eitaa logo
حسینیه بیت الرقیه (س)قم «خُدّٰام الرقیه»
293 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
2هزار ویدیو
22 فایل
اطلاع رسانی مراسمات حسینیه بیت الرقیه سلام الله علیها قم آدرس:قم _ میدان توحید(نیروگاه) خیابان توحید خیابان جوادالائمه علیه السلام خ قدس _ کوچه یازده پ۶۳ حسینیه بیت الرقیه (س) جلسات ثابت جمعه ها از ساعت هفت الی نه صبح ارتباط با خادم۰۹۱۹۲۱۱۷۳۹۸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد بار اگر توبه شکستی باز آی 🍃🥀🎥 نمازی عجیب که باعث بخشش گناهان می‌شود... در روز عرفه
🕋 ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست بی تو در آن عرفه عشق و وفا نیست که نیست 🌷 ای امیر عرفه یوسف زهرا، مهدی حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست 🤲🏻 اللهم عجل لولیک الفرج 🏷 علیه السلام
امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ 🔖 قسمت اول ⭕️ این تشرّف از مهم‌ترین و روح‌افزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، به‌سبب بعضی از جنبه‌های منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) می‌باشد. ☑️آیت اللّه ناصری دولت‌آبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم می‌آوریم. 🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی می‌گوید: 🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سال‌های بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم. سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف می‌شدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم. 🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند. در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی می‌گریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را می‌خواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج‌ شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود: ▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند: 🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!» ▫️ من از سیّد پرسیدم: 🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟ ▫️ سیّد گفت: 🔸 «بله!» ▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت: 🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ می‌زنند و می‌خواهند شما را همراه خود ببرند.» ▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم: 🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چه‌شده که می‌خواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟! ▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و می‌خواهد من نیز در این سفر طبق معمول سال‌های گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم. به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان می‌باید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت: 🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروان‌ها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمه‌ها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.» 🚙 من نیز فورا لوازم و خیمه‌ها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛ ⛺️ چادرها را برافراشتم و فرش‌ها را گستردم. 👮🏽‍♂ در این حال یکی از شرطه‌های سعودی (پلیس‌های عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت: 🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!» ▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم: 🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم. ▫️ گفت: 🔸 پس امشب نباید بخوابی! ▫️ پرسیدم: 🔹 چرا؟ ▫️ گفت: 🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!» ▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان می‌آوردم. می‌گفتم: 🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی! (ادامه دارد) 🏷 علیه السلام
امام زمان (عج) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت دوم 🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم. ⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت. ✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود: 🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟» ▫️ عرض کردم: 🔹 بله آقا، تنهایم! ▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم. آقا نشست و فرمود: 🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کرده‌ای! این‌جا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!» ▫️ بعد فرمودند: 🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!» ▫️ عرض کردم: 🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاورده‌ام.» ▫️ فرمود: 🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!» ☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت‌ کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم. نوشیدند و فرمودند: 🔶 «شما هم بفرمایید!» ▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت. در این‌وقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایت‌های قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همان‌جا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم. من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در این‌وقت آقا به آنان فرمود: 🔶 «شما بروید!» ▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند. در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سه‌بار فرمودند: 🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!» ▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم: 🔹 از چه جهت؟ ▫️ فرمود: 🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمی‌آید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.» ▫️ بعد فرمود: 🔶 «دلت می‌خواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟» ▫️ عرضه داشتم: 🔹 بله آقا جان! ▫️ فرمود: 🔶 «برخیز و غسلی به‌جا آور و وضو بگیر!» ▫️ عرض کردم: 🔹 هوا طوری است که نمی‌توانم با آب سرد غسل کنم. ▫️ فرمود: 🔶 «من بیرون می‌روم، تو آب را گرم کن و غسل نما!» ▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم. چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند: 🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که می‌گویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت‌] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.» ▫️ و بعد از نماز فرمودند: 🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را می‌خوانم. تو هم با من بخوان!» ▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو می‌ریخت. هر جمله‌ای را که می‌خواند، در ذهن من می‌ماند و من فورا آن را حفظ می‌کردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد. من با اینکه با کتاب‌های دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند: 🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمی‌تواند آن را بخواند و از یاد تو نیز می‌رود!» ▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمه‌ای از آن در ذهن من باقی نماند. (ادامه دارد) 🏷 علیه السلام
امام زمان (عج) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت سوم ▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم: 🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من می‌گویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است. ▫️ فرمودند: 🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمی‌رود!» ▫️ عرض کردم: 🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل‌ محمّد (ص) به فریاد می‌رسند.» ▫️ پرسیدم: 🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف می‌آورند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!» ▫️ من با همه این نشانه‌ها و قرینه‌ها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشسته‌اند. دوباره پرسیدم: 🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات می‌آیند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «آری!» ▫️ عرض کردم: 🔹 کجا می‌روند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «جبل الرّحمه» ▫️ دوباره عرضه داشتم: 🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را می‌بینند؟ ▫️ فرمود: 🔶 «می‌بینند امّا نمی‌شناسند!» ▫️ عرض کردم: 🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر می‌زنند و عنایتی می‌کنند؟ ▫️ فرمود: 🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده می‌شود، می‌آید.» ▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤال‌ها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند: 🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج می‌گزارید؟» ▫️ عرض کردم: 🔹 خیر آقا جان! ▫️ فرمودند: 🔶 «می‌شود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.» ▫️ عرضه داشتم: 🔹 بله آقا جان! ▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به ‏ من مرحمت کردند و فرمودند: 🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!» ▫️ پرسیدم: 🔹 آقا نام پدر شما چیست؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «حسن!» ▫️ عرض کردم: 🔹 نام خودتان چیست؟ ▫️ فرمود: 🔶 «سیّد مهدی!» ▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم. ✨ در این‌وقت، آقا برای معانقه و روبوسی‌ جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقه‌ای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم. (ادامه دارد) 🏷 علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 مرحوم استاد فاطمی‌نیا: جمله‌ای از دعای که بزرگان خیلی با آن اشک می‌ریختند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️روز عید دعای ندبه می خوانیم چون👇 ✔️امام باقر عليه السلام :  مامِنْ عِيْدٍ لِلْمُسْلِمِينَ ـ أَضْحى وَ لا فِطْرٍ ـ اِلاَّ وَ هُوَ يُجَدِّدُ لاِلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّه عَلَيهِم فيهِ حُزْنا، قُلْتُ: وَ لِمَ ذلِكَ؟ قالَ عليه السلام: لِأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِى يَدِغَيْرِهِمْ.[فروع كافى، ج 4، 170] ---------------------------------------------- 💠حضرت امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ عيدى ـ چه عيد قربان و چه عيد فطر ـ براى مسلمانان پيش نمى آيد مگر اينكه غم و اندوه آل محمد صلي الله عليه و آله تازه مى گردد. را وى پرسيد: چرا چنين مى شود؟ حضرت فرمود: چون حق خود را در دست ديگران مى بينند.
هر وقت کارتون جایی گیر کرد امام زمان تون رو صدا کنید یا خودش میاد، ‌یا یکی رو میفرسته که کارتون رو راه بندازه🌱 ♥️
🤲 دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه در روز عید قربان‌ ✅ از امام ابی جعفر محمّد باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود: ▫️《در روز جمعه، عید فطر و قربان، وقتی قصد خروج از منزل نمودی، بگو: 📜 اَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأ فی هذَا الْیَوْمِ أوْ تعبأ او أعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَهٍ إلى مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَ جائِزَتِهِ وَ نَوافِلِهِ فَإلَیْکَ یا سَیِّدی کانَتْ وِفادَتی وَ تَهْیِئَتی وَ إعْدادی وَ اسْتِعْدادی رَجاءَ رِفْدِک وَ جَوائِزِکَ وَ نَوافِلِکَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ عَلىًّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِکَ، وَ صَلِّ – یا رَبِّ – عَلى أئِمَّهِ الْمُؤْمِنینَ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ، 📃 خدایا؛ هرکس در این روز مهیّا گشته یا آماده شده یا حاضر شده یا آمادگی یافته تا نزد مخلوقی برود و امید پاداش و عطیّه و بخششی از او دارد؛ پس ای آقای من؛ کوچ کردن من و مهیّا شدن من و حاضر گشتن من و آمادگی من به سوی تو به امید پاداش و بخشش تو است. بارخدایا؛ بر بنده و فرستاده‌ات و برگزیده از بندگانت، محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم، و بر علی علیه السّلام امیر مؤمنان و وصیّ پیامبرت درود فرست، و ای پروردگارم؛ درود فرست بر پیشوایان مؤمنان: امام حسن و امام حسین و امام سجّاد و امام باقر.. . ▫️ و امامان را تا آخر نام ببر تا به نام صاحبت (حضرت مهدی ارواحنا فداه) برسی و بگو: 📜 اَللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً. اَللَّهُمَّ أظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَ سُنَّهَ رَسُولِکَ حَتّى لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَهَ أحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ. 📃 خدایا؛ گشایشی آسان برایش مقرّر فرما؛ نصرتی باعزّت عنایتش فرما؛ خداوندا؛ دینت را و نیز سنّت پیامبرت را به وسیله او ظاهر فرما تا هیچ حقّی از ترس هیچ کسی‌ پوشیده ندارد. 📜 اَللَّهُمَّ إنّا نَرْغَبُ إلَیْکَ فی دَوْلَهٍ کَریمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإْسْلامَ وَ أهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَ النِّفاقَ وَ أهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاهِ إلى طاعَتِکَ وَ الْقادَهِ إلى سَبیلِکَ، وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَهَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ. اَللَّهُمَّ ما أنْکَرْنا مِنْ حَقٍّ فَعَرِّفْناهُ وَ ما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ. 📃 خدایا؛ ما به سوی تو مشتاق هستیم در مورد دولتی باکرامت، که اسلام و اسلامیان را بدان عزیز نمایی و نفاق و اهلش را خوار و ذلیل کنی، و ما را در آن دولت، از فراخوانان به فرمانبرداریت، و از رهبران راه خودت قرار ده؛ و کرامت دنیا و آخرت را روزیمان فرما. خدایا؛ آنچه از حقّ و حقیقت را که نشناختیم، به ما بشناسان و به آنچه دست نیافتیم، ما را به آن برسان. ▫️ در این‌جا برای امام عصر صلوات اللّه علیه دعا کن، و دشمنانش را نفرین نما، و حاجتت را درخواست کن، و سخن آخرت این‌گونه باشد: 📜 اللّهُمَّ استَجِب لَنا اللّهُم اجعَلنا مِمَّن تَذَکَّرَ فیهِ فَیَذَّکَّر. (۱) 📃 خداوندا؛ (دعای ما را) به اجابت برسان، خداوندا؛ ما را از کسانی قرار ده که تذکّر دهند و متذکّر شوند.》 ⬅️ صحیفه مهدیه، صفحه ۲۵۸ (۱). اقبال الأعمال: ۵۸۵. 🏷 علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 روایت دکتر سید محمد حسینی دبیر کل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی از دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری درباره برخی نقل قول‌های غیر مستند از رهبر انقلاب و مسئولان دفتر ایشان نقل قول‌های غیر مستند و یا برداشت‌های شخصی فاقد اعتبار است ✏️ متن اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری به این شرح است: 🔹️در روزهای اخیر مشاهده شده است که برخی از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری و یا اعضای ستاد و افراد منتسب به آنها در اظهارنظرها و موضع گیری‌ها، نقل قول هایی ناقص و یا نادرست از رهبر انقلاب اسلامی و یا مسئولان دفتر معظم له بیان کرده اند.اعلام می‌دارد هرگونه نقل قولِ غیرمستند  به اسناد موجود و مکتوب از بیانات و اظهار نظرهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و اکتفا به برداشت های شخصی و دریافت‌های شفاهی از بیانات ایشان و یا مسئولان دفتر معظم له فاقد اعتبار و استناد است. انتظار می‌رود همگان نسبت به این موضوع توجه لازم را داشته باشند و از تکرار آن پرهیز شود. دفتر مقام معظم رهبری 💻 Farsi.Khamenei.ir