سرداران شهید باکری
وقتی ۱۹ ساله بود ، سربند یا #علی_بن_ابی_طالب بر پیشانی بست و به هیئت #فاطمیون پیوست و راهی سوریه شد.
حتی خبر پدرشدنش هم نتوانست ، قدم هایش را برای رفتن به #سوریه سست کند.
نمی دانم از #اسارت عمه سادات و بچه های #حسین چقدر دلش به درد آمده بود که می گفت ، دعا کنید اسیر نشوم.
اما، خواب #ارباب_بی_کفن ، شد تسکین ساعات اسیری اش و با ذکر #یا_زینب و #یا_علی ، سرش را از تن جدا کردند.
و باز هم ماجرای سری که در طبق گذاشتند
گویی هنوز هم شمشیر کینه علی، بر دست این اهالی کور دل است.
ای #شهید خدا کند ، فرزندت که بعد از شهادتت 🕊، چشم به دنیای بدون پدر گشود. اگر بهانه ات را گرفت ؛کسی عکس #سر_بریده_شده ات را نشانش ندهد.
راستی ، چه به حال مادرت آمد وقتی فیلم ذبح کردنت را دید .همان مادری که داغ برادر شهیدش را هم بر دل شکسته اما با ایمانش دارد.
گویی تاریخ از این داغ ها بسیار بر دل دارد.در #کربلا هم ، خواهری از روی تل ، شاهد لحظه ای بود که سر حسینش را از تن جدا کردند و #مادری که در #گودال یا بُنَیَّ گفت..
همان مادری که این روزها، خانه اش بوی #در_سوخته میدهد ، نمازش را شکسته می خواند و دست هایش را به زحمت بالا می آورد و دعای #اللهمَّ_عَجِّل_وَفاتی_سَریعاً می خواند و کودکانی که دل هایشان به آمین گفتن راضی نیست.
ای شهید ، تورا قسم به این روزهای غم ، سفارشمان را به مادر کن و پیش ارباب کمی دعایمان کن..
دعا کن حداقل #حر_زمان شویم
ما راه را گم کرده ایم...
📅تاریخ تولد : ۱۳۷۱/۷/۲۶
📅تاریخ شهادت :۱۳۹۲/۱۱/۸
🗺محل شهادت : دمشق سوریه
🗺محل دفن : بهشت زهرا مشهد