eitaa logo
باکاروان نور
63 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
614 ویدیو
17 فایل
لینک پیام ناشناس https://daigo.ir/secret/9729856093
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 سخنانی از را با مطالعه کنیم. قطب نمایی است تا راه را گم نکنیم: 🎙 سخنرانی در کنگره شهدای کرمان- ۱۳۸۹ : ✅ مردم! از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. اما این را بدانید؛ والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک می‌شناسم. الان ۱۴ سال شغل من همین است. علمای لبنان را می‌شناسم، علمای پاکستان را می‌شناسم، علمای حوزه خلیج فارس را می‌شناسم. چه شیعه و چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» است. 📌 بازنشرکلیه مطالب جهت اطلاع دیگران بدون ذکر منبع مجاز است. 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 📡 @GhararGahShayeat
هدایت شده از اشعار
. در پاسخ به خاک‌پاشی خفاشی بر چهرۀ خورشید بگذاشت پا جا پای مولا مرد میدان زد مثل مولا دل به دریا مرد میدان اهل ولایت بود و استادی مسلّم در بزم شاگردیّ مولا مرد میدان اهل بصیرت اهل ایمان اهل تقوا مرد خدا مرد تولّا مرد میدان اینجا به چشمش کوچک و بی‌منزلت بود چون بود در سودای آنجا مرد میدان گشتند گرد عافیت دنیاپرستان رفتند سوی مال، اما مرد میدان از دام مال و عافیت خود را رهانید بگذاشت در راه خدا پا مرد میدان دار شهادت را به دوشش برد عمری دل کنده بود از دار دنیا مرد میدان چون از کسی غیر از خدا پروا نمی‌کرد در عرش اعلی کرد پر وا مرد میدان محو خدا بود و فدا در راه او شد مانند اکبر ارباً اربا مرد میدان از کربلای شصت‌ویک جا ماند اما آورد اینجا کربلا را مرد میدان هم عارفی بی‌ادعا و بی‌ریا بود هم عاشقی مجنون و شیدا مرد میدان هم بود مالک هم علمدار ولایت هم شد فدایی همچو زهرا مرد میدان سردار دل‌ها بود و سرباز خدا، زد با رفتنش آتش به دل‌ها مرد میدان در مکتبی که حاج‌قاسم کرد تأسیس پیمان خون بستیم ما با مرد میدان خورشید را کی می‌تواند کرد خاموش خفاش پست چون تویی، نامرد میدان! ، ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
هدایت شده از انتخابات ۱۴۰۰
. ما اگر شیفتۀ مکتب قرآن باشیم باید از جان همگی حامی ایران باشیم سر و جان داد برای من و تو نوبت ماست بیا باشیم ✍️ 🇮🇷انتخابات۱۴۰۰
هدایت شده از اشعار
🌷باغ داغ همرزمان 💢برای سرباز سرافراز ولایت منتظر بود تا چو یارانش نوبت عهد او فرا برسد جامی از دست دوست برگیرد انتظارش به انتها برسد وصف "لَمْ یَلْحَقوا" در او پیدا شرح "مَنْ یَنْتَظِر" دو چشمانش چشم در راه و پای در میدان تا که میعاد او کجا برسد بی‌قرار از فراق یارانش شکوه می‌کرد از جدایی‌ها بود در جست‌وجوی مسلخ عشق تا پیامی ز کبریا برسد چهره‌اش قابی از شهیدان بود، دل او باغ داغ همرزمان عاشق و تشنۀ شهادت بود تا به یاران آشنا برسد کاظمی، باکری و خرازی، همدانی و همت و صیاد بود بی‌تاب وصل حاج‌احمد تا به آن یار بی‌ریا برسد سر خود را گرفته بود به دست تا که در پای دوست اندازد جان خود را به راه او می‌برد تا ندای "بیا بیا" برسد نور می‌خورد و نور می‌نوشید، جوشنش تار و پود ایمان داشت به خدا داده بود عاریه سر تا به دلدار، سرجدا برسد از هوا کرده بود خالی دل، از دلش کرده بود بیرون عُجب شسته بود از مس وجودش دست تا به اکسیر و کیمیا برسد گرچه در عشق دوست فانی بود، تا هدف یک دو گام باقی بود رفت تا با فنا شدن در دوست به سرِ چشمۀ بقا برسد تا علمدار بر زمین افتاد کمر مقتدای او بشکست دل آقای ما چنان خون شد که به دادش فقط خدا برسد دستش افتاد بر زمین اما علمش بر زمین نیفتاده زینبش می‌بَرد علم بر دوش تا به شام پر از بلا برسد دست او بود روی خاک اما ساربانی نبرد انگشتر سخت و تلخ است داغش اما کی به غم شاه سرجدا برسد؟ تن سردار حق در آتش سوخت تا نیفتد به خیمه‌ها آتش بدن قاسم ارباً اربا شد پیش از آنکه به کربلا برسد زنده‌تر شد شهید زندۀ ما، شده فرمانده سپاه خدا کار سردار تازه شد آغاز، که به‌زودی به انتها برسد ، ۱۳۹۸/۱۰/۲۰ 🌷
هدایت شده از اشعار
. شد جهان تار ساعت یک و بیست غم شد آوار ساعت یک و بیست لحظۀ وصل او رسید آخر رفت سردار ساعت یک و بیست ، ۱۴۰۰/۱۰/۱۳ سالگرد عروج شهید سلیمانی 🌷
هدایت شده از اشعار
🌷محبوب شهادت 💢برای سرباز سرافراز ولایت چو غنچه از نسیم شوق، پیراهن دریدی تو که در راه وصال از هرچه ما و من رمیدی تو تن و پیراهنت را برد با خود کاروان عشق به ما بیچارگان چون بوی پیراهن رسیدی تو تو موجی بودی و اوج قرارت بی‌قراری بود رسیدن بود مقصود تو و از خود بریدی تو دلت همچون حرم از یاد غیردوست خالی بود که عمری جز جمال خوب دلبر را ندیدی تو به شرق و غرب عالم مهر رویت نور می‌پاشید به شام غم‌زده، ای ماه مهرافزا دمیدی تو سر زلف تو را از دست باد آخر ربود آتش چو ققنوس از دل آتش به‌سوی او پریدی تو چه جان‌هایی که باغ لاله شد از داغ هجرانت چه دل‌هایی که شد غم‌خانه تا در خون تپیدی تو تو محبوب شهادت بودی و مشتاق او یک عمر که پیش از رفتن تو، گفت آقایت: شهیدی تو تو یعنی مکتبی که خط سرخش خط عاشوراست هزاران قاسم و عباس و اکبر پروریدی تو تو یعنی مکتبی که جز ولایت نیست بنیانش که در سربازی راه ولایت روسپیدی تو تو الگوی جهاد و صبر و ایمانی سلیمانی شهید راه قدس و فخر ایرانی سلیمانی ، دی‌ماه ۱۴۰۰ 🌷
هدایت شده از اشعار
. 🌷محبوب شهادت چو غنچه از نسیم شوق، پیراهن دریدی تو که در راه وصال از هرچه ما و من رمیدی تو تن و پیراهنت را برد با خود کاروان عشق به ما بیچارگان چون بوی پیراهن رسیدی تو تو موجی بودی و اوج قرارت بی‌قراری بود رسیدن بود مقصود تو و از خود بریدی تو دلت همچون حرم از یاد غیردوست خالی بود که عمری جز جمال خوب دلبر را ندیدی تو به شرق و غرب عالم مهر رویت نور می‌پاشید به شام غم‌زده، ای ماه مهرافزا دمیدی تو سر زلف تو را از دست باد آخر ربود آتش چو ققنوس از دل آتش به‌سوی او پریدی تو چه جان‌هایی که باغ لاله شد از داغ هجرانت چه دل‌هایی که شد غم‌خانه تا در خون تپیدی تو تو محبوب شهادت بودی و مشتاق او یک عمر که پیش از رفتن تو، گفت آقایت: شهیدی تو تو یعنی مکتبی که خط سرخش خط عاشوراست هزاران قاسم و عباس و اکبر پروریدی تو تو یعنی مکتبی که جز ولایت نیست بنیانش که در سربازی راه ولایت روسپیدی تو تو الگوی جهاد و صبر و ایمانی سلیمانی شهید راه قدس و فخر ایرانی سلیمانی ✍️ 🌷
هدایت شده از اشعار
🌷باغ داغ همرزمان منتظر بود تا چو یارانش نوبت عهد او فرا برسد جامی از دست دوست برگیرد انتظارش به انتها برسد وصف "لَمْ یَلْحَقوا" در او پیدا شرح "مَنْ یَنْتَظِر" دو چشمانش چشم در راه و پای در میدان تا که میعاد او کجا برسد بی‌قرار از فراق یارانش شکوه می‌کرد از جدایی‌ها بود در جست‌وجوی مسلخ عشق تا پیامی ز کبریا برسد چهره‌اش قابی از شهیدان بود، دل او باغ داغ همرزمان عاشق و تشنۀ شهادت بود تا به یاران آشنا برسد کاظمی، باکری و خرازی، همدانی و همت و صیاد بود بی‌تاب وصل حاج‌احمد تا به آن یار بی‌ریا برسد سر خود را گرفته بود به دست تا که در پای دوست اندازد جان خود را به راه او می‌برد تا ندای "بیا بیا" برسد نور می‌خورد و نور می‌نوشید، جوشنش تار و پود ایمان داشت به خدا داده بود عاریه سر تا به دلدار، سرجدا برسد از هوا کرده بود خالی دل، از دلش کرده بود بیرون عُجب شسته بود از مس وجودش دست تا به اکسیر و کیمیا برسد گرچه در عشق دوست فانی بود، تا هدف یک دو گام باقی بود رفت تا با فنا شدن در دوست به سرِ چشمۀ بقا برسد تا علمدار بر زمین افتاد کمر مقتدای او بشکست دل آقای ما چنان خون شد که به دادش فقط خدا برسد دستش افتاد بر زمین اما علمش بر زمین نیفتاده زینبش می‌بَرد علم بر دوش تا به شام پر از بلا برسد دست او بود روی خاک اما ساربانی نبرد انگشتر سخت و تلخ است داغش اما کی به غم شاه سرجدا برسد؟ تن سردار حق در آتش سوخت تا نیفتد به خیمه‌ها آتش بدن قاسم ارباً اربا شد پیش از آنکه به کربلا برسد زنده‌تر شد شهید زندۀ ما، شده فرمانده سپاه خدا کار سردار تازه شد آغاز، که به‌زودی به انتها برسد ✍️ ، دی‌ماه ۱۳۹۸ 🌷
هدایت شده از اشعار
. سه سال رفته و داغت نرفته از دل‌ها پر است از تو و یادت همیشه محفل‌ها هنوز چشم و دل دوستان تو خون است "ببین که در طلبت حال مردمان چون است" ببین چگونه به دیدارت آرزومندیم ببین که از دل و جان با تو عهد می‌بندیم از این مسیر ــ اگرچه لبالب از دردیم ــ به خون پاک تو سوگند برنمی‌گردیم قسم به خون تو، با انقلاب می‌مانیم همیشه هم‌سفر آفتاب می‌مانیم شدیم مثل تو ما مبتلای خامنه‌ای شویم مثل تو هم جان‌فدای خامنه‌ای ✍️ ، ۱۴۰۱/۱۰/۱۳ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷
هدایت شده از اشعار
🌷 سردار آسمانی خبر آن‌قدر سخت و سنگین بود که دلم را هزار بار شکست "حاج‌قاسم هم آسمانی شد" به رفیقان مخلصش پیوست هیچ در باورم نمی‌گنجد غم سردار جنگ و فتح و جهاد گرچه رفت از میان ما این مرد نام پاکش نمی‌رود از یاد حاج‌قاسم چه عاشقانه پرید پیش یاران به عرش اعلی رفت بعد عمری مجاهدت با کفر او به دست شقی‌ترین‌ها رفت چشم دل باز اگر شود بینیم گرد او حلقۀ شهیدان را دست شیطان کجا تواند کشت روح اخلاص و عشق و ایمان را سینه پرآتش است و دل پرغم چشم‌ها بیقرار و بارانی داغ دارد سراسر ایران از غم قاسم سلیمانی خبر آن‌قدر ناگهانی بود که زمین و زمانه مبهوت است خون او ریخت بر زمین اما خون او رمز محو طاغوت است پیر بزم مدافعان حرم در دفاع از حرم حسینی بود بود عمرش همه جهاد و قیام پیرو مکتب خمینی بود یار مظلوم و خصم ظالم بود جز خدا از کسی نمی‌ترسید زنده تا بود، چون شهیدان زیست کشته شد، گشت زندۀ جاوید چشم او معدن صلابت بود دیدنی بود روی بشّاشش بعد عمری تلاش بی‌وقفه جز شهادت نبود پاداشش چشم‌هایش اگرچه می‌خندید دلش از داغ کاظمی غم داشت از مدال و نشان جنگ و جهاد یک مدال شهادت او کم داشت پرده در پرده سینه‌ها آتش چشمه در چشمه دیده‌ها پرخون داغ‌دار از فراق او ایران قلب یک امت از غمش محزون متوقف نمی‌شود کارش راه پاکش نمی‌شود بسته خط سرخ مقاومت باقی است انقلابی نمی‌شود خسته گرچه قلب امام خامنه‌ای از غم رفتنش پریشان شد در طریق مبارزه با کفر عزم و انگیزه‌ها دوچندان شد رفتنش گرچه تلخ و جان‌کاه است کرد دل‌های خفته را بیدار می‌کند خون او ز دنیا محو دیو خون‌خوار و نحس استکبار کَند ظالم به دست خود گورش خون قاسم کُند قیامی سخت به شهیدان قسم که می‌گیریم بی‌شک از دشمن انتقامی سخت ✍️ ، ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ 🌷
هدایت شده از اشعار
. شد جهان تار ساعت یک و بیست غم شد آوار ساعت یک و بیست لحظۀ وصل او رسید آخر رفت سردار ساعت یک و بیست ✍️ ، ۱۴۰۰/۱۰/۱۳ 🌷
هدایت شده از شرح آتش دل
. شد جهان تار ساعت یک و بیست غم شد آوار ساعت یک و بیست لحظۀ وصل او رسید آخر رفت سردار ساعت یک و بیست ، ۱۴۰۰/۱۰/۱۳ 🌷سالگرد عروج شهید سلیمانی @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
🌷 سردار آسمانی خبر آن‌قدر سخت و سنگین بود که دلم را هزار بار شکست حاج‌قاسم هم آسمانی شد به رفیقان مخلصش پیوست هیچ در باورم نمی‌گنجد غم سردار جنگ و فتح و جهاد گرچه رفت از میان ما این مرد نام پاکش نمی‌رود از یاد حاج‌قاسم چه عاشقانه پرید پیش یاران به عرش اعلی رفت بعد عمری مجاهدت با کفر او به دست شقی‌ترین‌ها رفت چشم دل، باز اگر شود بینیم گرد او حلقۀ شهیدان را دست شیطان کجا تواند کشت روح اخلاص و عشق و ایمان را سینه پرآتش است و دل پرغم چشم‌ها بی‌قرار و بارانی داغ دارد سراسر ایران از غم قاسم سلیمانی خبر آن‌قدر ناگهانی بود که زمین و زمانه مبهوت است خون او ریخت بر زمین اما خون او رمز محو طاغوت است پیر بزم مدافعان حرم در دفاع از حرم حسینی بود بود عمرش همه جهاد و قیام پیرو مکتب خمینی بود یار مظلوم و خصم ظالم بود جز خدا از کسی نمی‌ترسید زنده تا بود، چون شهیدان زیست کشته شد، گشت زندۀ جاوید چشم او معدن صلابت بود دیدنی بود روی بشّاشش بعد عمری تلاش بی‌وقفه جز شهادت نبود پاداشش چشم‌هایش اگرچه می‌خندید دلش از داغ کاظمی غم داشت از مدال و نشان جنگ و جهاد یک مدال شهادت او کم داشت پرده در پرده سینه‌ها آتش چشمه در چشمه دیده‌ها پرخون داغ‌دار از فراق او ایران قلب یک امت از غمش محزون متوقف نمی‌شود کارش راه پاکش نمی‌شود بسته خط سرخ مقاومت باقی است انقلابی نمی‌شود خسته گرچه قلب امام خامنه‌ای از غم رفتنش پریشان شد در طریق مبارزه با کفر عزم و انگیزه‌ها دوچندان شد رفتنش گرچه تلخ و جان‌کاه است کرد دل‌های خفته را بیدار می‌کند خون او ز دنیا محو دیو خون‌خوار و نحس استکبار کَند ظالم به دست خود گورش خون قاسم کُند قیامی سخت به شهیدان قسم که می‌گیریم بی‌شک از دشمن انتقامی سخت ✍️ ، ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌸 حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه: 🌷برای قاسم سلیمانی عزیز ما، شادی روح او، همه یک و یک بخوانید. بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ مالِكِ يَومِ الدّينِ إِيّاكَ نَعبُدُ وَإِيّاكَ نَستَعينُ اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ صِراطَ الَّذينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم وَلَا الضّالّينَ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ قُل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَم يَلِد وَلَم يولَد وَلَم يَكُن لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
🌷باغ داغ همرزمان منتظر بود تا چو یارانش نوبت عهد او فرا برسد جامی از دست دوست برگیرد انتظارش به انتها برسد وصف "لَمْ یَلْحَقوا" در او پیدا شرح "مَنْ یَنْتَظِر" دو چشمانش چشم در راه و پای در میدان تا که میعاد او کجا برسد بی‌قرار از فراق یارانش شکوه می‌کرد از جدایی‌ها بود در جست‌وجوی مسلخ عشق تا پیامی ز کبریا برسد چهره‌اش قابی از شهیدان بود، دل او باغ داغ همرزمان عاشق و تشنۀ شهادت بود تا به یاران آشنا برسد کاظمی، باکری و خرازی، همدانی و همت و صیاد بود بی‌تاب وصل حاج‌احمد تا به آن یار بی‌ریا برسد سر خود را گرفته بود به دست تا که در پای دوست اندازد جان خود را به راه او می‌برد تا ندای "بیا بیا" برسد نور می‌خورد و نور می‌نوشید، جوشنش تار و پود ایمان داشت به خدا داده بود عاریه سر تا به دلدار، سرجدا برسد از هوا کرده بود خالی دل، از دلش کرده بود بیرون عُجب شسته بود از مس وجودش دست تا به اکسیر و کیمیا برسد گرچه در عشق دوست فانی بود، تا هدف یک دو گام باقی بود رفت تا با فنا شدن در دوست به سرِ چشمۀ بقا برسد تا علمدار بر زمین افتاد کمر مقتدای او بشکست دل آقای ما چنان خون شد که به دادش فقط خدا برسد دستش افتاد بر زمین اما علمش بر زمین نیفتاده زینبش می‌بَرد علم بر دوش تا به شام پر از بلا برسد دست او بود روی خاک اما ساربانی نبرد انگشتر سخت و تلخ است داغش اما کی به غم شاه سرجدا برسد؟ تن سردار حق در آتش سوخت تا نیفتد به خیمه‌ها آتش بدن قاسم ارباً اربا شد پیش از آنکه به کربلا برسد زنده‌تر شد شهید زندۀ ما، شده فرمانده سپاه خدا کار سردار تازه شد آغاز، که به‌زودی به انتها برسد ✍️ ، دی‌ماه ۱۳۹۸ @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
. 💠 در دومین سالگرد شهادت حاج‌قاسم سلیمانی نوشتم 🌷محبوب شهادت چو غنچه از نسیم شوق، پیراهن دریدی تو که در راه وصال از هرچه ما و من رمیدی تو تن و پیراهنت را برد با خود کاروان عشق به ما بیچارگان چون بوی پیراهن رسیدی تو تو موجی بودی و اوج قرارت بی‌قراری بود رسیدن بود مقصود تو و از خود بریدی تو دلت همچون حرم از یاد غیردوست خالی بود که عمری جز جمال خوب دلبر را ندیدی تو به شرق و غرب عالم مهر رویت نور می‌پاشید به شام غم‌زده، ای ماه مهرافزا دمیدی تو سر زلف تو را از دست باد آخر ربود آتش چو ققنوس از دل آتش به‌سوی او پریدی تو چه جان‌هایی که باغ لاله شد از داغ هجرانت چه دل‌هایی که شد غم‌خانه تا در خون تپیدی تو تو محبوب شهادت بودی و مشتاق او یک عمر که پیش از رفتن تو، گفت آقایت: شهیدی تو تو یعنی مکتبی که خط سرخش خط عاشوراست هزاران قاسم و عباس و اکبر پروریدی تو تو یعنی مکتبی که جز ولایت نیست بنیانش که در سربازی راه ولایت روسپیدی تو تو الگوی جهاد و صبر و ایمانی سلیمانی شهید راه قدس و فخر ایرانی سلیمانی ✍️ ، دی‌ماه ۱۴۰۰ @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
. 💠 در سومین سالگرد شهادت حاج‌قاسم سلیمانی نوشتم 🌷با تو عهد می‌بندیم سه سال رفته و داغت نرفته از دل‌ها پر است از تو و یادت همیشه محفل‌ها هنوز چشم و دل دوستان تو خون است "ببین که در طلبت حال مردمان چون است" ببین چگونه به دیدارت آرزومندیم ببین که از دل و جان با تو عهد می‌بندیم از این مسیر ــ اگرچه لبالب از دردیم ــ به خون پاک تو سوگند برنمی‌گردیم قسم به خون تو، با انقلاب می‌مانیم همیشه هم‌سفر آفتاب می‌مانیم شدیم مثل تو ما مبتلای خامنه‌ای شویم مثل تو هم جان‌فدای خامنه‌ای ✍️ ، دی‌ماه ۱۴۰۱ @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
. 💠 در هزارمین روز شهادت حاج‌قاسم سلیمانی نوشتم 🌷هزار روز گذشت... هزار روز گذشت از شهادتت سردار نرفت از دل ما داغ فُرقتت سردار هزار بار نشستم به شوق دیدارت سحر که سوخت دل از داغ حسرتت سردار هزار صبح گذشت و هزار شامِ دریغ نبود بس که بخوانم حکایتت سردار هزار چشمه شد از چشم‌ من روان که مگر در آب جلوه کند ماه صورتت سردار هزار خاطره از خاطرم گذشت و هنوز نشسته‌ام به تماشای قامتت سردار کتاب سوریه و غزه و عراق و یمن پر است از صفحات رشادتت سردار بقای کشورم از مکتب سلیمانی است فدای عزت و ایمان و غیرتت سردار به دوستان شهیدت قسم که کن خشنود به روز حشر مرا از شفاعتت سردار ✍️، ۱۴۰۱/۰۷/۰۸ @SharheAtasheDel
هدایت شده از شرح آتش دل
‌ 🔻در پاسخ به محمدجواد ظریف که در مصاحبه‌ای با نام "تاریخ شفاهی ایران" ناجوانمردانه و خبیثانه، شهید حاج‌قاسم سلیمانی را مانع دیپلماسی دانسته بود، سرودم. بازنشر به‌مناسبت اظهارات تازۀ ظریف و دفاعش از دیپلماسی التماسی دولت کدخداپرست. 🌷 مرد میدان بگذاشت پا جا پای مولا مرد میدان زد مثل مولا دل به دریا مرد میدان اهل ولایت بود و استادی مسلّم در بزم شاگردیّ مولا مرد میدان اهل بصیرت اهل ایمان اهل تقوا مرد خدا مرد تولّا مرد میدان اینجا به چشمش کوچک و بی‌منزلت بود چون بود در سودای آنجا مرد میدان گشتند گرد عافیت دنیاپرستان رفتند سوی مال، اما مرد میدان از دام مال و عافیت خود را رهانید بگذاشت در راه خدا پا مرد میدان دار شهادت را به دوشش برد عمری دل کنده بود از دار دنیا مرد میدان چون از کسی غیر از خدا پروا نمی‌کرد در عرش اعلی کرد پر وا مرد میدان محو خدا بود و فدا در راه او شد مانند اکبر ارباً اربا مرد میدان از کربلای شصت‌ویک جا ماند اما آورد اینجا کربلا را مرد میدان هم عارفی بی‌ادعا و بی‌ریا بود هم عاشقی مجنون و شیدا مرد میدان هم بود مالک هم علمدار ولایت هم شد فدایی همچو زهرا مرد میدان سردار دل‌ها بود و سرباز خدا، زد با رفتنش آتش به دل‌ها مرد میدان در مکتبی که حاج‌قاسم کرد تأسیس پیمان خون بستیم ما با مرد میدان خورشید را کی می‌تواند کرد خاموش خفاش پست چون تویی، نامرد میدان! ✍️ ، اردیبهشت ۱۴۰۰ @SharheAtasheDel