🔴 تله «دور و بری»ها برای پزشکیان
👤 #جعفر_بلوری
▪️«حمله» به رئیسجمهور شهیدی که ۱۰۰۰ روز روی کار بوده و در این مدت، کارهای عظیمی انجام داده است، آن هم در ایامی که هنوز حملهکننده به قدرت نرسیده، چه معنایی دارد؟ انتشار گزارش عملکرد دولت سیزدهم، از سوی این دولت امری کاملا طبیعی است. هر دولتی در پایان کار، کارنامهاش را منتشر میکند.
▪️اما حمله به این دولت و کارنامهاش، آن هم ۲ ماه مانده به تشکیل دولت بعدی، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ به عبارتی، آن «اطرافیان» و «دور و بریها»یِ دولتی که هنوز تشکیل نشده است، چرا باید از هم اکنون به دولت رئیسی این طور حمله کنند؟
▪️اینکه چرا این آقایانِ «دور و بری»ها، از حالا و دو ماه زودتر، این حملات را کلید زدهاند، میتواند پاسخهای گوناگونی داشته باشد. شاید برای خودشیرینی و دیده شدن، شاید هم به خاطر حقد و کینهای است که از دولت قبل دارند. آنها خوب میدانند این «عملکرد خوب» است که «عملکرد بد» را عیان میکند.
▪️«دروغ» و «تحریف» مهمترین ابزار این «دور و بری»هاست.
▪️این ابزار اگر از آنها گرفته شود، کاملا فلج میشوند. به عنوان مثال خیلی نزدیک، رجوع کنید به بازتاب همان گزارش مستند روز سهشنبه کیهان در رسانههای متعدد این طیف. اینبار، نه با جابهجایی کلمات و پس و پیش کردن جملات، که با افزودن جملات و کلماتی که اصلا در گزارش وجود ندارد، به جنگ با «آگاهی مردم» رفتند تا به «اسب زینشده زیر پای دولت چهاردهم» لگد بزنند!
▪️میخواهیم بگوییم این «دور و بری»ها بهتر از هر کس، تواناییهای خود، و انگیزههاشان را میشناسند فلذا از هم اکنون پیشبینی کردهاند که به احتمال قوی شکست خواهند خورد... چه چیزی میتواند این شکست را توجیه کند؟ حمله به دستاوردهای شهید رئیسی! از افتخارات ما این است که، دولت رئیسی را گردن میگیریم و از عملکرد و کارنامهاش با افتخار دفاع میکنیم. آیا این طیف هم دولت روحانی و کارنامه او را گردن میگیرد؟! تردید نداریم دولت آقای پزشکیان و کارنامه او را هم گردن نخواهند گرفت.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 جنگ غزه انتخابات آمریکا و آتشبس!
👤 #جعفر_بلوری
🔸۲۹۰ روزی میشود که جنگی بزرگ در غزه آغاز شده و در این مدت نیز انواع رکوردهاست که در این سرزمین اشغالی یکی پس از دیگری جا به جا میشوند. رکورد قساوت، رکورد جنایت، رکورد کودککشی، رکورد سکوتهای شرمآور، رکورد شجاعت، رکورد تحقیرشدگی صهیونیستها و رکورد بالاترین تلفات جنگی و... بدون اغراق، صهیونیستها هیچ جنایتی نیست که در این باریکه مرتکب نشده باشند، و آمریکاییها نیز هیچ حمایتی نبوده که از این رژیم نکرده باشند. جنگ حالا در غزه فرسایشی شده و توجهات نیز بیشتر، به جبهه شمال و جایی که حزبالله در حال نبرد است و همینطور به یمن معطوف است. این جبههها با هم در ارتباطند و هر رویدادی در هر یک از آنها، روی دیگری به شدت تاثیرگذار است.
🔸بخش قابل توجهی از شهرکنشینان، ادامه جنگ را نمیخواهند. آنها دلایل معقولی هم برای این خواستهشان دارند. تلفات و خسارات سنگین و بیسابقهای که بر آنها تحمیل شده، دهها اسیری که آزاده نشده یا کشته شدهاند، خسارتهای اقتصادی و فشارهای روانی سهمگینی که بر جامعه صهیونیستی آوار شده و...همه و همه، صهیونیستها را به این نتیجه رسانده که باید جنگ را تمام کرده و آتشبس کنند.
🔸اگر اظهارات مقامات آمریکایی را هم که میگویند، به دنبال آتشبس- ولو تا انجام شدن انتخابات آمریکا هستند- را بپذیریم، میتوان نتیجه گرفت، در جبهه دشمن، ارادههای قوی برای این آتشبس وجود دارد وگویا این فقط نتانیاهو و آن چند وزیر و ژنرالهای فوقِ افراطی هستند که مانع از آتشبس میشوند. شاید- تاکید میشود شاید- اگر نتانیاهو و آن حلقه اطرافش احتمال نمیدادند ترامپ در انتخابات پیش رو پیروز شود، به همان دلایلی که بالا بر شمردیم و ژنرال «فایزالدویری» به گوشهای از آن اشاره کرد، تن به آتشبس میدادند.
🔻بنابر این میتوان گفت، به احتمال خیلی زیاد این جنگ ولو به همان شکل کنترل شده ادامه خواهد یافت و لااقل تا معلوم شدن رئیسجمهور بعدی آمریکا، از آتشبس خبری نخواهد بود. این نکته مهم را هم نباید فراموش کرد که صهیونیستها به هیچ وجه به دنبال آتشبس دائمی نیستند، چون در این صورت، بازنده بزرگ خواهند بود!
🔸احتمال وقوع «جنگ فراگیر با لبنان و حزبالله» نیز مسئله جدی و مهمی است. طبق گزارشهایی که از سرزمینهای اشغالی میرسد، برخی مقامات این رژیم مثل وزیر جنگ، پس از عملیات «طوفانالاقصی» به دنبال این بودند که پیش از حمله به غزه، ابتدا باید به لبنان و حزبالله حمله کرد، چرا که آنها اطمینان داشتند این جبهه، هم قویتر است و هم پس از حمله اسرائیل به غزه، صددرصد وارد میدان خواهد شد.
🔸درست است که صهیونیستها در این جنگ «ضعیفکُشی» و «زنکُشی» و «نوزادکُشی» به راه انداختند اما مقاومت فلسطین در میادین جنگ- چه سخت و چه نرم- درخشیده است. صهیونیستها در طول تاریخ اشغالگری خود، ۱۰ هزار تلفات ندادهاند. اقتصاد و اجتماعشان هم هیچ گاه مثل امروز، متلاشی نشده است.
#یادداشت_روز
https://kayhan.ir/001E5j
@Kayhan_online
🔰 شمارش معکوس آغاز شد!
👤 #جعفر_بلوری
🔸۱۰ روزی میشود که چرخشی محسوس در تحولات منطقه، از غزه به لبنان دیده میشود و به نظر میرسد تمرکز اصلی از این پس روی لبنان و «جبهه شمال» خواهد بود.
🔸امروز اگر بگوییم ادامه این روند باعث خروج این جنگ از آن حالت «کنترلشدگی» خواهد شد، اغراق نکردهایم و هر لحظه ممکن است شاهد آغاز جنگی تمام عیار و بزرگ بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان باشیم. این را، هم میشود از تحولات میدانی فهمید، هم از مواضعی که کشورها و سازمانهای بینالمللی و حتی طرفین جنگ میگیرند حدس زد.
🔸رژیم صهیونیستی در این جنگ تنها نیست. آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه به صورت کاملا علنی و اعلام شده و برخی مثل اردن، امارات، بحرین و عربستان به صورت پنهانی و پشت پرده در کنار صهیونیستها قرار دارند. این کشورها در همه حوزههای نظامی، اطلاعاتی، مالی، تکنولوژیکی و به ویژه اطلاعاتی و حتی عملیاتی در حال کمک به صهیونیستها هستند و «عملیات پیجرها» یا حمله عصر جمعه به ضاحیه بیروت و هدف قرار دادن طبقه منهای ۲ پارکینگ ساختمانی که در آن گروهی از فرماندهان گروه رضوان جلسه داشتند، بدون تردید با حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی طیفی از این کشورها انجام شده است.
🔸در مقابل، حزبالله لبنان صرفا از سوی ایران، فلسطین، یمن و مقاومت عراق مورد حمایت است و همینطور طیف وسیعی از مردم منطقه. به عبارت دقیقتر، برخی کشورهای مثلا اسلامی که میتوانند تاثیرگذار باشند، نه تنها اقدامی به نفع ملت مظلوم فلسطین انجام نمیدهند بلکه بعضا، در کنار صهیونیستها ایستادهاند!
🔻حالا کمی به این فکر کنید که، کشورهای اسلامی با بیش از ۲ میلیارد جمعیت، آن طور باید، کنار هم متحد بودند و سران کشورهای اسلامی نیز کنار ملت مظلوم و مسلمان فلسطین قرار داشتند. قطعا شرایط رژیم صهیونیستی بدتر از چیزی میشد که در آن قرار دارد و این جنگ چه بسا در همان ماههای اول با شکست سخت صهیونیستها و حتی نابودی این فرقه! تمام شده بود.
🔸همه این تحولات میگویند امکان بروز جنگ زمینی و گسترده بین حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی وجود دارد. این «امکان» در اظهارات چند روز پیش سیدحسن نصرالله هم تایید شد آنجا که گفت آرزو میکند صهیونیستها وارد جنگ زمینی با حزبالله لبنان شوند! این یعنی شمارش معکوس برای «جنگ بزرگ و سرنوشتساز» آغاز شده است.
#یادداشت_روز
https://kayhan.ir/001EzH
@Kayhan_online
🔰 کدام اشتباه، دشمن را دچار خطای محاسباتی کرد؟
👤 #جعفر_بلوری
🔸«واکنش» - چه از سوی مردم و چه از سوی نخبگان - نتیجه مستقیم «محاسبات» است. یعنی فرد، بسته به تحولات و شرایط، محاسباتی انجام داده، تصمیمی گرفته و واکنشی نشان میدهد. هرچه این شرایط حساستر و خطیرتر، نیاز به محاسبه، دقیقتر و لازمتر. طبیعی است در شرایط جنگی، این محاسبات اهمیت مضاعف یافته و کوچکترین «خطا» در آن میتواند خسارتهای بعضا جبرانناپذیری تحمیل کند.
🔸شاید مهمترین سؤال این روزهای افکار عمومی ایران این دو باشد: الف) در حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان چه اتفاقی افتاد و ب) آیا باید پاسخ بدهیم یا خیر؟ پاسخ به این دو سؤال مهم - که چه بسا سؤال بخشی از مردم منطقه و حتی جهان نیز هست - ارتباط مستقیمی با بند اول این یادداشت یعنی «محاسبه و واکنش» دارد. چگونه؟!
🔸در حملات ۵ آبانماه رژیم صهیونیستی به کشور عزیزمان، بهرغم مشارکت مستقیم کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و مشارکت غیرمستقیم کشورهایی مثل اردن، امارات، عربستان، بحرین، جمهوری آذربایجان و...خسارات ناچیزی متحمل شدیم. دلیل این امر نیز، برخلاف آنچه برخی غربگرایان میگویند، نه لطف و عنایت آمریکا که، توانایی حیرتانگیز سربازان وطن، قدرت بازدارندگیِ حاصل از وعدههای صادق ۱ و ۲ و موارد دیگری است که فعلا اجازه انتشار آنها را نداریم و فقط اشارهای کوچک کرده و میگذریم.
🔸از آن سو «اسرائیل هیوم» مینویسد از مجموع ۱۷ هزار نیروی ذخیره ارتش، ۱۳ هزار نفر حاضر نیستند به میادین جنگ برگردند» و وزیر دارایی رژیم صهیونیستی نیز جلوی دوربینهای تلویزیونی در حال گریه از کشته و قطع عضو شدن شمار زیادی از صهیونیستها در جنگ جاری، شکایت میکند و میگوید کشتههایمان سر به فلک کشیده است و...
🔻این گوشهای از وضعیت رژیم صهیونیستی از زبان خود آنهاست. حالا این وضع را مقایسه کنید با اظهارات نتانیاهو و بزرگترین سرمایههای او در ایران!
🔸اگر خواهان جنگ نیستیم - که نیستیم - باید پاسخی سنجیده، متناسب و حساب شده در وقت مناسب به دشمن بدهیم، چون رژیم صهیونیستی ۵ آبانماه در اقدامی بیسابقه به «ایران» حمله و انجام آن را در تریبونهای رسمی اعلام کرد. این یعنی تجاوز آشکار به خاک وطن!
🔸سَوای از اینکه این حمله تلفات و خساراتی داشته یا خیر، واکنش ما نباید تماشا کردن باشد. وقتی دشمن اینقدر جلو آمده و گامی به این بزرگی علیه کشور برداشته، پاسخ، «کاری نکنیم» نیست. واکنشِ «کاری نکنیم» فقط و فقط باعث سوءبرداشت دشمن و خطای محاسباتی او و در نتیجه، جلوتر آمدنش خواهد شد.
🔸در چنین شرایطی، طرح دوگانههایی مثل «پیروزی بهتر است یا صلح» چیزی نیست جز، تلاش آگاهانه یا جاهلانه برای تغییر محاسبات در ایران و سرزمینهای اشغالی! به قول رهبر انقلاب «رژیم صهیونیستی در محاسبات خود در مورد ایران اشتباه کرد، باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند.»
🔸چه کسانی باعث شدند، دشمن چنین خطای محاسباتی کند؟! کدام گزارشها، مواضع، مقالهها، روزنامهها؟! ماهها پیش در همین ستون هشدار داده بودیم که اگر پاسخ متناسب و بهموقع به جسارتهای رژیم صهیونیستی در همین کشورهای اطراف ندهیم، دچار خطا خواهد شد و باید منتظر تکرار این جسارتها باشیم.
#یادداشت_روز
https://kayhan.ir/001FiI
@Kayhan_online
🔰 امید یک ضرورتِ استراتژیک؟! (۱)
👤 #جعفر_بلوری
🔻۱- «ویکتور فرانکل»، روانپزشک و عصبشناس مشهور اتریشی و بنیانگذار «معنادرمانی» در کتاب معروف خود یعنی «در جستوجوی معنی» از دوستی صحبت میکند که، به دلیل دیدن یک خواب، امیدوار شده است و این امید، تحمل بدترین شرایط قابل تصور برای بشر را، برای او «ممکن» کرده است. او خواب دیده بود که یک ماه دیگر، آزاد خواهد شد. فرانکل میگوید؛ حال دوستش در آن سلول که - زندانیها گاهی از گرسنگی، گوشت همسلولیِ مُرده خود را میخوردند - آنقدر خوب بود که، آن یک تکه نان خشکی را که گاهی دو روز یکبار به زندانیها میدادند را هم نمیخورد، و از سر همان حال خوش، آن را به دیگران میداد. با نیروی بیشتری - نسبت به دیگران - کار میکرد و این امید، روی نحوه صحبت کردن و چهره لاغرش هم تأثیر خارقالعادهای گذاشته بود.
🔻۲- «امید»، یکی از واژههای نسبتا پُرتکرار در چند سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب بود. علاوهبر تکرار این واژه، کلیت صحبتهای ایشان نیز، «امیدآفرین» بود. وقتی ایشان میگویند، حزبالله زنده است، حماس زنده است، پیشبینی میکنم یک مجموعه شرافتمندانه و قوی در سوریه مثل حزبالله لبنان روی کار بیاید و... ضمن تحلیل تحولات و شرایط، در حال امیدآفرینی نیز هست. رهبر انقلاب حتی به توبیخ کسانی که «امید» این مردم را به اشکال مختلف هدف قرار میدهند پرداخت. بنابر این، امید نه فقط در شرایط خاص که همیشه مهم و حیاتی است.
🔻۳- به طور قطع، یکی از دلایل اصلی و مهم سقوط فوری دمشق، پای کار نبودن ارتش این کشور بود و یکی از دلایل اصلیِ پایه کار نبودن ارتش این کشور نیز «ناامیدی» فرماندهان و سربازان سوری بود. وقتی «امید» نباشد، کشوری که بیش از ۴۰ سال است، یکی از محورهای اصلی مقاومت بوده، ۱۱ روزه سقوط میکند. حتما مشکلات اقتصادی، تحریمهای وحشیانه غرب، عدم انجام یکسری اصلاحات سیاسی و...در سقوط دمشق مؤثر بودهاند اما ما فکر میکنیم، مجموعه این عوامل در انتها، به «ناامیدی» ختم و همین ناامیدی نیز یک کشور و ملت را تبدیل به لقمه راحتی برای وحوش تکفیری و صهیونیستی میکند. ناامیدی، تیر خلاص است.
🔻۴- حتما درباره بحران بزرگ آمریکا در دهه ۳۰ میلادی شنیدهاید. آمریکا با یکی از بزرگترین رکودهای اقتصادی خود مواجه بود و خیلی زود بانک ملی این کشور اعلام ورشکستگی و تعطیلی کرد. به تبعِ آن و به دنبال سرازیر شدن موجی از مشکلات گوناگون اقتصادی و اجتماعی و... طبیعتا تمایل به چپهای مارکسیست نیز در جهان غرب افزایش یافت که خود این مسئله، برای غرب یک «خطر بزرگ» بود. خطر نازیها و هیتلر، خطر فروپاشیِ جهانیِ لیبرالیسم و... نیز به این بحرانها اضافه شد. دولتها دست به کار شدند. آنها علاوه بر استفاده از نخبههای عصر - بهویژه از نظریات جامعهشناس مشهور یعنی «تالکوت پارسونز»-روی رسانهها، سلبریتیها، هنرمندان و به طور کلی هر آن کسی که تاثیرگذار بود، سرمایهگذاری کردند. یکی از آن کارویژهها که به این طیف سپرده شد، «امیدآفرینی» بود. در حالی که نخبگان مشغول یافتن و بهکارگیری راهحلهای خود بودند، در رسانهها (از تلویزیون و روزنامه بگیر تا سلبریتیها و...) مدام تولید شادی و امید میشد. چون بحران «همهگیر» بود، این امیدآفرینیها خود به خود به «اتحاد» هم منجر میشد. سرانجام در اوایل دهه ۷۰ میلادی، به لطف همین امیدآفرینیها و نظریات علمی مثل «نظریه ساختی کارکردیِ» پارسونز و مرتون و...آمریکا و اروپا از این بحران عبور کردند.
🔻۵- ۱۴۰ روزی میشود که در کشور عزیزمان، مشکلاتی در حوزههای مختلف بروز کرده است. برخی از این مشکلات از قبل بودهاند و برخی هم نبوده اند - یا لااقل به این شدت نبودهاند - از آلودگی هوا بگیر تا رهاشدگی که در بازار ارز و غیر ارز، حس میشود. اینکه چرا این مشکلات تشدید شدهاند، را میشود جداگانه بررسی کرد.
🔸ادامه دارد...
@Kayhan_online
🔰 امید یک ضرورتِ استراتژیک؟! (۲)
👤 #جعفر_بلوری
🔸از انتصابهای غلط تا انتخابهای اشتباه میتوانند در بروز چنین شرایطی دخیل باشند. ما در این یادداشت فعلا با این «دلایل» کاری نداریم، چرا که موضوع این یادداشت، «امید» و اهمیت آن است. فقط در حد چند خط به یکی از این دلایل مهم اشاره کرده و میگذریم... با پیشرفت علوم مدیریتی، رفتهرفته بهرهبرداری از نه فقط فرصتها که، «تهدیدها» نیز مطرح و برخی حتی در آن تخصص پیدا کردند. بهعنوان مثال، سردار شهید سلیمانی، جایی و در جمع رزمندگان میگوید فرصتهایی که در دلِ تهدیدهاست، در دلِ فرصتها نیست. به شرطی که نترسیم و نترسانیم (نقل به مضمون). شاید استفاده از فرصت، هنر زیادی نخواهد اما قطعا، این هنر بزرگ یک مدیر است که بتواند، از دل تهدیدها، فرصت بسازد. کاری که سردار دلها، در آن تخصص ویژهای داشت. داعش یک تهدید بود اما سردار سلیمانی از دل آن، هم برای ایران عزیز عزت و محبوبیت ساخت، هم از آن نیروهای بسیج و نیروهای مردمی را در کشورهای منطقه سازماندهی کرد. اصولا کار مدیر، مدیریت بحران است. آن که مرتب در تریبونهای رسمی اعلام کند، نمیتوانیم که مدیر نیست!
🔻۶- ما فکر میکنیم، در کنار مدیران و مسئولین کشور، «رسانه» نقش ویژهای در تولید امید یا برعکس، پمپاژ ناامیدی دارد. تولید امید به معنای «چشمپوشیِ رسانه از معضلات و واقعیات تلخ» نیست. معنای «لزوم بررسی واقعیتها» نیز، برداشتن ذرهبین با هدف پیدا کردن یک لکه سیاه نیست. همین که رسانهها صرفا روی اخبار سیاه تمرکز کنند تا اخبار مثبت دیده نشود یعنی، پمپاژ ناامیدی. کافی است به ماههای اخیر و اخبار و تحلیلهایی که طی این مدت از سوی طیف خاصی از رسانهها منتشر شده است نگاه کنید!
🔻۷- امید، نیرویی فراتر از چالشهاست. امید، صرفا یک احساس فردی نیست؛ سرمایهای اجتماعی و ابزاری کاربردی برای پیشبرد امور بهویژه در شرایط سخت است. چه در داستان دوست ویکتور فرانکل، چه در تجربه کشورهای غربی در عبور از بحرانهای بزرگ اقتصادی و چه در تحلیل شرایط ایران، یک نکته بهوضوح دیده میشود: امید، مرزی است میان ماندن و از پا افتادن است! کشور، رسانه یا مسئولی که امید را در مردمش حفظ کند، در سختترین شرایط میتواند راهی برای عبور از سختترین مشکلات پیدا کند. امید، نهتنها به مردم، بلکه به مدیران، نخبگان و رسانهها نیز نیرو میبخشد. امیدآفرینی یک «وظیفه اخلاقی» و «ضرورت استراتژیک» است. بله! مشکلات واقعی هستند اما مواجهه با آنها بدون امید، ممکن نیست. پس وظیفه همه ما، از مسئولان گرفته تا رسانهها و مردم، زنده نگه داشتن این چراغ است و این، رمز پایداری است. به قول رهبر انقلاب «زنده نگه داشتن روحیه امید در جامعه، راهی است برای مقابله با تمامی چالشها و بحرانها» یا «بعضیها خیال میکنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعفها است، خودفریبی است؛ نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیه شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛ ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است.»
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
🔰 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدانهای نبرد (۱)
👤 #جعفر_بلوری
🔻۱- «از یک مادر فلسطینی که با او آشنایی دیرینه داشتم خواستم، یکی از لالاییهایی را که برای کودکان خود میخوانند، برایم ارسال کند. قصدم این بود تا نوهام را از همان کودکی با خواندن لالاییهای عربی با زبان عربی آشنا کنم و برای این کار، از ترانههایی که مادران فلسطینی در لالاییهایشان استفاده میکنند، بهره ببرم. ترانهای عربی برایم فرستاد. فایل را که باز کردم دیدم شعری است سراسر حماسه، جنگ و شهادت. تصور کردم فایل را اشتباه فرستاده است. دوباره پیام دادم و نوشتم به نظر میرسد فایل را اشتباه فرستادهای، این که لالایی نیست. مادر فلسطینی در جوابم نوشت ما ۷۰ سال است که با این ترانهها برای نوزادانمان لالایی خوانده و به خواب میبریمشان...» (نقل به مضمون)
🔸خطوط بالا اظهارات یکی از فعالان زن ایرانی در حوزه بینالملل و مقاومت است که چندی پیش در فضای مجازی دیدم. در این خطوط بیش از هر چیز دو نکته توجه را جلب میکند: یک) مقاومت دو) سبک زندگیِ مقاومت. در این نوشتار میخواهیم این دو و ارتباطشان با تحولات منطقه از جمله آنچه بر سوریه گذشت را بررسی کنیم.
🔻۲- «مقاومت»، نقطه مقابل تسلیم و سازش است؛ مقاومت، معلول است نه علت. به این معنا که، به علتِ بروز یک زورگویی یا گردن کلفتی است که، مقاومت شکل میگیرد. این مقاومت میتواند از سوی یک دانشآموز مقابل زورگوییِ همکلاسی زورگویش برای گرفتن پول توجیبی «شکل» بگیرد، میتواند در شکلی کلان، از سوی یک گروه، یا کشور در برابر یک گروه یا کشور زورگوی دیگر شکل بگیرد. مقاومت برای توقف زورگویی و گردن کلفتی است. برای متوقف کردن زورگو و مستکبر و برای رسیدن به ثبات و آرامش و صلح است. «سبک زندگی» هم یعنی درونی کردن یکسری امور که در نهایت، شخصیت و منش و رفتار و اندیشه ما را شکل میدهد. نتایج «سبک زندگی» شدن یک مسئله-اینجا مقاومت- خود را در کوچکترین امور و کنش فرد نشان میدهد. در نحوه لالایی خواندن برای نوزاد و کودک، در نحوه قصه گفتن، در نحوه درس خواندن، خریدن کردن، حرف زدن، دعا کردن، خوردن، خوابیدن، جنگیدن، اندیشیدن، موسیقی ساختن و....حتی در نحوه مُردن! خود را نشان میدهد. برای فهم راحتتر کمی به ساکنان غزه فکر کنید؟ آنها چگونه درس میخوانند، چگونه حرف میزنند، چگونه نماز میخوانند، چگونه بزرگ میشوند، چگونه میجنگند، چگونه زندگی میکنند و چگونه میمیرند؟ مقاومت در غزه، درونی شده است. تبدیل به سبک زندگی فلسطینیها شده است. بنابراین «سبک زندگی مقاومت» یعنی، «نوعی تفکر، نوعی اندیشیدنِ مبتنی بر یک باور قلبی» که فرد را به ایستادن مقابل سلطهگر و نظام سلطه متعهد میکند. خلاصه این که، میشود بروز این سبک زندگی را در افکار و رفتار و در جزئیترین کنشهای فرد دید...
به نحوه شهادت یحیی سنوار نگاه کنید!
🔻۳- مقاومت یک شِق «سختافزاری و جنگ سخت» دارد و یک شِق «نرم» و درونی شده و به شکل دقیقتر، «سبک زندگی شدگی» دارد. برای موفقیت و رفع زورگویی و استکبار، هر دوی اینها توامان لازم است. ما فکر میکنیم یکی از دلایل مهم سقوط ۱۱ روزه دمشق، در همین نکته نهفته است.
🔸چگونه؟! بخوانید: در مقاومت اگر فقط جنبه سختافزاری و جنگ سخت، مورد توجه قرار بگیرد، با اولین ضربه، احتمال فروپاشی وجود دارد. ارتش سوریه به دلیل کمبود تجهیزات نظامی یا قوی بودن آن ۳۷ گروه تروریستی و تکفیری نبود که سقوط کرد. ارتش سوریه، هم جنگنده داشت، هم نیروی دریایی داشت، هم تجهیزات نظامی و هم دهها هزار نظامی و تجربهای به بزرگی چند دهه. ارتش سوریه به لحاظ سختافزاری و تجهیزات نظامی، از تروریستهای اجارهای تحریرالشام، کمتر نداشت. آن عامل مؤثر و اصلی که باعث سقوط دمشق شد، درونی نشدن «مقاومت» بین نظامیان ارتش سوریه و حتی مردم بود.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_online
🔰 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدانهای نبرد (۲)
👤 #جعفر_بلوری
🔸به عبارت کاملتر، «مقاومت» تبدیل به سبک زندگیِ مردم و ارتش سوریه- بنا به دلایل متعدد- نشده بود. ارتش سوریه اگر به مقاومت «باور» داشت و آن را درونی کرده و تبدیل به سبک زندگیاش کرده بود، قطعا کمر تروریستهای تکفیری را خیلی راحت میشکست.-یا لااقل به این سرعت فرو نمیپاشید- از خود سؤال کنیم، چگونه کشوری که بیش از ۴۰ سالِ موفق، در خط مقدم مقاومت بود، ناگهان طی ۱۱ روز سقوط میکند؟! آیا اگر «جیش الوطنی» با آن سابقه درخشان در دوران یکهتازی داعش و آن سبکِ مقاومت منحصر به فردش، منحل نشده بود، باز هم دمشق سقوط میکرد!؟ حتما خیانتها، کمکاریها، «بیتوجهی به هشدارها و لزوم اصلاحات»، در این سقوط تاثیر داشته است اما مهمترین دلیل، «سبکِ زندگی نشدن مقاومت» در میان سوریها-چه نظامیان و چه غیر نظامیان- بود. حزبالله لبنان و حماس را نگاه کنید! اگر صرفا متکی به «مقاومت سختافزاری و جنگ سخت» بودند، با شهادت سید نصرالله و یحیی سنوار، این دو جنبش فرو میپاشید. بنابر این اگر در حوزه «سختافزاری» ضربه بخوریم اما «اراده» و «درونی شدگیِ مقاومت» پابرجا باشد، مقاومت ادامه پیدا میکند و «ادامه» هر چیزی از جمله مقاومت، در نهایت به پیروزی منجر میشود.
🔻۴- بسته به جا و مکان و شرایطِ محیطی و فرهنگی، بسته به باورها و اعتقادات دینی و غیر دینی، این «سبک زندگیِ مقاومت»، میتواند متفاوت باشد. غزه چون خط مقدم مقاومت و جنگ است، چون ساکنانش مسلمانند، «سبک زندگی مقاومتِ» آن به یک شکل است.... مایی که در ایران زندگی میکنیم و مسلمانیم با آن کس که در آمریکا زندگی میکند، سبک زندگی مقاومتش میتواند به شکل دیگری باشد. به عنوان مثال راه افتادن جنبش boycott Israeli Products «تحریم کالاهای اسرائیلی» در غرب و ضربه به اقتصاد رژیم صهیونیستی که از اعتقادِ «نباید بیاعتنا بود، باید مقابل ظلم ایستاد و...» سرچشمه گرفته است، «سبک زندگی مقاومتِ» آنهاست. اعتراضهای دانشجویان و اساتید دانشگاههای آمریکا به جنایات هولناک رژیم صهیونیستی که به قیمت، اخراج، تعلیق، زندان و محرومیتهای اجتماعی انجام میگرفت، یک مثال دیگر میتواند باشد. وقتی «مقاومت» تبدیل به «سبک زندگی شد»، بسته به شرایط، شکلی به خود میگیرد و راهی برای جلوگیری از آن زورگویی و استکبار مییابد.
🔻۵- به قول رهبر انقلاب «مقاومت فقط به معنای ایستادگی در برابر دشمنان نیست، بلکه به مفهوم عمیقتر و گستردهتری از ایستادگی در برابر مشکلات، تقویت روحیه خودباوری و داشتن سبک زندگی مبتنی بر ایمان، تقوا و تلاش است...» یا «...مقاومت به معنای واقعی کلمه، سبک زندگیای است که یک ملت را از ضعف و تسلیم به اوج عزت و اقتدار میرساند.» همینطور این جمله که «اگر مقاومت در میان مردم به یک فرهنگ تبدیل شود، نهتنها در میدانهای نبرد، بلکه در زندگی روزمره، در اقتصاد، در دانش و در هنر نیز معجزه میکند.» بنابراین از نگاه رهبر حکیم انقلاب، مقاومت باید در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مردم ریشه بدواند و به یک فرهنگ تبدیل شود و به یک «سبک زندگی» تبدیل شود.
🔸سبک زندگی مقاومت، از نحوه تربیت فرزندان تا شیوه مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم را در بر میگیرد. تجربه شکست ارتش سوریه و سقوط دمشق نشان داد که اگر مقاومت تنها به ابزارهای نظامی محدود بماند و به عمق باور مردم و نیروها نفوذ نکند، آسیبپذیر خواهد بود. در مقابل، حرکتهایی مانند حزبالله و حماس، که مقاومت را بهعنوان یک سبک زندگی پذیرفتهاند، حتی در صورت ضربهخوردن نیز پابرجا مانده و ادامه پیدا میکنند.
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
🔰 دیوهای تحریف فرشتههای حقیقت!(۱)
👤 #جعفر_بلوری
🔸با شروع ایام مبارک دهه فجر، شبههافکنیها نیز مثل هر سال، با حجم حیرتانگیزی شروع شده است. برخی حتی به تجزیه تحلیل خط به خط سرودها و اشعار ایام انقلاب مشغولند تا ضمن «مقایسه» دو دوره قبل و بعد از انقلاب نتیجه بگیرند، انقلاب اسلامی ایران، شکست خورده و دوران قبل از انقلاب اوضاع بهتر بوده است! برخی با انتشار مثلا یک عکس از یکی از میادین شهر تهران (پایتخت) در سالهای قبل از وقوع انقلاب اسلامی و گذاشتن آن عکس کنار عکسی در مثلا یکی از روستاهای دورافتاده کشور (که غالبا پس از بررسی متوجه میشوی اصلا عکس نیست) تلاش میکنند، «مقایسه»ای در ذهن مخاطب ایجاد کرده و چنین القا کنند که، با وقوع انقلاب، کشور عقبگرد داشته است. برخی نیز اصلا نیاز به مقایسه نمیبینند و با انتشار تصاویر و گزارشهای کذب و ساختگی، به این انقلاب و کشور و مردمانش، حمله و شبههافکنی میکنند. (برای آشنایی کامل با این روشها، مطالعه «تعمیم افراطی» یا Overgeneralization که یک خطای شناختی است و دکتر «آرون بک»، روانشناس آمریکایی از آن در کتابش استفاده کرده است، بهشدت توصیه میشود.) همه این شبههافکنیها و «کجروایتها» نیز با تکیه بر شرایط نه چندان مساعد اقتصادی، صورت میگیرند تا محتوای تولیدیشان، قدرت «اقناعسازی» مخاطب را داشته باشد. از آنجایی که استفاده از «تکنیک مقایسه» بین این طیف بسیار برجسته و پُرطرفدار است، در این یادداشت قصد داریم ضمن تایید وجود مشکلات اقتصادی در کشور به بررسی روش پُرکار بُرد این تکنیک در رسانه پرداخته و به این سؤالها پاسخی منطقی و علمی دهیم که ۱- «آیا با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، واقعا اوضاع کشور بدتر شده است؟» و ۲- «جمهوری اسلامی ایران را دقیقا با کدام دوران درخشان مقایسه میکنند؟»
🔸برای فهم دقیقتر «تکنیک مقایسه» در رسانه، بد نیست ابتدا با یک اصطلاح مهم جامعهشناسیِ مرتبط، یعنی «محرومیت نسبی» (Relative Deprivation) آشنا شویم. از جمله جامعهشناسان مطرحی که در این حوزه خوب کار کرده است، «پیتر تاونزند» (Peter Townsend) انگلیسی است که در کتاب مهم خود «فقر در بریتانیا»، به جای تمرکز صرف روی کمبود درآمد، بر مفهوم «محرومیت نسبی» تاکید کرده است.
🔸«محرومیت نسبی» به زبان ساده، به «احساس نارضایتی» و «کمبود»ی اشاره دارد که فرد هنگام مقایسه با دیگران با آن مواجه میشود. این احساسِ نارضایتی، نه لزوما بر اساس کمبود، بلکه بر اساس مقایسه با دیگران شکل میگیرد. به عبارت دیگر، فرد ممکن است به اندازه کافی داشته باشد، اما به دلیل مقایسه با کسانی که «بیشتر» یا «بهتر»ش را دارند، احساس محرومیت و نارضایتی کند. نکته کلیدی در این اصطلاح مهم جامعهشناختی، میزان «داشتههای من» نیست، مهم این است که، «داشتههای طرف مورد مقایسه» بیشتر یا بهتر است. به این نکته هم باید توجه داشت که انسان، به طور ذاتی، اهل مقایسه است. با آمدن فضای مجازی و به نمایش گذاشته شدن زندگیهای شخصی در آن، محرومیت نسبی بیش از گذشته، حس میشود! «تکنیک مقایسه» اما یک اصطلاح رسانهای است که بیارتباط با «محرومیت نسبی» مورد بحث ما نیست. به این مثالها توجه کنید:
🔻وقتی خودروی سمند در اوج محبوبیت بود، یکی از شبکههای برونمرزی فارسی زبان(که بسیاری از آنها با آمدن ترامپ بودجهشان قطع شده است) سمند ایرانی را کنار آخرین مدل بنز آلمانی گذاشت و شروع به مقایسه آنها با هم کرد! نتیجه معلوم بود. رسانهای دیگر، ناو جماران را کنار ناو هواپیمابر «یو اس اس جرالد آر. فورد»، بزرگترین ناو جهان گذاشت! و با ادبیات طنز، به مقایسه این دو پرداخت بدون این که اشاره کند، جمهوری اسلامی ایران فقط ۴۰ سال است که از یوغ همین آمریکا خارج شده و به تنها تولیدکننده ناو در منطقه تبدیل شده است و اینکه، «پیش از انقلاب، ایران تحت چمبره آمریکا، توان - یا اجازه - تولید چه چیزی را داشت؟» ضمن اینکه مقایسه هم اگر صورت میگیرد باید با کشورهای منطقه و اطراف صورت بگیرد که بسیاری از آنها از بدو تولد، تحت امر همین آمریکا بودهاند و حالا قادر نیستند بدون حمایت قدرتها، یک پیچ تولید کنند؟! کشورهایی که همه چیزشان - از کارشناس و خلبان و مهندس تا فیلمساز و فوتبالیستشان - همه و همه وارداتی است.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_online
🔰 دیوهای تحریف فرشتههای حقیقت!(۲)
👤 #جعفر_بلوری
🔸سؤال مهم دیگری که از این طیف باید پرسید این است که، وقتی از مقایسه و تکنیکهای رسانهای استفاده میکنند، «ایران بعد از انقلاب اسلامی» را دقیقا با کدام دورانِ ایرانِ قبل از انقلاب مقایسه میکنند تا نتیجه بگیرند اوضاع بدتر شده است؟! با ایرانی که هم در جنگ جهانی اول و هم در جنگ جهانی دوم اشغال شد، مقایسه میکنند؟ یا با ایرانِ سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ مقایسه میکنند که بر اساس برآوردهای مختلف، فقط بر اثر قحطی و گرسنگی حاصل از اشغالگری بیش از ۴ میلیون و به روایتی تا ۱۰ میلیون نفر جان باختند؟! یا با ایرانبعد از اشغال در سال ۱۳۲۰ مقایسه میکنند که تا ۵۰۰ هزار نفر از مردم کشورمان از بیماری، گرسنگی و... جان باختند؟! این حجم از تلفات، جدای از کشته شدگان در جنگ و هرجومرج و درگیریهای پس از اشغال است. شاید هم با دوران پهلوی و سال ۱۳۴۱ مقایسه میکنند که وزیر کشاورزی وقت گفت: «۸۰ درصد مردم گرسنه یا نیمه گرسنه اند»؟!
🔸(روزنامه اطلاعات ۲۱ تیر ماه ۱۳۴۱ شماره ۱۰۸۴۶) ممکن است گفته شود، با پیش از این سالها مقایسه میکنند. مثلا با سال ۱۲۰۷ شمسی و دوران جنگ ایران و روسیه که با عهدنامه ترکمنچای مناطق وسیعی از کشورمان یعنی ایروان، نخجوان و تالش جدا شد! با ایامی که کوههای آرارات و جمهوری فعلی آذربایجان را از دست دادیم هم میتوانند مقایسه کرده باشند!
🔸از این مقایسهها باز هم میتوان کرد. آن هم نه فقط در حوزههای سیاسی و نظامی که، در حوزههای علمی و تکنولوژیکی. میتوان دوران بعد از انقلابِ درگیر در انواع جنگها و توطئهها را با دوران پیش از انقلابِ دوستی با آمریکا و غرب، در حوزههای زیادی مقایسه کرد. مثلا در حوزه پزشکی و درمان میتوان دورانی را که به پزشکهای بنگلادشی و هندی محتاج بودیم را با دورانی مقایسه کنیم که بیش از ۲ میلیون نفر فقط در چارچوب صنعت
«توریسمدرمانی» از کشورهای مختلف جهان به کشورمان میآیند تا از خدمات ارزان، با کیفیت و کمنظیر متخصصان کشورمان استفاده کنند. مقایسه شاخص مرگ و میر نوزادان هم بد نیست. اینکه پیش از انقلاب شاخص مرگ و میر نوزادان ۱۵۰ نفر در هر هزار نفر بود و اکنون این شاخص رسیده است به ۹ نفر در هر هزار نفر. این شاخص در مرگومیر مادران هم از ۲۵۰ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر در پیش از انقلاب رسیده است به ۲۳ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر پس از وقوع انقلاب.
🔻بیایید یک مقایسهای هم در حوزه «آموزش زنان» داشته باشیم: کاهش شکاف جنسیتی در آموزش به ۳درصد، افزایش سهم زنان در جمعیت دانشجویان به بیش از ۵۲ درصد و رشد حضور زنان در رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات که همگی از جمله دستاوردهای مهم ایرانِ پس از انقلاب است. و اما در حوزه اشتغال زنان باید گفت اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، ۴۱درصد از شغلهای ایجاد شده، ۳۰درصد از مجوزهای مشاغل و ۸۰درصد از مجوزهای مشاغل خانگی به زنان اختصاص یافته است. همچنین بیش از ۴هزار شرکت از ۱۰هزار شرکت دانشبنیان کشور توسط زنان مدیریت یا هدایت میشود. انتصاب زنان در مشاغل مدیریتی نیز به بیش از ۴۰هزار نفر در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است.
🔸همچنین انتصاب زنان به عنوان وزیر، معاون رئیسجمهور، سخنگوی دولت و دیگر مناصب کلیدی به بیش از ۷۰ نفر رسیده است. اینکه «اعداد و ارقام» این حوزهها در پیش از انقلاب را نمیآوریم به این دلیل است که، عدد و رقمها، اصلا قابل مقایسه با پس از انقلاب نیست... .
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
🔰 لیبی، سوریه، اوکراین؛ سه صحنه، یک کارگردان (۱)
👤 #جعفر_بلوری
🔻۱- کمتر از یک سال پس از سقوط دیکتاتور لیبی در سال 2011، با یکی از اساتید دانشگاههای این کشور مصاحبهای داشتم. از او درباره شرایط لیبیِ پس از قذافی سؤال کردم. او گفت در دوران قذافی، دیکتاتوری در کشور حاکم بود و مردم از شرایط راضی نبودند اما، پس از کشته شدن او از سوی متحدان اروپاییاش، اوضاع به مراتب بدتر شد. قذافی- با هر نیتی- امتیازات اقتصادی ویژهای برای جوانان و خانوادهها در نظر گرفته بود و امنیت هم پا برجا بود اما، به نظر میرسد این شرایط دیگر وجود ندارد و مردم لیبی دیگر در خواب هم این شرایط را نخواهند دید. آنچه پس از سقوط او شکل گرفت، نه دموکراسی بود و نه ثبات؛ بلکه آشوب بود و فروپاشی و تجزیه (نقل به مضمون) وقتی این مصاحبه انجام میشد، خلأ قدرت در این کشور حاکم شده و کشورهای غربی برای غارت نفت آن، هجوم آورده بودند. در هر گوشهای از این کشور یک نظامی، عَلَم استقلال و جدایی را بلند کرده و لیبی دچار یک هرج و مرج اساسی شده بود. ده سال پس از سقوط قذافی، «یورونیوز» نوشت: «هرچند دیکتاتور لیبی کشته شد اما مرگ او نتوانست دموکراسی یا ثبات را در این کشور برقرار کند و بر عکس این کشور یک دهه است که در درگیریهای داخلی، رقابتهای خارجی و همچنین تنشهای میان شبه نظامیان مافیایی گرفتار آمده است. رقابتهایی که برای تسلط بر منابع این کشور نفتخیز، آرامش و ثبات را از مردمان لیبی گرفته است.» لیبی امروز هم اوضاع خوبی ندارد. نفتش در حال غارت است و در هر گوشه ای، یک فرد قدرت را در دست گرفته و هر یک از سوی یک قدرت خارجی حمایت میشود. وقتی قذافی سرنگون شد، رهبران کشورهای غربی گفتند: «مردم لیبی مستحق زندگی بهتری بودند....دموکراسی را برایشان هدیه آوردیم.»(!)
🔻۲- آنچه امروز بر سر اوکراین آمده، بیشباهت به لیبی نیست. با این تفاوت که اوکراین، یک اروپایی و از متحدان آمریکاست. آمریکا برای مهار روسیه و تضعیف این متحد سنتی و قدرتمند، به اوکراین نیاز داشت. گسترش ناتو به سمت روسیه- بنا به گفته دانشمندانی مثل جان مرشایمر- اساس شکل گیری جنگ اوکراین است. آمریکا و چند کشور اروپایی به زلنسکی قول داده بودند، با تحریم روسیه و تسلیح اوکراین، مانع از پیروزی روسیه شوند. اما در کمال تعجب و 3 سال دو ماه و 9 روز پس از شروع این جنگ، آمریکا کنار روسیه ایستاده و اوکراین را عامل شروع جنگ معرفی کرد؛ شبه جزیره کریمه را به پوتین بخشید و معدن و ثروتهای طبیعی این کشور را هم برای خود برداشت! اکنون اوکراین مانده است و یک رهبر تحقیر شده با یک کشور ویران...!
🔻۳- بدتر از دیکتاتورها و دلقکهایی که به قدرت میرسند، آن کت و شلوارپوشهای کراواتی هستند که، یک لحظه «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» و «مردم» از دهانشان نمیافتد. آنها دیکتاتور را خلق و از آنها نهایت بهرهبرداری میکنند. این طیف مگر از قذافی بهرهبرداری نمیکرد؟! مگر رئیسجمهور پیشین فرانسه یعنی نیکولا سارکوزی به جرم دریافت پول کلان از قذافی برای پیروزی در انتخابات، محاکمه و محکوم نشد؟! کراواتیهای چشم آبی، نهتنها از دیکتاتورها بلکه، از داعش و تروریستهای تکفیری نیز حمایت میکنند و آنها را به جان و مال و ناموس مردم میاندازند. مگر ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تروریستی و تکفیری تحریرالشام-که تا همین چند سال پیش سر میبُرید و در لیست تروریستهای تحت تعقیب بینالمللی قرار داشت- را همین کت و شلوارپوشها در سوریه به قدرت نرساندند؟! راستی از سوریه چه خبر؟ آیا اوضاع در این کشور با رفتن بشار اسد و آمدن آمریکا و رژیم صهیونیستی و ترکیه بهتر شده است؟!
🔻۴- 8 دسامبر 2024 یعنی کمتر از 5 ماه پیش، بشار اسد رئیسجمهور سوریه با یک برنامه پیچیده -که گفته میشود در دوران اوباما طراحی شده بود- و با تلاشهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه به روسیه گریخت و قدرت در این کشور از سوی همین سه دودستی تقدیم گروه تروریستی تحریرالشام شد. با سرعتی عجیب و باورنکردنی، این سه تمام ظرفیت خود را به میدان آوردند و تلاش کردند، به رژیم جولانی «رسمیت» ببخشند. سفرهای پیدرپی هیئتهای بینالمللی و تبریکهای با عجله شروع شد و جامه ریاست جمهوری را بر تن یک تروریست تکفیری کردند! جامهای که به تن امثال جولانی زیادی گشاد است. عدهای هم در داخل کشور خودمان گفتند و نوشتند، هر کس جای اسد بیاید خوب است. یکی حتی نوشت، مهم این نیست که از این به بعد چه بر سر مردم سوریه میآید، مهم این است که مردم سوریه چند روزی خوشحالند! اکنون روزی نیست که رژیم صهیونیستی به سوریه حمله نکند. تقریبا روزی نیست که مردم در این کشور از سوی رژیم جولانی یا گروههای سلفی تکفیری دیگر کشته نشوند.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_online
🔰 لیبی، سوریه، اوکراین؛ سه صحنه، یک کارگردان (۲)
👤 #جعفر_بلوری
🔸۱۴۷ روز است که سوریه بدون اسد درگیر یک جنگ داخلی خانمانسوز است و این کشور رسما اشغال شده و هیچ بعید نیست همین روزها رسما خبر تجزیه آن را نیز بشنویم. هر یک از این سه، بخشی از سوریه را تصاحب کرده و مشغول غارت ثروتهای طبیعی و نفت آن هستند. هر از چندگاهی نیز شنیده میشود که، گروهی اسلحه به دست گرفته تا برای حفظ جان و مال و ناموسشان وارد جنگ شوند اما با لشکرکشیهای ترکیه و رژیم صهیونیستی و جولانی، قتل عام میشوند. هزاران نفر پس از رفتن بشار اسد کشته شدهاند، صدها هزار نفرگریختهاند و سوریه تقریبا هیچ زیرساختی برایش باقی نمانده است. جولانی را هم که تاریخ مصرفش گویا رو به پایان است، هر روز به شکلی تحقیر میکنند. هر وقت جولانی میگوید، ما اسرائیل را به رسمیت میشناسیم و اجازه فعالیت علیه آن را نمیدهیم، بلافاصله صهیونیستها میگویند، رژیم جولانی را به رسمیت نمیشناسیم. سه روز پیش صهیونیستها به شکل تحقیرآمیزی چند متری کاخ ریاست جمهوری سوریه را هدف قرار دادند و دیروز هم خبر رسید که شهرهای مختلف سوریه از جمله تیپ 47 ارتش جولانی به شکلی بیسابقه از سوی صهیونیستها بمباران شد! با او مثل دستمالی که پس از استفاده دور انداخته میشود، رفتار میشود و او حتی جرات نمیکند، علیه این رژیم یک کلمه حرف بزند! اگر امروز از مردم سوریه سؤال شود که «دوران بشار اسد با همه آن مشکلات بهتر بود یا الان؟» چه پاسخی میدهند؟ فهم این که، رفتن اسد و آمدن تروریستهای تکفیری و رژیم صهیونیستی به سوریه، به نفع سوریه و ایران عزیز نیست، کار زیاد سختی نیست و به قول دوستی، فرد باید خیلی احمق باشد که این امر بدیهی و واضح را نفهمد! با این حساب چرا برخی در ایران با ذوق زدگی، گزارش لحظه به لحظه از پیشروی تروریستهای تکفیری در سوریه میدادند و به مردم سوریه بابت رفتن اسد، تبریک میگفتند؟! تحلیل تحولات لیبی و اوکراین نیز از سوی این طیف، «وارونه» بود. آنها زلنسکی را «قهرمان در میدان» معرفی کرده و آینده روشنی برای لیبیِ پس از قذافی پیشبینی میکردند! شاید باور نکنید اما برخی در این طیف خود را «آینده پژوه» معرفی میکنند!
🔻۵- تحولات لیبی، اوکراین و سوریه، هر یک بهتنهائی سندی کافی برای افشای پروژه فریبکارانهای هستند که سالهاست با نامهایی چون «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «اراده مردم» به ملتها تحمیل میشود، اما در عمل چیزی جز بیثباتی، تجزیه، و تسلط آمریکا به دنبال ندارد. قذافی، زلنسکی یا اسد؛ هر سه قربانیِ سناریویی شدند که در آن بازیگران اصلی، قدرتهای غربی بودند، نه مردم کشورشان. این وقایع نشان دادند که آنچه آمریکا میخواهد، نه دموکراسی است و نه رهایی از استبداد؛ بلکه صرفاً مهار رقبا، چنگ انداختن بر منابع و جایگیری ژئوپلیتیکی در نقاط حساس جهان است. آنچه پس از این مداخلات در این سه کشور بهجامانده آیا چیزی جز خاکستر، آوار، آوارگی، مرگ، و تحقیر ملی است؟! از آن سو، در داخل کشور نیز صداهایی هستند که ناآگاهانه یا عامدانه، دقیقاً همان روایتی را تکرار میکنند که کاخ سفید و تلآویو میخواهند. روایتهایی سادهلوحانه از «تغییر» و «گذار» که بعضا به ابزار «مذاکره» هم گره میخورد که نه به ثبات ختم میشود و نه به آیندهای بهتر...اگر از نیاموزیم همان سرنوشتی در انتظار ما خواهد بود که امروز در طرابلس، کیف یا دمشق میبینیم...
#یادداشت_روز
@Kayhan_online