❥・با خدا زندگی کن ❥・
تو آدمی هستی کِ روزِ دومِ محرم با هزار نفر جلویِ حسین رو گرفتی ایشونُ هفتادُ دوتا و زنُ بچه هاش رو
گفت عزیزِ دلم من پنجاه سالمِ، شصت سالمِ
تجربه دارم تو حسین رو نمیشناسی
❥・با خدا زندگی کن ❥・
گفت عزیزِ دلم من پنجاه سالمِ، شصت سالمِ تجربه دارم تو حسین رو نمیشناسی
من یقینِ صد در صد دارم
برییم قبولمون میکنه
❥・با خدا زندگی کن ❥・
من یقینِ صد در صد دارم برییم قبولمون میکنه
ندیده بودم این روایت رو😭
خوب دل بده ها
❥・با خدا زندگی کن ❥・
ندیده بودم این روایت رو😭 خوب دل بده ها
وقتی رفت پیشِ اباعبدالله
اربابُ قمرِ بنی هاشم تو خیمه بودن هنوز جنگ شروع نشده بود
ارباب از خیمه اومدن بیرون قمرِ بنی هاشم دنبالشون
❥・با خدا زندگی کن ❥・
وقتی رفت پیشِ اباعبدالله اربابُ قمرِ بنی هاشم تو خیمه بودن هنوز جنگ شروع نشده بود ارباب از خیمه اوم
امام چیزی نگفت
ولی امام خودش میدونِ مهمون داره
مستحبِ ادم به استقبالِ مهمان بره
❥・با خدا زندگی کن ❥・
امام چیزی نگفت ولی امام خودش میدونِ مهمون داره مستحبِ ادم به استقبالِ مهمان بره
میخوام بگم حسین جان حُر ی بار اومد
ما ی عمریه داریم میایم😭💔
❥・با خدا زندگی کن ❥・
میخوام بگم حسین جان حُر ی بار اومد ما ی عمریه داریم میایم😭💔
ما اگه سی سالمونِ سی تا عاشورا دیوانه وار اومدیم دنبالت
اگه پنجاه سالمونِ پنجاه تا عاشورا اومدیم دنبالت😭😭
❥・با خدا زندگی کن ❥・
ما اگه سی سالمونِ سی تا عاشورا دیوانه وار اومدیم دنبالت اگه پنجاه سالمونِ پنجاه تا عاشورا اومدیم دنب
ما دیگه قیامت نمیتونیم دنبالِ تو بگردیم
اونجا دیگه نوبته توعه تو دنبالِ ما بگردی😭😭
❥・با خدا زندگی کن ❥・
امام چیزی نگفت ولی امام خودش میدونِ مهمون داره مستحبِ ادم به استقبالِ مهمان بره
تا چشمش به ارباب افتاد با تمومِ روی بدن خودش رو انداخت رو خاک
کِ نگاه نکنه ارباب رو😭😭
❥・با خدا زندگی کن ❥・
تا چشمش به ارباب افتاد با تمومِ روی بدن خودش رو انداخت رو خاک کِ نگاه نکنه ارباب رو😭😭
صورتش رو گذاشت روخاک، بدن رو خاک
ارباب سریع اومد بالاسرش گفت سرتو بلند کن اینجا جایی نیست کِ سر افتاده باشه😭😭
❥・با خدا زندگی کن ❥・
صورتش رو گذاشت روخاک، بدن رو خاک ارباب سریع اومد بالاسرش گفت سرتو بلند کن اینجا جایی نیست کِ سر افت
به امرِ ارباب بلند شد گفت
یابن رسول لله واقعا جا برای من هست توبه کنم؟!!😭😭