیروی محرکۀ انسان را آرزوی الهی قرار دهد و آرزوهایی را که دنیا پیش پای انسان آورده است، بشکند و پوک بودن آن را نشان دهد. ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله _شیرازی🔹 🔸اگر مرد میدان هستید، هر وقت اذان گفتند همانجا اذان بگویید🔸 یکی از امر به معروف‌ها اذان گفتن است؛ چون مؤذن وقتی می‌گوید: «حی علی الصلاه» دارد امر به معروف می‌کند. من به مغازه دارها، به بسیجی‌ها و انجمن اسلامی‌ها و کل حزب اللهی‌ها، این‌هایی که دلشان می‌خواهد با منکرات مبارزه کنند، اول یک توصیه می‌کنم: اگر تو رویت می‌شود اول ظهر اذان بگویی، تو به درد کارِ نهی از منکر می‌خوری. اما اگر خجالت می‌کشی از «امر به معروف»، تو چه طور از عهدۀ «نهی از منکر» بر می‌آیی؟ تو که اول اذان شد، عارت می‌آید دستت را بگذاری پشت گوشت و بگویی: «الله اکبر» و صدایت را به اذان بلند کنی، چه طور مرد میدان هستی که بیایی به یک کسی بگویی: «خانم این مویت بیرون نباشد بهتر است»؟ نه! شما یک هفته اذان بگویید ببینید مزه‌اش چطور است؟ یک خورده ببین این و آن به تو نق می‌زنند می‌توانی تحمل کنی؟ ببین مردش هستی؟ موقع اذان به هرجا رسیدی، وسط راه، وسط پیاده رو، در حال رفتن، اگر اذان شد، اذانت را بگو. بسیجی‌ها این کار را بکنند و روز بسیج هم این برنامه اذان گفتن را انجام بدهند. بسیجی‌ها سر چهار راه‌ها بایستند و اذان بگویند. ✳️ @bahjat_alabd
✨﷽✨ ✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی او را در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) ✳️ @bahjat_alabd
🔹 آیت الله /شیرازی 🔹 🔸سبکِ حرف زدن اهل بیت (ع) با همدیگر در خانه🔸 ❤️امامان ما در وسط جهنم جامعۀ‌شان، خانواده‌ای مثل یک بساط بهشتی پهن کردند. خانۀ اهل بیت، بهشت است. می گویید نه؟ به حدیث کساء نگاه بکنید! رابطۀ اعضای خانواده به اندازه‌ای صمیمی است که پدربزرگ وقتی می‌آید و شمدی رویش می‌کشد، نوه وقتی می‌آید نمی‌گوید من این طرفش بنشینم. قانع نمی‌شود، بلکه می‌گوید: اجازه هست من هم بیایم زیر شمد؟ این شدت علاقه‌اش است. با همدیگر، ارتباط بهشتی دارند. ❤️ حرف زدن آنها را با هم ببینید! فرزند به مادر می گویند: «السلام علیکِ یا اُمّاه»: [سلام مادر جانم]. مادر هم جواب می‌دهد: «و علیکَ السلام یا قرَّه عینی و ثمره فوأدی»: [سلام بر توای روشنی چشمم و میوۀ دلم]. این رابطۀ بهشتی‌ها با هم است. این الگویی است که ما با بچه‌هایمان اینگونه رفتار کنیم. ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله شیرازی🔹 🔸یکی‌یکی دعایشان کنید🔸 همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید. قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند. اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای! پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند. ✳️ @bahjat_alabd
وادی السلام پر از نور شد! ▫️آیت الله شیخ‌ مرتضی : از بعضی از موثقین شنیده ام که بعد از مرحوم شیخ انصاری، فضلاء درجه اوّل جلسه ای برای تعیین مرجع نموده اند در آن جلسه بیشتر آراء متوجه مرحوم آقا حسن نجم آبادی بود مرحوم آقا حسن خواهش می کند که میرزای شیرازی این مسؤولیت را قبول نماید میرزا می گوید مرا معاف بدارید چون گذشته از آنکه رساله ندارم فتوی در مسائل ندارم با این ادله ای که دست ما هست جواب مردم را چه بگویم؟ و جواب خدا را چه بگویم؟ بالاخره به اصرار زیاد و تأیید سایر حاضرین به ایشان محول می شود و مرحوم آقا حسن نجم آبادی کنار می رود حاجی نوری در (کتاب) دار السلام بنابر آنچه به نظرم می رسد نقل می کند که یکی از اهل مکاشفه گفت: جنازه آقا حسن را که به وادی السلام نجف آوردند من دیدم که وادی السلام پر از نور شد آقا حسن به طوری کنار رفت که اهل علم هم او را نمی شناسند! ✅عمده اعتقاد به مبدأ و معاد است که در نظر مؤمن شناسایی مردم ارزش ندارد و خدا باید او را به خوبی بشناسد. وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ (عنکبوت / ۶۴) دنيا جز بازیچه ای بیش نیست حیات و زندگی حقیقی در سرای دیگر است. ✳️ @bahjat_alabd
📸 اگر فرشته‌ها را دیدم... علی صفایی ✳️ @bahjat_alabd