چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم من همان قند دو پهلوی لبانت ميشوم در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من گر بخواهی در دل تنگ تو جانت ميشوم يك اشاره از تو بنيادِ دلم را ميكٓند گر تو خواهی بهتر از جان جهانت ميشوم ناز كم كن من كه گفتم ميخرم ناز تو را آنقدر ميخواهمت آهو ، شبانت ميشوم شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشيد منی مهربانی ديدم از تو ، مهربانت ميشوم چشمهء عشقی كه ميجوشی درون سينه ام حكم دريايیّ و من آب روانت ميشوم گفته بودی دوست داری يك نفر مهمان كنی چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم #ناشناس خوانش.. @Moh3n67625 @shermishavam

وعده هایت همه واهی ست از این میسوزم همه گفتند، دروغ است، دلم گوش نکرد #ناشناس

گفتم : که تو منظور "من" از این همه شعری ، مغرور... نگاهی به من انداخت ! کِـہ‌‌مَنْـظُـوࢪ‌ْ!؟ #ناشناس

گفتم : که تو منظور "من" از این همه شعری ، مغرور... نگاهی به من انداخت ! کِـہ‌‌مَنْـظُـوࢪ‌ْ!؟ #ناشناس

💚💛💚 تیرِ غیبِ دوست یا دشمن، چه فرقی میکند؟ جان گرفتن یا دل آزردن ، چه فرقی می کند؟ آخرین جامانده از چشمانِ من بارید و گفت: زنده ماندن بۍتو با مُردن، چه فرقی میکند؟ #نـاشنــاس

تا زمانے ڪه تو هستے غزلم جان دارد شعر من با تو فقط شور فراوان دارد تا زمانے ڪه تو هستے دل من میخندد بے تو چشمان دلم نم نم باران دارد تا زمانے ڪه تو هستے همه جا سرسبزاست بے تو اما همه جا شڪل بیابان دارد تا زمانے ڪه تو هستے چه بهارے دارم بے تو هر فصل دلم سوز زمستان دارد قدر احساس تو را این دل من میداند چونڪه احساس تو ارام دل و جان دارد تا زمانے ڪه تو هستے غم عالم هیچ است زندگے با تو خوشیهاے فراوان دارد #ناشناس

ای کاش که زندانی دستان تو باشم محکوم به دیدار دو چشمان تو باشم بیچاره ام و دربه درم حضرت معشوق ای کاش که معشوقه ی پنهان تو باشم اطراف تورا دخترکان ،خوب گرفتند ای کاش که زیبایی و ریحان تو باشم تا  نام  تو را بر سر جان باز نمودم گلها همه رفتند،گلستان تو باشم! دیوانه ترم تا که ز عشقت خبری شد ای کاش که هر لحظه پریشان تو باشم عنوان منی در همه شعرم تو عزیزم ای کاش که در دفترت عنوان تو باشم حالا قلمم طاقت گفتن ز تو را...هیچ ای کاش که معشوقه ی پنهان تو باشم #ناشناس ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈