درگیر یک نگاهِ تو شد روزگار من!
تنها تو در خیال منی در کنار من!
کم کرده روی جاذبه را چشمِ نازِ تو...
هم صبر برده از دل من، هم قرار من!
دیوار و سایه اش که پناهم نمی شوند...
ای کوه محکمم، تو بمان سایه سارِ من!
خود زخم می زنی که خودت مرهمم شوی...
خود درد من باشی و خودت غمگسارِ من!
در کوچه عشق را به خدا سر بریده اند...
از عشق مانده ای تو فقط یادگارِ من!
من بعدِ مرگ هم به دلم نام و یادِ توست...
ای عشقِ تا همیشه ی من، ماندگارِ من!
ارزش نداشت زندگیم، تا تو آمدی...
درگیر یک نگاهِ تو شد روزگار من!
@bahr_asheghi🌿
تو عشق منی جان به فدای هرنگاهت
من مست وخراباتی آن چشم سیاهت
هر دم به نظر روی تو آید توببینم
عمریست که من منتظرم چشم براهت
هر چند که تو با دل ما راه نیایی
با این همه تفصیل خدا پشت و پناهت
بردل که بجزمهرتو و عشق توام نیست
ویرانی دل را چو نویسند گناهت
ای عشق تو باشی همه ی جان و تن من
برگو که شود تا که ببینم رخ ماهت
نقش خم ابروی تو شد مصرع شعرم
نی دل که تمامی شده در عشق تباهت
صد بار به تو گفته ام و باز بگویم
تو عشق منی جان به فدای هر نگاهت.
@bahr_asheghi🌿
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخِ زیبای دلگشای تو را ؟
بگیرم آن سرِ زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمانِ دلربای تو را
#هوشنگ_ابتهاج
@bahr_asheghi🌿
این دل به خدا جای کسی نیست به جز تو
بودی نفسم هم نفسی نیست به جز تو
لبخند منی دور نباش از منِ غمگین...
اندوه مرا دادرسی نیست به جز تو
هم گندم رویایی و هم سیبِ بهشتَم...
از روزِ نخستین هوسی نیست به جز تو
من بی تو دلِ پر زدن ای عشق ندارم...
در گوشه ی غم همقفسی نیست به جز تو
با اینکه دلت خانه ی اغیار شد اما...
این دل به خدا جای کسی نیست به جز تو
#طاهره_اباذری_هریس
@bahr_asheghi🌿
شعله عشق تو گر این دل ما سوخته است
بدل سوختهام مهر تو آموخته است
لب فرو بستن ما راز نگاه تو بود
به نگه قصه کنم تا که لبم دوخته است
به تهیدستی ما دیده بیدار ببین
که بدان دامن دل بس گهر اندوخته است
شب تاریک زمان خیره از آنست که دل
شمع روشنگری از عشق تو افروخته است
غم و تنهایی و مهتاب رخت در پندار
با که گویم که مرا دیده و دل سوخته است
شهد این گفته که جان را به مذاق آمده است
تا ابد بر لب احمد شکری توخته است
@bahr_asheghi🌿
جان و تنم ای دوست فدایِ تن و جانت
مویی نفروشم به همه ملک جهانت
هرکس که مَلامت کند از عشق تو مارا
معذور بدارند چو بینند عَیانت
#سعدی
@bahr_asheghi🌿
در تماشاے تو اُفتاد
ڪلاہ از سر چرخ؛ خبر از
خویش ندارے چہ قدر رعنایے
#صائبتبریزے
@bahr_asheghi🌿
شب شد...
ماه را بوسیدهام
خیال پریشانم را شانه زدهام
گلدان های شمعدانی را به نوازشی
آرام خواباندهام؛ منتظرت میمانم
تا چون هر شب با صدای
"شبت بخیر ماه من"
رویای تو را به آغوش بگیرم!
#شب_بخیر_آرامشم
@bahr_asheghi🌿
دلم گرفته از این آسمان بیپیغام
دلم گرفته! برایم کبوتری بفرست...
#صبحت_بخیر_دلخوشیم
@bahr_asheghi🌿