eitaa logo
سید بحرالعلوم
323 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
18 فایل
ارتباط با ما: پاسخگویی به سوالات دینی @Seyed_bahrololoom شماره مجازی: ۰۹۱۳۷۷۹۷۰۱۳ شماره تماس: ۰۹۱۳۵۵۶۷۰۱۳
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت‌الله مرعشی نجفی زمانی که در نجف بودیم، یک روز مادرم گفتند: «پدرت را صدا بزن تا تشریف بیاورد برای نهار.» حقیر رفتم طبقه فوقانی؛ پدرم در حال مطالعه خوابش برده بود. ماندم چه کنم، خدایا امر مادرم را اطاعت کنم؟ از طرفی می‌ترسیدم با بیدار کردن ایشان، باعث رنجش خاطر مبارکشان شوم. خم شدم و لب‌هایم را کف پاهای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم تا اینکه[پدرم] به خاطر قلقلک پا بیدار شد و دید من هستم. پدرم، سیدمحمود مرعشی، وقتی این علاقه و ادب و احترام را از من دید، فرمود: شهاب‌الدین تو هستی؟! عرض کردم: بله آقا. دستش را به‌سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «پسرم، خدا عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد». آیت‌الله شهاب الدین مرعشی نجفی می‌فرمود: هرچه دارم از برکت دعای پدرم است. عضوشدید؟👇 https://eitaa.com/bahrololoom_73/788
🌺درس آموزه... 🔹یکی از خدمتگزاران علیه السلام به نام سالمه می‌گوید: حضرت وقت احتضار (از شدت اثر سمی که به ایشان داده بودند) بی هوش بودند، هنگامی که به هوش آمدند، فرمودند: «به حسن افطس هفتاد دینار بدهید و به ۲فلانی این مقدار و به دیگری فلان مقدار.» 🔹عرض کردم: به کسی این همه پول می‌دهید که شمشیر کشید و قصد کشتن شما را داشت؟ در پاسخ فرمودند: آیا مایل نیستی من از کسانی باشم که خداوند درباره آن‌ها می‌فرماید: (والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب) « آری! ای سالمه! خداوند بهشت را آفرید و بویش را خوب و مطبوع قرار داد و بوی دل انگیز بهشت از مسافت دو هزار سال به مشام می‌رسد و همین بوی خوش به مشام دو دسته نمی رسد: 🔅عاق پدر و مادر 🔅قاطع صله ارحام 📚بحارالأنوار فی دررالاخبار: ج ۷۴
🌺 رزق حلال ✍ جوانی به حضور امام صادق علیه‌السلام آمد و عرض کرد: - سرمایه ندارم. امام علیه‌السلام فرمود: درستکار باش! خداوند روزی را می‌رساند. جوان بیرون آمد. در راه، کیسه‌ای پیدا کرد. هفت‌صد دینار در آن بود. با خود گفت: باید سفارش امام علیه‌السلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام می‌کنم که اگر همیانی گم‌کرده‌اند نزد من آیند. با صدای بلند گفت: هر کس کیسه‌ای گم‌کرده، بیاید نشانه‌اش را بگوید و آن را ببرد. فردی آمد و نشانه‌های کیسه را گفت، کیسه‌اش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد. جوان برگشت به حضور حضرت، قضیه را گفت. حضرت فرمود: این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفت‌صد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد. 📚 بحار الأنوارالجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار
⭕️ چون او، الغدیر را نوشته است! 💠آیت الله شبیری زنجانی : 🔸آقایی ـ که از مخالفینِ آقای امینی بود و تا آخر هم مخالف ایشان باقی ماند ـ از آقای آشیخ محمّد طاهر شبیری خاقانی که مرجع تقلید بود، نقل می‌کرد که: - آشیخ محمد طاهر در سفر مکه، صحرای محشر را در خواب می‌بیند و می‌بیند که امیرالمؤمنین "علیه السلام" ساقی کوثر است و شیعیان هم صف کشیده‌اند تا از حضرت آب بگیرند. 🔹آشیخ محمد طاهر هم داخل صف می‌شود. ناگهان می‌بیند آقای امینی آمد و بدون صف از حضرت امیر "علیه السلام" آب گرفت و رفت. 👈🏼 آشیخ محمد طاهر می‌گفت: من هم از صف بیرون آمدم و جلو رفتم که از حضرت آب بگیرم... - به من گفتند: برو داخل صف! گفتم: الآن این آقا آمد و بدون صف آب گرفت. ⭕️ گفتند: چون او نوشته است. 🔸جالب این است که شخصی که خواب را دیده بود، تا پیش از دیدن خواب، از مخالفین آقای امینی بود، و ناقل دوم کسی بود که تا آخر هم با آقای امینی مخالف بود... 🔍 منظور این است که کتاب الغدیر آقای امینی مقبول حضرت امیر "علیه السلام" واقع شده است. 📎 منبع: جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۶۰۳. غدیر۹۳