🌸زندگی زیباست
ای زیبا پسند
🌸زنده اندیشان
به زیبایی رسند
🌸آنقدر زیباست
این بی بازگشت
🌸کز برایش میتوان
از جان گذشت
سلام صبحتون پرامید
🇮🇷
کسنیست کهاو منتظرِ وصلِ شما نیست
جاننیست کهآن خاکِ رهِ آلِ عبا نیست...
حق معرفتِ مهرِ شما در دلِ ما کاشت
اینشدتِ شوق و شعف از جانبِ ما نیست...
کسنیست کهآن قدرِ شما را نشناسد
در هیچسری نیست کهسِرّی ز خدا نیست...
دل تیره شد از ظلمتِ شبهای فراقت
بازآی که بیمهرِ رخت نور و ضیا نیست...
بازآ که نمانده است ز اسلام مگر نام
در روی زمین بیتو بهجز جور و جفا نیست...
در هجرِ تو گر فیض بمیرد چهتوان کرد
با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست...
در صومعه و خانقه و خلوت و مسجد
جائی نتوان یافت که دستی بهدعا نیست...
#فیض_کاشانی
@bahr_asheghi🌿
تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود، اما من نمیفهمیدمش...
دستِاو در دستِ من بود و دلش با این و آن
باز اگر یکجو پشیمان بود،میبخشیدمش...
از تبِ غیرت ندیدم آتشی جانسوزتر
در کنارم بود و من با دیگران میدیدمش...
هیچعشقی از خیانت نیست ایمن، اینبلا
تا نیامد بر سرم افسانه مینامیدمش...
با دلم گفتم؛ببوسش تا فراموشش کنی
گفت:اگر میخواستم آنروز میبوسیدمش...
#فاضل_نظری
@bahr_asheghi🌿
برای شادیِ روحم کمی غــزل، لطفاً
دلم پر از غم و درد است راهِ حل لطفاً...
همیشه کام مـــــرا تلخ میکند دنیـا
به قدرِ تلخیِ دنیــــایتان عسل لطفاً...
مرا به حالِ خودم ول کنیـــــد آدمهـا
فقـــــط برای دمی گریـــــه لااقـل ،لطفاً...
کسی میانِ شما عشق را نمـــیفهمد
ادا دروغ بساست اینهمه دغل لطفاً...
کجاست کوهکنـــــی تا نشان دهد اصلاً
بهحرف نیست کهعاشق شدن عمل لطفاً...
به زور آمـــــده بودم، به اختیـار مــــرا
ببر به آخرِ دنیـــــا از ایـن محــــل لطفاً...
نمانده راهِ زیادی کنــــارِ قبرستـــــان
پیاده میشوم اینجا،همیـن بغل لطفا...
#فرزاد_نظافتی
@bahr_asheghi🌿
دل به آتش میزنند از عاشقی پروانهها
راست میگفتی حقیقت داشتند افسانهها
آشنای عشق بودی و تو را نشناختم
بارها دیدم تو را، در صورت بیگانهها
گریههایم چیست؟معنایی که فهمش ساده نیست
بیدلیل و ناگهان! چون خندهی دیوانهها
شانه خالی کردهام از زیرِ بارِ زندگی
زنده بودن گرچه خود باری است روی شانهها
هیچ سقفی خانه دلخواه تنهایان نشد
حرف هم را خوب میفهمند بیکاشانهها
🌸در نوبتی ،
🍃دوباره دلت را مرور کن
🌸از غـم به هر
🍃بهانه ی ممکن عبور کن
🌸اگر تمام راه تو
🍃 مسدود شد ، بگـرد
🌸یک آسمان تازه و
🍃یک جاده جور کن
چشم وا ڪردم و دیدم ڪه خدایم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"
درسرم نیست بجز حال و هواے تو و عشق
شادم از اینڪه همه حال و هوایم"تو شدی"
درد من دورے از توست،بغل وا ڪن تا
ڪه بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"
دورم از دین خودم....قبله ے من گم شده و
معبد و قبله ے من....ذڪر دعایم "تو شدی".
دور این میز که از خاطره هایت می گفت
بازهم بانی یخ کردن چایم توشدی
خانه مسکوت...غزل مرده ومن بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم توشدی
عقل و دل روزے زهم دلخور شدند
هر دو از احساس نفرت پر شدند
دل بہ چشمان ڪسے وابستہ بود
عقل از این بچہ بازے خستہ بود
حرف حق با عقل بود اما چہ سود
پیش دل حقانیت مطرح نبود
دل بہ فڪر چشم مشڪے فام بود
عقل آگاہ از خیال خام بود
عقل با او منطقے رفتار ڪرد
هر چہ دل اسرار عقل انڪار ڪرد
ڪش مڪش مابین شان شد بیشتر
اختلافے بیشتر از پیش تر
عاقبت عقل از سر عاشق پرید
بعد از آن چشمان مشڪے را ندید
تا بہ خود آمد بیابان گرد بود
خندہ بر لب از غم این درد بود
ما چون اَلفیم و استخوانی هستیم
پرونده ی کُنج بایگانی هستیم
این دخل کفاف خرجمان را ندهد
ما کارِگری ساختمانی هستیم
#نوروزرمضانی