خواب دوست شهیدش، مصیب را دیده بود
و از او #راهکاری برای شهادت خواسته بود...
مصیب هم گفته بود راهکار شهادت، #اشکه... اشک......
و از آن روز، چشمان #علی همیشه از اشک، #قرمز بود
گریه هایش ولی
#خالصانه بود...
#راهکارشهادت
#شهیدعلے_چیت_سازیان
🔻این شبها اگه دلتون شکست جان #حضرت_زهرا ماروهم فراموش نکنید....😔🙏
🌍 @bakeri_channel
✍خاطرات خودنوشته شهید:
🔸قطعه #شهدا بهترین محل بود. با اینکه صبح زود🌥 می رفتم ولی همیشه چند پدر ومادر شهید🌷 بین مزارها نشسته بودند. آن ها را که می دیدم، بیشتر درک می کردم که #عشق تنها چیزی است که با رفتن ونبودن کم رنگ و فراموش نمی شود♥️
🔹سعی می کردم #خلوتشان را به هم نزنم. همیشه اول به سراغ نظر کرده های #حضرت_زهرا سلام اللّه علیها (شهدای گمنام)🌷 میرفتم، آن ها که حتی از جاماندن اسمشان هم گذشتند.
🔸برای بیشتر شدن #رفاقتم با شهدا باهم قرار گذاشتیم من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها #غبار از دل من💗 می نشینم کنارشان با هم حرف می زنیم، من سنگ مزارشان را پاک✨ می کنم، رنگ نوشته و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگتر می کنم. آن ها هم در عالم #رفاقت سنگ تمام می گذارند و برایم مسیر مشخص می کنند😍 که #عاقبت ختم به خیر شوم👌
#شهید_رسول_خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
سرداران شهید باکری
💟محمدرضا هم #مداح بود و هم فرمانده سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: #یازهــــرا (سلام الله علیها)
★اونقدر رابطه اش با #حضرت_زهرا قوی بود که مثل بی بی #شهید شد🌷
💟خمپاره خورد💥 به سنگرش
بچه ها رفتند بالاسرش
★دیدند ترکش خورده به
#پهلوی چپ و بازوی راستش😔
📚 کتاب خط عاشقی 2
#شهید_محدرضا_تورجی_زاده
#شبتون_شهدایی🌙
سرداران شهید باکری
💠مادر بزرگوار شهید احمد شمسی پور :
🍃🌸پسرم در وصیتنامه اش نوشته بود؛
اگر شهید شدم من را در کنار پدرم در شهریار دفن کنید و به علی بگویید اسلحه من را زمین نگذارد و امام را تنها نگذارید،
لباس بسیجی ام را نیز به خواهرم بدهید.
همرزمانش گفتند با اصابت تیر به #پهلو به شهادت رسید.
گمنام ماند و در ایام فاطمیه تشییع شد.!!
🍃🌸 خدا را شاکر هستم که باشکوه دفن شد و یک قبر هم به عنوان یادبود در شهریار کنار مزار پدرش ساختیم اما مزار پسرم را در قزوین دست نمیزنیم چون دوره گمنامی خود را طی کرده است و مهم این است که روح او را پیش خود داریم، شاید به این کار راضی نباشد.
در این 33 سال محکم شده ام و همیشه شبها گریه میکنم اما نمیگذارم کسی متوجه شود.
امسال که با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی رفتم هنگام دعا کردن در دوکوهه به پسر #شهیدم گفتم : امسال دیگر آمده ام ببرمت، چند بار من آمدهام و تو نیامدی و باید تو را پیدا کنم."
به یاد دارم زمان جنگ و موشک باران به پشت بام رفته بودم و میگفتم که اشکال ندارد جنگ طولانی شود ولی دعا میکردم برای امام خمینی(ره) اتفاقی نیفتد.
🍃🌸یک زمانی میگفتم چرا از بچه من هیچ نشانی نیست و وقتی به یاد #حضرت_زهرا(س) میافتادم، آرام میشدم. هر زمان که شهید میآوردند میرفتم و همیشه دنبال پسرم می گشتم.
همیشه می گفتم خدایا انقدر صبر بده که پیروز باشم.
سرداران شهید باکری
🔴شماها چه کار به من دارید،
مجلس #حضرت_زهرا را برگزار کنید.❗️
💠مهدی صدفی از دوستان و همرزمان دوران دفاع مقدس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛
🍃🌸حاج قاسم ۱۰ روز قبل از شهادتش درباره آمادگی بیت الزهرا برای ایام فاطمیه،با من تماس گرفتند و گفتند از روند آماده سازی بیت الزهرا چه خبر؟
امسال این مکان نیاز به بازسازی داشت.
بازهم برایم جالب بود با این همه مشغله کاری که داشت اما حواسش به ایام #فاطمیه بود. به ایشان گفتم ان شاءالله به فاطمیه دوم می رسد و ایشان تاکید داشت که کار باید انجام شود و روضه حضرت زهرا(س) هرجوری که شده حتی بر روی خاک ها باید برگزار شود.
از سردار پرسیدم که شما کی تشریف می آورید برای مراسم ایام فاطمیه در بیت الزهرا؟
گفت فلانی چه کار به من دارید. شما مجلس را برگزار کنید و شما کارتان به من نباشد.