🔹شهید مصطفی چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد. #در_نگاه_دیگران 🔵@BaKhorshid

آدم دارای ولایت این است كه"ولی" را بشناسد، فکر"ولی" رابداند، با"ولی" همفکر بشود، عمل"ولی" رابشناسد، با"ولی" هم عمل بشود، دنبال او راه بیفتد،خودش را فکراً و عملاً پیوسته با "ولی" بکند. 🔵@BaKhorshid

میلاد خورشید هشتم امامت، شمس الشموس، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر عالمیان تبریک و تهنیت باد💐💐 🔵@BaKhorshid

🖤 محرّم ماه امام حسین است، ماه حسینی است، ماه همه‌ی آن ارزشهایی است که در وجود سیّدالشّهدا (سلام‌الله‌علیه) متجلّی و متبلور است؛ ماه شهادت، ماه جهاد، ماه اخلاص، ماه وفا، ماه گذشت، ماه اهتمام به حفظ دین، دین خدا و ایستادگی در مقابل قدرتهای معارض دین. بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری،۱۳۹۶/۰۶/۳۰ 🔰با خورشید آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی Bakhorshid.ir @BaKhorshid

🏴 محرم سال ۱۴۴۲، هر شب یک گفتار؛ 📔 کتاب گویای همرزمان حسین(علیه‌السّلام) مجموعه‌ سخنرانی‌های رهبر انقلاب در محرم 1351 منتشر شد 🔸 همزمان با شروع ماه محرم، کتاب همرزمان حسین(علیه‌السّلام) به همت مجموعه ایران صدا در ده فصل تولید شد. این کتاب مجموعه‌ سخنرانی‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۵۱ در هیئت انصارالحسین(علیه‌السّلام) تهران است که به تحلیل رسالت و مبارزات سیاسی ائمّه(علیهم‌السّلام) می‌پردازد. ◾️کتاب حاضر مشتمل بر 10 سخنرانی معظّمٌ‌له در ماه محرّم سال 51 است. ایشان بین سالهای 46 تا 55 به طور متناوب در مناسبتهای مذهبی به تهران مسافرت میکردند و در جلسات مختلف به ایراد سخن میپرداخته‌اند. در محرّم سال 51 به تهران عزیمت میکنند و در هیئت انصار الحسین (علیه‌السّلام) و برخی از جلسات دیگر به سخنرانی می‌پردازند. هیئت انصار الحسین (علیه‌السّلام) از هیئتهای پرشور و انقلابی تهران بود و بسیاری از مبارزان انقلابی در جلسات این هیئت شرکت میکردند و سخنرانان این جلسه نیز از میان روحانیان انقلابی انتخاب میشدند. معظمٌ‌له از ابتدای تأسیس این هیئت بارها در آن سخنرانی کرده بودند. نفس سخنرانی در این جلسه، یک اقدام انقلابی از سوی ایشان تلقّی می‌شد. 🌐 با توجه به تولید کتاب گویای همرزمان حسین(علیه‌السّلام) در دهه‌ی اول محرم، انتشارات انقلاب اسلامی در نظر دارد هر شب یک گفتار از این کتاب را در پایگاه اطلاع رسانی خود برای علاقه‌مندان به کتاب، کتابخوانی و کتاب گویا منتشر نماید. ◾️ @book_khamenei_ir 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار اول 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار دوم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل اول من، امروز، اینجای تاریخم. زمانه‌ای که در دریای پرتلاطم حادثه‌ها، هر روز بیشتر از روز قبل، طوفانی، آرامش امواجش را به هم می ریزد و هر لحظه امکان غرق شدن ابدی دارد. ناخواسته ذهنم سفری تاریخی را می‌پیماید تا به اولین پیغمبر اولوالعزم می‌رسد. در میان باد و باران و طوفان و دل‌هایی نگران، صدای دلسوزانه پدری می‌آید که سخت است برایش دیدن غرق شدن و نفهمیدن و گمراهی فرزند، ازعمق جان او را به سوی نور می‌خواند: فرزندم... حسین جان! ای دلسوزتر از پدر ومادرم! می‌خوانی مرا در کشتی امن و آرام، تا به ساحل نجات برسانی‌ام. دراین وا نفسا به کجا بگریزم، جز در آغوش شما؟ هم ذهن سکون می‌یابد و هم دل... دل... هر چه را که خاطرخواه دارد، هر چه آبادتر، بهتر امان از دل... هر چه ویرانه‌تر و شکسته‌تر، خریدار بیشتر... مولای من ! دلشکسته ام. اول از نفسم که مرا سرافکنده می‌کند در پیش چشمان محبوبم که می‌نگرد احوالاتم را... دوم از دوست که مرا به سیخ کنایه و سرزنش‌ها می‌کشد. سوم از دشمن که از غفلتم بهره می‌برد در محزون کردن صاحب اختیارم‌... دراین سرگشتگی وحال پریشان ،صدای هل من ناصرت به گوش دلم می رسد تا من کمترین که گمشده ی در تاریخم رانیز یاری رسانی،که عقل هم همنوای دل شده که شما را آخر چه نیازی است به یاری من؟! این منم که نیازمند لطف وعنایت شمایم... من محتاجم وشما می خوانی هل من ناصر را.. لبیک یا حسین با گوشت وخونم آمیخته است یا نعم الامیر من... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار سوم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

چکیده گفتارهای کتاب همرزمان حسین علیه السلام دریافت فایل پی‌دی‌اف

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل دوم بسم رب الحسین حسین جان! مولای من،در روزگاری که به تقدیرزمانه نمیتوانم همپای فرشتگان طواف قبله ی عشق کنم وغرق شوق وصل شوم. دراین روزها که نوید آزادی به گوش می‌رسد؛ هر روز لحظه وصال را در پیش چشمانم مجسم می‌کنم و کربلایی می‌شوم. زائری که هرقدم به سوی ضریح عشق برمی‌دارد، بار ذهن را کم و کمتر می‌کند. روح سبک‌بار که شد، آنگاه پر پرواز می‌گشاید... در دلم صحن و بارگاهی به پا کرده‌ام. با رزق بارانی که از سر سفره علی اصغر (علیه السلام) تبرک گرفته، آن را صفا می‌دهم. سرور من! مگر می‌شود درحرمت، درس عاشقی پس داد؛بدون آنکه درمکتب ادب عباس (علیه السلام)، راه و رسم دلداگی آموخت؟؟ امیری حسین و نعم الامیر چه خوب مولایی دارم؛ که نخواسته،می خوانی ام، که «حر»ها در دستگاهت بزرگ می‌شوند، طیب و طاهر می‌شوند. خریده می‌شوند. کاش من هم روزی در خون خود غسل طهارت کنم. باب شهادت باز است؛ اما هرکس را جواز ورود نیست. مولای من! سروری کن و دعایم را با آمینت به اجابت برسان.... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار چهارم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل سوم هو المحبوب هر بار که این صحنه بی‌بدیل تاریخ را در مقابل چشمانم مجسم می‌کنم، دهانم نیز شیرین می‌شود. شیرین‌تر از.... احلی من العسل گواهی محکم است بر مردمان تمام تاریخ، از ازل تا ابد، که آغوش حسین (علیه السلام) جبران می‌کند کاستی ها را... اگر چه از جنس زمان باشد. در مکتب عشق، مهم نیست برای چشیدن طعم وصال عدد سال‌های زندگی‌ات چند باشد، راه ورسم دلداگی را آموخته باشی، راه هموار است. و چه جایی برای آموختن بهتر از مکتب حسین(علیه السلام)؟... هر بار و هر سال باید با خود مرور کنم تا زنده بماند در پیش دیدگانم، که برای رسیدن به قله کمال، باید به ریسمان الهی که همان رشته ولایت است، محکم چنگ زد. ایستاده‌ام و به حیرت نظاره می‌کنم و می‌آموزم... از یک سو عمویی را می‌بینم که عشق در گرو جان برادر دارد؛ اما مفهوم عشق در کربلا جان تازه‌ای به خود می‌گیرد و جان را به قربانگاه می‌فرستد. سوی دیگر، نوجوانی با روحی بزرگ... ماه در وسط معرکه می‌درخشد و شق القمری در آستانه ظهور می‌گردد و فریاد عموجاااااان سخت‌تر از همه، تحمل نگاه حسرت امام است بر بالای سر قاسم... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل چهارم هو الحق السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) حسین، حسین، حسین..... اتصالی است بین زبان و قلبم... با هر ضرب آهنگ تکرار شدنت، دلم می‌لرزد و دریچه‌ای به سوی نور گشوده می شود؛ و احساسی خاص تمام وجودم را در برمی‌گیرد؛ احساسی از جنس عشق... دراین حال روحم تمایل به آسمان دارد و دنیا برایش نفس‌گیر می‌شود. اشک، مرهمی می‌شود بر داغی که می‌سوزاندم و آرام می‌گیرم، آرامشی نایاب که از رزق روضه‌ها نصیبم می‌گردد... این احساس لحظه‌ای نیست؛ چرا که عاشورا برایم یک روز نیست که تمام شود، بلکه آیینه عبرتی است که وسعتش تمام عالم و تاریخ را فرا می‌گیرد. آتش عشق، غیرتی در وجودم به غلیان می‌آورد که تا ابد چشم می‌بندم بر تمام خواستنی‌های دنیایی که عاشورا می‌سازد... حسین جان! یادت مرا هر لحظه بیشتر به وصال حق نزدیک می‌کند و مزه قرب را می‌چشاندم. هرگاه تو را دارم و زیر علم سبز ولایت متصل به دریای نورم، نه از انبوه سیاهی غمگین می‌شوم و نه از کم بودن یار، دقیقا مثل هفتاد و دو تن... در کشتی نجاتت، تا ساحل ظهور اندکی فاصله بیش نیست... من حسینی‌ام #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار ششم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل پنجم هو الحی السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین حسین جان! عطر چای روضه‌هایت، زندگی را در درونم زنده می‌کند... خود را در گلستانی می‌بینم که همه با امواج خون تو رشد کرده وشکوفا شده‌اند. حججی‌ها، سلیمانی‌ها و... . این جوشش را نقطه پایانی نیست؛ که زمان بر شدت و اثر وعالم‌گیری آن می‌افزاید. درخت تنومند اسلامی با اتصالی که به سرچشمه حیات دارد هر روز بیشتر به سمت آسمان رشد می‌کند وثمر می‌دهد. مولای من! ضربان قلب من، وابسته به تپش نبض خون توست... من بدون روضه، چگونه نفس بکشم؟ هر که را طالب حیاتی روح‌بخش است، بسم الله... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار هفتم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل ششم السلام علی اولاد الحسین «ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین» در میان دریای معرفت حسینی هر لحظه تشنه ترِ فهمیدن می‌شوم. راوی عاشورا اوج که می‌گیرد، من در میان هق‌هق و بارش تند چشم‌هایم و تاریکی مجلس، به یک‌باره خودم را در وسط معرکه می‌بینم. به هر کجا چشم می‌اندازم علی را می‌بینم... اولْ علی، آخرْ علی علیِ اول، اولِ تجسم عزت و مباهات می‌شود و علیِ آخر، آخرِ... ابراهیم، بیا و ببین تجسم عشق را... که اسماعیلِ حسین، خود لباس قربانی به تن کرده، اذن می‌طلبد. هرگاه خواستند سیمای اوج معرفت به حق امامت و ولایت را که با سینه‌ای صاف و نشاطی در دل به مقابله با باطل به پا خواسته تصویر کنند، بگو نقش علی اکبر را بزنند... روزگاری دلتنگ شمیم محمدی باشی و باز عطر آن در خانه‌ات چشم بگشاید و تسکینی باشد بر ثانیه‌های فراق... آنگاه تا جان به کف، اذن بطلبد، بدون ذره‌ای تعلل، رخصت دهی؟! آه... حسین جان، این نگاه بدرقه‌گرانه و سرشار از حسرت تو پشت سر علی، برای تنگ شدن دنیا برایم کافی است... تکه‌ای از خورشید، به وسط میدان رسیده؛ همهمه‌ای به پا می‌خیزد: پیغمبر آمده؟ غلظت تاریکی، چشم‌ها را کور می‌کند. غیظ از علی بر سینه‌هاشان سنگینی می‌کند و تقلایی برای نفس کشیدن... - او علی است... خواستند هیچ از علی نباشد، نه نامی، نه حتی نشانی... اما غافل از آن‌که آیینه اگر بشکند، باز آیینه است و بیانگر حقیقت... و حالا به هر کجای این صحرا که نظر می‌کنم علی را می‌بینم... چونان تسبیحی که نخ آن پاره شده است... علی،علی... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار هشتم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل هفتم السلام علیک یا ابا الفضل العباس ابن أمیرالمؤمنین امروز در مکتب عباس علیه السلام به رسم ادب، دو زانو نشسته و جرعه‌ای گوارا از درس بصیرت و وفا می‌نوشم؛ چرا که هر کس عطش معرفت به حقِ امام را دارد، این ساقی کربلاست که او را سیراب می‌کند. از استادِ ادب، می‌آموزم که وقتی بصیر شوی، امان نامه را خودِ بلا می‌بینی؛ طوری که گرمیِ آتشش حتی نمی‌گذارد نزدیک آن شوی. می‌آموزم وقتی چشم دل بینا شد، بهشتی را می‌بینی که برادران خود را با دست خویش روانه‌ی آن می‌کنی... یا سیدی و مولای، أیها العبد الصالح، ولی من... با همه‌ی درس های زیبایی که پنهان شده در تک تک حرکات‌تان؛ بی‌تاب آن لحظه‌ای هستم که با مولا و برادر خود دریای ظلمت را شکافتید تا به فرات برسید... در میانه‌ی راه، امواج دشمن بینتان فاصله می‌اندازد و عباس - فدایت شوم - ، تقدیرْ این می‌شود که این‌بار، آزمون وفا را به عرصه‌ی عمل بکشانی... مشت‌هایت که پر از آب می شود، من بیشتر مشتاق نوشیدنت می‌گردم، مشک را که به دوش داری! در آخر، قطرات آب، حسرت وصال به لب‌هایت را به جان می‌خرند تا مفهوم وفاداری برای همیشه زنده بماند... رحم الله عمی العباس.... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار نهم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل هشتم السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) لا یوم کیومک یا أبا عبدالله امروز که هرلحظه به جمع شدن این سفره ی رحمت الهی نزدیک تر می شوم،اضطرابم افزون تر می گردد که آیا اتصالم برقرار بوده یانه؟!... چراکه دراین دهه رحمتی بر سر متصل شدگان به عاشورا می بارید که همان روز واقعه برسر شتاب گیرندگان به قرب الهی بارید... حسین جان! مولای من_فدایتان شوم_ دراین لحظات باقی مانده مرا هم دریایی کنید، که این رشته ی اتصال،پشتوانه ای می شود برای طوفان هایی که در راه است... من از عاشورا آموخته ام وقتی درجبهه ی حق باشی، باطل، عالم گیر شدنت را تاب نمی آورد وبا تمام قوا به مقابله به پا می خیزد.. اما هیهات من الذلة این درختی که ریشه در خون عاشورائیان دارد،آنچنان درهم تنیده ومحکم است که هیچ تندبادی اثری درآن ندارد... من خودم رامتصل به ریسمانی محکم کرده ام که رهبرم به نیابت از امام زمانم_عجل الله تعالی فرجه الشریف_سر رشته ی آن را به دست گرفته است؛ پس با اشاره ی او مال وجان وآبرویم را در طبق اخلاص گذاشته،امید دارم که از من بپذیرند... جبهه ی باطل خوب می داند که این باریدن ها نه تنها مایه ی ضعف نیست،بلکه رشدها و ترقی ها به دنبال دارد؛ پس با تمام توان به دنبال شکافی بین دلدادگان و این محافل می گردد. ولی به رغم تمام تلاش هایشان،زندگی ما را از حسین (علیه السلام)جدایی نیست تا زمانی که در دولت کریمه به ملاقاتش بشتابیم،إن شاء الله... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

#همرزمان_حسین (ع) ◀️ گفتار دهم 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid

🏴 #لبیک_یا_حسین 🔲 منزل نهم ولایت، چراغِ راهِ کاروان (زبان‌حال بانویی از کاروان کربلا) می‌دَوم، با تمام توان... نیرویم را جزم کرده ام، به کجا؟؟ نمی دانم... اما شنیده ام، خود دیده ام و با تمام وجود باور کرده ام که فرمان عشق، فرمان رحمت است. با این‌که روبرویم تار است... با این‌که دندان‌های تیزِ گرگ ها را می‌بینم... با این‌که شعله‌ها در تاریکیِ شب، بیشتر طعمه طلب می کنند... اما باز از عمق جان ایمان دارم که او مرا بیشتر از خودم، دوست می‌دارد که وقتی ندا آمد: فرار کنید، حتی لحظه ای درنگ نکردم تا عالَم بداند اینجا عقل هم به زانوی ادب نشسته و انتظار فرمان را می کشد... خدا می داند لحظه ای هم خودم را تنها ندیدم، که نور ولایت در وجودم راه را برایم هموار می کرد... این حالت آنقدر برایم ارزشمند است که زبان شکرم باز نمی ایستد... خدا را شکر نیستم از کسانی که هل من ناصر امام را شنیدند و خاموش شدند خدا را سپاس من هم در این درد سهمی دارم، حتی اگر به اندازه ی نقطه ای باشد... #ادبستان 🔆 با خورشید، آشنایی با ولایت فقیه و اندیشه‌های ولی @BaKhorshid