eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
178 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
951 ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفته بودی باغ را با اشک گل تر می کنم بوته های خشک را فردا معطر می کنم دل به دریا می زنم در مقدم طوفانیت خاطر بی موج دریا را مکدر می کنم لحظه هایم گم شده چون ماه در آغوش ابر جستجو در سیر شب های تناور می کنم تو مرا در گرد باد آرزو پیچیده ای کشتی بی ناخدایم فکر لنگر می کنم مه گرفته روستای کوچک چشمان من غیبت خورشید را البته باور میکنم سبز کن این روزهای خالی از خورشید را تا در آیی چشم را فانوس هر در می کنم با تمام تیرگیهایی که خصم آورده است دشت را با خنده های تو منور می کنم پا بپای حضرت خورشید تا صبح ظهور بهمن فجر آفرینت را مکرر می کنم ترسی از رنج زمستانی نخواهم داشت چون گفته بودی باغ را با اشک گل تر می کنم حسین_اصغری_سوادکوه @bahr_asheghi🌿
🌨🍂🍁🌨 ‏مثلِ آن طفلِ صغیرم من که بعد هر کتک ..با دو چَشمِ خیس میگفت : اصلنم دردی نداشت . . بعدِ تو هر شب به خود پیچیدمو فردا که شد،با خودم گفتم: نبودش بر دلم فرقی نداشت !(:'🖤 @bahr_asheghi🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه ی چشم تو  یک ، قصه ی بی پایان است ای خوش ان چشم  که در منظر ان چشمان است جلوه ها دارد و ،  هر آن ،  به آیین دگر بد گمانی نکنم ، مکتب دلداران  است هر نفس چشم تو را نغمه و ساز دگریست لاله زاریست در ان بلبل خوش اَلحان است دامن چشم تو از غنچه و گلها سر سبز  سربه سر باغ و چمن ، نسترن و ریحان است چشم زیبای تو وُ این دل عاشق ، چه کنم ؟ برده از راه مرا ، در پی دین و جان است باز از چشم تو گویم نروم جای دگر چشم تو کوکب رخشنده ی صد کیوان است چشم تو منبع الهام غزلها شده است کوته اما ، چه بگویم که مرا جانان است منِ درمانده  که شرمنده ی چشمان توام دیدن چشم تو وُ دادن جان درمان است راحم این قصه دراز است سخن ، کوته ، بِه چه کند عاشق دیوانه ؟ سخن عِرفان  است ! @bahr_asheghi🌿
خيال غرق شدن در نگاهِ ژرف تو بود كه دل زديم به دريایِ بی‌‌خيالی‌ها. @bahr_asheghi🌿
ان‌ ها که ز ما خبر ندارند ‏گویند دعا اثر ندارد ‏خاموش، که مشکلات جان را ‏جز دست خدا برندارد @bahr_asheghi🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🌹🌹🍃🍃 شهرِ چشمانِ تو دیوانه فراوان دارد دلِ من در غمِ تو ، حسرتِ باران دارد عطرت از دور ڪه پاشیده ، مرا میخواهد مرده باشم تو بیایے ،  دلِ من جان دارد آنڪه غافل شده از عشق تو ڪافر باشد عاشقِ چشمِ تو سربازِ مسلمان دارد هر ڪه با عشق تو پیوند خورَد ، میفهمد زندگے حسِ قشنگیست ڪه جریان دارد سایه‌ات بر سرم افتاد ، دلم عاشق شد مطمئنم ڪه رسیدن به تو امڪان دارد لبِ خندانِ تو ، آیینه‌یِ تقدیرِ منست بوسه‌اے مست ، ڪه لبهایِ تو پنهان دارد گاهگاهے به خیالِ تو غزل میگویم خاطرِ شعر من اشعارِ پریشان دارد دوستت دارم و عاشق شده‌ام ، میدانے ! درد بسیار ، ولے عشقِ تو درمان دارد @bahr_asheghi🌿
🍃🌹🍃🍃 چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی به قهر رفتن و جور و جفا شعار تـꨄـو بود چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم تـꨄـوئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی بیا که با همه نامهربانیت ای ماه خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی بیا که چشم تـꨄـو تا شرم و ناز دارد کس نپرسد از تـꨄـو که این ماجرا چرا کردی منت به یک نگه آهوانه می بخشم هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود بیا که کار جهان بر مراد ما کردی هزار درد فرستادیم به جان لیکن چو آمدی همه آن دردها دوا کردی کلید گنج غزلهای شهریار تـꨄـوئی بیا که پادشه ملک دل گدا کردی @bahr_asheghi🌿
صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم ای اولین سروده و ای شعر آخرم صبحی که یاد تو در آن شکفته شد گویا تلنگری زده بر صبح محشرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @bahr_asheghi🌿