eitaa logo
بختیاری آنلاین
2.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
16هزار ویدیو
104 فایل
بختیاری آنلاین کانالی ممتاز پیگیری حقوق و مطالبات بختیاری ها در مناطق بختیاری نشین همفکری در جهت رشد علمی،آشنایی جوانان و نوجوانان با فرهنگ و آداب رسوم و موسیقی پاک بختیاری آشنایی با اهل قلم اطلاعات عمومی سازنده کانال حمید بهرامی دشتکی @OSB1777 نشر آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 ❄️ 🩷 کوزه آب رو خالی کردم روی سنگ قبر نیکراد،خوب که شستمش گلهارو چیدم وبا دست گلاب پاشیدم روش،اسم نیکراد رو لمس کردم:چند وقته نمیای به خوابم،میدونم اهل قهر نیستی،میدونم کم میای که دلبسته اقا بشم، میدونم همه حواست به ماست،این روزها عطر تنت هست و خودت نه،پچ پچ هایی که دلمو به درد میاره رو هر بار یکی هست که جمع کنه و خرده شیشه های دلمو تند تند به هم بچسبونه،میدونم که میدونی ازدواج کردم از دلمم خبر داری،آقا قاب عکستو زده به دیوار اتاق،میگه نیکراد زندگیمونه،نمیتونه از فکر و یادمون بیرون بره،اومدم بهت بگم میخوام زندگیمو شروع کنم میخوام گرمای اتاقم دست خودم باشه، تو رو گلاره از دستم گرفت پس باید قویتر باشم بخاطر تو،امید وخانواده مون،نیکراد چند وقتیه صداتو نمیشنوم،ظهرها صدام نمیزنی،شبها نمیخندونیم و میدونم که میخوای دلگرم این زندگی بشم چشم ،دل میبندم،گرم میکنم و گرم میشم،میخندم و میخندونم،تو هم فراموشمون نکن به دعای خیرت محتاجیم،از اون بالا هوامون رو داشته باش،دوستت دارم مرد من، از خیلی وقته تا روزی که نفس میکشم.این حرفها روی دلم سنگینی میکرد ممنونم که گوشتو سپردی به من که راحت حرف بزنم...بلند شدم لبخند زدم و با چشمای خودم لبخند نیکراد رو دیدم.... آهسته از پیچ و خم کوچه ها گذشتم،کارگاه مشغول به کار بود همه تبریک گفتن و دعای خیرشون پر از آرامش بود مدتی بود باهام راحتتر شده بودن اونقدر صبوری کردم که تکه پرونی هاشون تموم شد و حالا برق احترام بود توی چشماشون ،گلبهار ماه های آخرش بود و بلند شد:قالی منو زودتر تموم کردم چون دیگه معلوم نیست بعد زایمانم بتونم بیام یا نه،با یه بچه کوچیک کار بیرون خونه سخت میشه،یه بار ازم پرسیده بود راسته تو میخوای زن آقا بشی؟؟ اون موقع دل در گرون اقا داده بود حتی به نگاه های گاه و بیگاه بسنده کرده بود و با نه قاطعی که از من شنیده بود نفسشو راحت بیرون داده بود... .دستای تپلشو گرفتم: ایشالا سبک فارغ میشی وبه سلامت بچه زمین میذاری ،هر وقت خواستی بیا،دارقالیت رو خالی نگه میدارم... توی چشمام نگاه کرد:هیچ کس جز شما لایق بودن با آقا نبوده و نیست،روزای اول ازتون خوشم نمیومد چون با دیدنتون قلبم به درد میومد هر بار کنار آقا قدم میزدین ،هر بار باهاشون حرف میزدین،من کم سن و سال دل سپرده بودم به مردی که همه به سرش قسم میخوردن،برا خودم میخواستمش و توی خیالاتم حتی لباس سفید عروس هم تنم کردم حتی گاهی باهاش شهر میرفتم دوتایی خاطره میساختیم و همه خیالبافی دخترانه هایم بود..... بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯