eitaa logo
سمت خدا
54 دنبال‌کننده
442 عکس
175 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👌حکایتی کوتاه فردي نشسته بود و "ياربّ" ميگفت. شيطان بر او ظاهر ميشود و ميگويد: تا به حال اين همه ياربّ گفته‌اي فايده داشته است؟ مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابيد. شب كسي به خواب او آمد و گفت چرا ديگر "ياربّ" نمي گويي!؟جواب داد : چون جوابي نمي شنوم و ميترسم از درگاه خدا مردود باشم ، پس چرا دعا بكنم!؟ گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين ياربّ گفتن هایت همان لبّيك و جواب ماست! يعني اگر خداوند نخواهد صداي ما به درگاهش بلندشود اصلا نميگذارد "ياربّ" بگوييم! @bakhoda_shodan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دلت با خداست، بگذار هر كس که ميخواهد دلت را بشكند... وقتی توكلت با خداست، بگذار هر چقدر ميخواهند با تو بی انصافی كنند... وقتی اميدت با خداست، بگذار هر چقدر ميخواهند نا اميدت كنند... وقتی يارت خداست، بگذار هر چقدر ميخواهند نارفيق شوند... هميشه با خدا بمان. چترِ پروردگار، بزرگترين چترِ دنياست........ زیبا🌚✨
گویند سلام صبح، طلایی ترین کلید برای ورود به قلبهاست... پس صمیمانه ترین درودها تقدیم شما، روزتان سرشار از عشق و امید و آرامش؛ 🌸سلام، صبحتون بخیر... ‌‌‌‌‎‌@bakhoda_shodan
با هزاران وسیله خدا روزی می‌رساند😍❤️ سلطانى بر سر سفره خود نشسته و غذا مى‌خورد. 🕊 مرغى از هوا آمد و ميان سفره نشست و مرغ بريان‌كرده‌ای را كه جلوی سلطان گذارده بودند، برداشت و رفت. سلطان متغير شد، با اركان و لشكرش سوار شدند كه آن مرغ را صيد و شكار كنند. دنبال مرغ رفتند تا ميان صحرا رسيدند. يک مرتبه ديدند آن مرغ پشت كوهى رفت. سلطان با وزرا و لشكرش بالاى كوه رفتند و ديدند پشت كوه مردى را به چهار ميخ كشيدند و آن مرغ بر سر آن مرد نشسته و گوشت‌ها را با منقار و چنگال خود پاره مى‌كند و به دهان آن مرد مى‌گذارد تا وقتى كه سير شد. پس برخاست و رفت و منقارش را پر از آب كرد و آورد و در دهان آن مرد ريخت و پرواز كرد و رفت. سلطان با همراهانش بالاى سر آن مرد آمدند و دست‌وپايش را گشودند و از حالت او پرسيدند. مرد گفت: من مرد تاجرى بودم، جمعى از دزدان بر سر من ريختند و مال‌التجاره و اموال مرا بردند و مرا به اين حالت اينجا بستند. اين مرغ روزى دو مرتبه به همين حالت مى‌آيد، چيزى براى من مى‌آورد و مرا سير مى‌كند و مى‌رود. سلطان از شنیدن این وضع شروع به گریه کرد و گفت: در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آن‌ها حتی در چنین موقعیتی می‌رساند، پس حاجت به این زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه راجع به حقوق مردم و حرص بی‌جا داشتن برای چیست؟ ترک سلطنت كرد و رفت در گوشه‌اى مشغول عبادت شد تا از دنيا رفت. ‌ @bakhoda_shodan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان زیبا در خصوص توبه یک مطربِ مِی فروش 🎤 حجت‌الاسلام مومنی @bakhoda_shodan
تو گناه نکن! ببین خدا چجوری حالتو جا میاره زندگیتو پر از وجود خودش میکنه🌱 _عصبی شدی؟! +نفس بکش بگو: بیخیال، چیزی بگم امام زمان ناراحت میشه _دلخورت کردن؟! +بگو خدا میبخشه منم میبخشم پس ولشکن؛ _تهمت زدن؟ +آروم باش و توضیح بده و بگو به ائمه هم خیلی تهمت زدن _کلیپ و عکس نامربوط خواستی ببینی؟ بزن بیرون از صفحه بگو مولا مهم تره _نامحرم نزدیکت بود؟ +بگو مهدی فاطمه خیلی خوشگل تره بیخیال بقیه.. اینجوری زندگی قشنگ ترمیشه...❤️ @bakhoda_shodan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫داستان زن زیبایی که بچه دار نمیشد😔 داستان کوتاه آموزنده @bakhoda_shodan
🌱✨ آنکه خدا خیرش را بخواهد ❤️عشق حسین❤️ را به قلب او می اندازد.. 🌸امام صادق(ع) @bakhoda_shodan
✍ هرچه داریم و هرچه نداریم همه از اوست همسر جوان پادشاهی، پسری زیباروی به دنیا آورد. پدر را جمال پسر بر دل نشست و همواره در تخت جلوس، پسر را کنار خود می‌نشاند و مادر همیشه به زیبایی فرزند در هر بزم خلوت و جلوتی افتخار می‌کرد و به سلطان ناز و تبختر می‌نمود که چه پسر زیبایی برای او به دنیا آورده است. غرور شاه‌بانو بسیار فزون گشت تا فرزند دیگری از پادشاه آبستن گردید، ولی این بار چرخ ایام معکوس چرخید و تفاخر و تبختر سلطان‌بانو درهم شکست و خداوند دختری با چشمانی لوچ و دوبین به او داد. سلطان با دیدن فرزند خویش خنده تلخی کرد و مادر مغرورش را به تحقیر نگریست. سلطان‌بانو به شاه گفت: کار خداست؛ بر کار خدا خرده مگیر و بر خلقت او مخند. سلطان گفت: در شگفتم از این خلایق ناسپاس که هرچه زیبایی و نیکی در آفرینش که از آنِ خداست به نام خود مصادره و ثبت می‌کنند و هرچه عیب و نقص در خلقت است به آن حکیم بی‌عیب و نقص نسبتش می‌دهند. پسری که زیباست تو زاییده‌ای و معاذالله دختری که نازیباست چنان گویی که خدا او را به دنیا آورده است. @bakhoda_shodan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷حکایات تکان دهنده از شهدا ۱۹۲ داستان خاص و عجیب شهید دانشگر به روایت @bakhoda_shodan
﷽❣ ❣﷽ سلام مولای ما ، مهدی جان خدا کند به نبودنتان عادت نکنیم ... خدا کند ندیدنتان ، همواره بزرگترین اندوهمان باشد... خدا کند زندگی فریبمان ندهد ... خدا کند دعا برای ظهورتان از اعماق جانمان باشد ... خدا کند غیبت و غربتتان، جانمان را آتش بزند ... خدا کند قلبمان خانه ی مهرتان باشد ... خدا کند فرزندان خوبی برایتان باشیم ... @bakhoda_shodan