▫️دانه ی اشک سُر خورد
روی صورتش و تا زیر چانه اش آمد.
لبخند نشست به روی لبش و سر به مهر گذاشت.
سه مرتبه تکرار کرد: "شکراًلِله"
سر از سجده که برداشت، حس کرد سبک شده، آرام شده،
دیگر غمی در دل نداشت
دیگر بغض در گلو نداشت.
یک نشاط خاص سرتا سر وجودش...
توبه کرده بود؛
شنیده بود #دوشنبه_ها و #پنج_شنبه ها ملائک کارنامه ها را امام زمانش می رسانند.
می خواست نامه ش را تمیز کرده باشد.
صدای سخنران هنوز در گوشش بود که می گفت:
امام حاضری هست که به یاد شماست، از احوالتون باخبر است ، از مریض شدنتان رنجور و از خوشحالیتان سرحال....
مهربان تر از هر پدر...
دوباره سجده کرد...
و دوباره خدا رو به خاطر بیداریش از خواب غفلت شکر کرد...
#توبه_و_بازگشت