eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
178 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
951 ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سالگرد ازدواج دونور عالم ملکوت حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را تبریک وتهنیت عرض میکنیم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسی‌ام بود، طوفان تو آن را از من گرفت کجای دنیای تو را گرفته بودم؟ خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی... چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخواستی! مردی به قصرها و خانه‌های زيبا می‌نگريست. به دوستش گفت: وقتی اين همه اموال رو تقسيم می‌كردند، ما كجا بوديم؟ دوست او دستش را گرفت و به بيمارستان برد و گفت: وقتی اين بيماری‌ها رو تقسيم می‌كردند ما كجا بوديم؟ 🌸خدايا حُکم و حِکمت در دست توست واسه داده ها و نداده هات شُكر ...🙏
وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم امتحان الهی است... ولی هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، میگوییم عقوبت الهیست! وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود... و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم، دچار مصیبت می‌شود، میگوییم از بس که ظالم بود!! مراقب باشیم...! قضا و قدر الهی را آن طور که پسندمان هست تقسیم نکنیم...! همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا، که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهای ما از شدت خجالت خم میشد... پس عیب جویی نکنیم، در حالی که عیوب زیادی در وجودمان جاریست!
🍂این شعر آدم رو کجاها که نمیبره👌😔 🍷بازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبکی🍷 🍷خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن والاترند🍷 🍷درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود🍷 🍷درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد و چاپلوس🍷 🍷روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است🍷 🍷کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود🍷 🍷باوجود سوز و سرمای شدید ریزعلی پیراهن از تن می درید🍷 🍷تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم🍷 🍷پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم🍷 🍷کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت🍷 🍷گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترها به رنگ کاه بود🍷 🍷همکلاسی های درد و رنج و کار بچه های جامه های وصله دار🍷 🍷بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد🍷 🍷کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود🍷 🍷کاش می شد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک می شدیم🍷 🍷یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچ ها که بودش روی دوش🍷 🍷ای معلم نام و هم یادت بخیر یاد درس آب و بابایت بخیر🍷 🍷ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشق ها را خط بزن🍷🥀🎵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا